تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به هنجار هنجارمند قانونمند روشمند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

چشمگیر بزرگ با ارزش_ ارزنده پربها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژآهنگ گفتآهنگ گفتآواز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

گفت آوا ؛ گفتاوا گفت آواز مانند: ۱_ لحنت را نمی پسندم / گفت آوازت/گفتآوایت را نمی پسندم ۲_ با والدین خود با لحن نرم و خوش سخن بگویید/ با پدر و مادر خ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سهی : راست، صاف و بلند و کشیده؛ کشیده قامت، بلند قامت، سرو: نوعی درخت است که ارتفاع زیادی دارد سرو سهی : کنایه از معشوق خوش قد و بالا است

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قناعت: ساده زیستی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد - نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد ( حافظ ) به بار آوردن: 1 - حاصل کردن، بدست آوردن، به نتیجه رساندن 2 - م ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

آهوی ختن: ختن [خ ُ] در این ترکیب، ناحیه ای در کشور چین بوده که در گذشته ها در مسیر جاده ابریشم قرار داشته و از شهرهای مهم تجارتی به شمار می رفته است ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

نفس برآمد ( 1 ) و کام از تو بر نمی آید ( 2 ) - فغان که بخت من از خواب در نمی آید قد بلند تو را تا به بر نمی گیرم - درخت کام و مرادم به بر نمی آید ( 3 ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کس به امید وفا ترک دل و دین مکناد - که چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس مکناد؛ ای کاش نکند، آرزو دارم که نکند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

حرم نشین: منظور از حرم نشین، کسی است که ساکن حرم می باشد و منظور از �حرم� در اینجا اندرونی خانه است که سرا و مأوای نزدیکان و محارم صاحبخانه بوده و بی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرپیچی کردن، نا فرمانی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

وات آرایی رج بندی واج آرایی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - مادامی که، تا هنگامی که: نمونه: پدر گفت تا فرزندنم به خانه برنگردد، نمی خوابم. تا در دانشگاه قبول نشوم، به درس خواندن و کنکور دادن ادامه خواهم د ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فیض: در الهیات مسیحی و ادبیاتی که برای بیان عقاید و باورهایشان به کار می برند موضوع �فیض الهی� را در برابر با مفهوم سزا و جزایِ حاصل از تلاش و کوششی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هات نام هر یک از فصل های �یسنا� بعنوان بخشی از کتاب �اوستا� کتاب مقدس زرتشتیان می باشد. منابع: 1 - اوستا: گاثاها، یسنا، یشت ها، ویسپرد و خرده اوستا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنگ لعل

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای صحیح این واژه �ملاحظه� با �ظ� است؛ لحاظ، ملاحظه، ملحوظ

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غوطه ور شدن شناور شدن ماندن در نزدیکی سطح آب و فرو نشدن در ژرفای آب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرت [گَ رَ ت] مخفف است: اگر تو را مانند: به می سجّاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید - که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزل ها ( حافظ ) چو غنچه گرت بسته ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نظر من، آنگونه که برخی از دیگر کاربران گرامی پیشنهاد داده اند، مناسب نیست که عاشق را "افسرده کالبد" یا "تافته جگر" یا "بی پروا" یا "واله ( حیران ) ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارآموز: معنی امروزی: یادگیرنده ی کار؛ شخص که به تازگی در حال یادگرفتن و کسب تجربه عملی در زمینه ای شده است معنی قدیمی: کار آموزنده، معلم؛ کسی که دی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوچکی کردن کنیزی کردن - غلامی ( نوکری ) کردن چاکری کردن فرمانبری کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ویژگی شخصی که به پیمان و رابطه خود خیانت نمی ورزد و آن را نمی گسلد و عهد آن را به جا می آورد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جامِ می گیرم و از اهل ریا دور شوم - یعنی از خلق جهان پاکدلی بگزینم ( حافظ ) یک معنای پاکدلی یعنی درون پاک و ضمیر و اندیشه و نیت خالص و صالحانه و نی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرارسانی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر و سامان: رو به راه حال و اوضاع خوب و بی دغدغه آرام و بی دلهره

