پیشنهادهای سجاد غنمی (٢٠٧)
/۱۰ کرم/ همان قربونتم ( در دیالوگ گویی در فیلمنامه نویسی )
به کسی کلک زدن یا کسی رو پیچوندن
او از نسل بنیامین فرزند یعقوب نبی است
شیفته و فریفته شدن، به نهایت طمع افتادن
آدم بزرگواری را مورد تهمت قرار دادن
گم شدن، ناپدید شدن
تکلف و پیرایه
آدم کچل بشه ولی کنفت نشه ( اصطلاحات دیالوگ نویسی )
غروب آفتاب
برای ضایع کردن کسی به کار برده میشود ( اصطلاحات امروزی نوین )
در گفتگوهای عامیانه به کسی میگویند که یک سره یک چیزی را تکرار کند.
بیچاره و بی نوا بودن مترادف با ( آه نداشتن با ناله سودا کردن )
بزرگترها برای اینکه به کوچکترها بگویند کمتر با موبایل ور بروند میگویند ماس ماسک رو بنداز دیگه
همان اسلحه ای که بتمن برای اینکه با قلابش به جای دیگری بلغزد یا برود استفاده میکرد
کسیکه زیبایی اندام کار میکند و بی کلاس هست و کسیکه زیاد قپی می آید و خودش را زورمند نشان میدهد.
قسمت عمده کار
بخش عمده راه را طی کردن
اسم صوت به معنای آها
سر و صدایی که شخص برای اعلان حضور خود میکند
محافظ رمه اسب
می سرا، می خانه، بار
اول هر چیزی
خنگ بودن
ناسنجیده به کاری اقدام کردن
بیخ گلو
بدون هیچ عذر و بهانه
آماده انجام دادن کاری شدن
در فیلمنامه نویسی و در دیالوگ نویسی: پاک به معنای به کلی، یکسره و یکباره مثلا مادر خطاب به شوهر درباره پسرشون بحث میکنند =پسره پاک زده به سرش یعنی پس ...
آرام و بی سر و صدا راه رفتن
تمایل یا جرئت کاری را نداشتن
راز کسی را فاش کردن
پهن و صاف
اسم صوت برای خنده ناگهانی
جایی را پاتوق خود کردن، درجایی مدت متمادی ماندن
در گفتگوهای عامیانه به معنای خنگ و مشنگ
لحظه ای بعد
فضای جلوی عمارت
صدایی که از بهم خوردن دو چیز ایجاد شود و باعث نگرانی شود، تاق و توق
هیچ چیز قابل روئیت نیست
حالت معده که موجب سکسکه و آروق میشود
آبرومندی و حفظ ظاهر
گرد و چاق
جایگاه شهادت دادن در دادگاه
دخالت کردن در کاری، بلد بودن کاری
پلاک های ماشین۷۲: استان مازندران: ب:آمل۱ ج:بابل۱ د:تنکابن و عباس آباد۱ س:رامسر ص:نوشهر۱ ط:نور۱ ق:بهشهر و گلوگاه۱ ل:قائم شهر و سیمرغ۱ م:بابلسر و فریدو ...
وقتی دو فرد زیادی احساسی میشوند این را بکار میبرند.
برای اینکه بدانید ژول ورن کیست به ژول ورن رجوع کنید آثار ژول ورن: ۱۸۵۱ - یک حادثه در مکزیک ۱۸۵۱ - حادثه ای در هوا ۱۸۵۲ - مارتین پاژ ۱۸۵۳ - کولی مایار ...
پلاک ایران ۶۲:مازندران و نوع پلاک شخصی است پلاک ایران ۶۲:تمامی حروف متعلق به ساری و میاندورود است
پلاک ایران ۸۲:استان مازندران ب:سوادکوه ( پل سفید ) ج، ص، م:بابل ۲، ۳، ۴ د، ق:آمل ۲، ۳ س، ن:قائم شهر و سیمرغ ۲، ۳ ط:تنکابن و عباس آباد۲ ل:بابلسر و فر ...
پلاک ایران ۹۲:متعلق به استان مازندران میباشد ب:آمل۴ ج:بابل ۵ د:نور۲
پلاک ایران ۱۲ متعلق به مشهد و بینالود است نوع پلاک شخصی است و تمام حروف به این دو شهر متعلق دارد
همان معنای خنده دار بودن و مضحک بودن را داراست
پلاک ایران ۳۲ متعلق به استان های خراسان رضوی، شمالی، جنوبی ب:نیشابور، فیروزه۱ ج:سبزوار، جُوین، خوشاب، داورزن، جغتای۱ د:بیرجند، درمیان، خوسف۱ س:بجنورد ...
پلاک ایران ۴۲ متعلق به استان خراسان رضوی است. ب:فریمان ج:مشهد د:سرخس س:درگز ص:خواف ط:چناران ق:مشهد ل:بردسکن م:رشتخوار ن:سبزوار۲ و، ه:مشهد ی:کلات
پلاک ایران ۳۶ متعلق به استان خراسان رضوی است. ب، ج، د، س، ص، ط، و، ه:مشهد و بینالود ق:کاشمر، خلیل آباد ۲ ل:نیشابور، فیروزه۳ م:سبزوار، جُوین، خوشاب، ...
پلاک ایران ۷۴ متعلق به استان خراسان رضوی است. ب، ص، د، س، ق، م، ن:مشهد، بینالود ج:قوچان۲ ط:نیشابور، فیروزه۴ ل:سبزوار، جُوین، خوشاب، داورزن، جغتای۴ و ...
پلاک ایران ۲۶ متعلق به استان خراسان شمالی است. ب، ج:بجنورد، راز و جرگلان۲، ۳ ص:شیروان ط:اسفراین ق:جاجرم، گرمه ل:مانه و سملقان ( آشخانه ) م:فاروج
این پلاک به استان خراسان جنوبی تعلق دارد. ب، ج:بیرجند، درمیان، خوسف ۲، ۳ ص:قاینات، زیرکوه ط:فردوس، سرایان، بشرویه ق:نهبندان ل:سربیشه
این نوع پلاک شخصی بوده و تمامی حروف این پلاک برای شهرستان اصفهان است.
این پلاک متعلق به شهرستانهای استان اصفهان تعلق دارند. ب:کاشان۱ ج:نجف آباد۱ د:شهرضا۱ س:خمینی شهر ص:گلپایگان ط:نطنز، بادرود ق:اردستان ل:خوانسار م:نایی ...
این پلاک متعلق به شهرستانهای استان اصفهان است. ب:فریدن، چادگان، بوئین و میاندشت ج، ط:مبارکه۱، ۲ د، ل:شاهین شهر و میمه، برخوار۱، ۲ س:آران و بیدگل ص:ت ...
این پلاک متعلق به شهرستانهای استان اصفهان است. ب، ج، د، س، ص، ق، ل، و: اصفهان م:شاهین شهر و میمه، برخوار۳ ط:شهرضا۲ ن:نجف آباد۳ ه:کاشان۳ ی:خمینی شهر
این پلاک متعلق به شهرستانهای استان اصفهان است. ب، ج، د، س، ط، ن:اصفهان ص:