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متضاد: مشوّش گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داری - من به آه سحرت زلف مشوّش دارم ( حافظ )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در عیش نقد کوش که چون آبخور نماند - آدم بهشت روضه ی دارالسلام را ( حافظ ) حالا، حاضر، اکنون فراهم، پیشادست، آماده، فوری، زود، بی درنگ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمری ست تا من در طلب هر روز گامی میزنم - دست شفاعت هر زمان در نیکنامی میزنم ( حافظ ) هر زمان: دمادم، دم به دم، یک ریز، پیوسته، پی در پی، همیشه، هم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ای است به منظور تنبیه و تحذیر و هشدار به کار می رود بویژه چون به همراه فعل امر " دار" بیاید؛ "هِش دار" یعنی: بهوش باش!، هوشیار باش!، آگاه شو!، ...

پیشنهاد
٠

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را - دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا ( حافظ ) *** ما بیغمان مست دل از دست داده ایم - همراز عشق و همنفس جام باده ایم ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم - بر ره دوست نشینیم و مرادی طلبیم ( حافظ ) گشایش ، گره گشایی ، چاره جویی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم رکاب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بها دادن: چیزی یا کسی را ارج نهادن و آن را مهم و ارشمند شمردن، اهمیت دادن، مورد توجه و اهمیت دانستن نمونه: پدر و مادر علی به ادامه تحصیل او بسیار ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - فداکار، از خودگذشته، فدایی، جانسپار، جانباز 2 - مخلص فداکار و ایثارگر؛ کسی که خود را خالصانه و مخلصانه به همه آنچه از جان و مال و مانند آن در اخت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باز پرسیدن: جویا شدن، سراغ گرفتن: الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور - پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی ( حافظ )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال دیگر: روی خاکیّ و نم چشم مرا خوار مدار - چرخ پیروزه طربخانه از این کهگل کرد ( حافظ )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خُلق کریم: منش بخشندگی خوی دهشگری اخلاق گشاده دستی سرشت دست و دلبازی سجیّه سخاوتمندی شیوه جوانمردی عادت و آیین رادمردی نقل هر جور که خلق کریمت ک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نظر می رسد �روی نمودن� معانی دیگری نیز دارد که چندان مورد توجه قرار نگرفته است: 1 - �فلانی به دین اسلام روی آورد� در اینجا روی نمودن به معنی �پذ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس - چو در سراچه ی ترکیب ، تخته بند تنم ( حافظ ) عالم قدس: 1 - بهشت، فردوس 2 - جایگاه و مرتبه فرشتگان، ملکوت 3 - عالم ی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محلّ نور تجلّی ست رای انور شاه - چو قرب او طلبی در صفای نیّت کوش ( حافظ ) صفای نیت: غرض پاک داشتن اندیشه خوش یا نیکو خواست و آرزوی نیکو نیکخواهی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قصد جان کردن: در خطر انداختن زندگی قصد جان است طمع در لب جانان کردن - تو مرا بین که درین کار به جان می کوشم ( حافظ )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نا امیدی از این در مرو بزن فالی - بود که قرعه دولت به نام ما افتد ( حافظ ) در بیت بالا، فال زدن همان قرعه کشی کردن و قرعه زدن است و این مفهوم، د ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پذیرفتن احسان و نکویی دیگری ( نه به اجبار و اکراه بلکه با خرسندی و خوشحالی ) نمونه: به تیغم گر کُشد دستش نگیرم - و گر تیرم زند منّت پذیرم ( حافظ )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فارغ شدن: 1 - التفات نداشتن، بی توجهی کردن، عنایت ننمودن مثال: گرچه یاران فارغند از یاد من - از من ایشان را هزاران یاد باد ( حافظ ) معنی: با اینکه ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به چنگ آوردن: 1 - با دشواری و تحمل سختی بدست آوردن 2 - با خشونت و بی رحمی بدست آوردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام - خون دل عکس برون میدهد از رخسارم ( حافظ ) یعنی: اینکه رویم سرخ است را حمل بر طرب مکن به عبارت دیگر سرخ بودن رخس ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قوّت بازوی پرهیز به خوبان مفروش - که در این خیل حصاری به سواری گیرند ( حافظ )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زهدفروشی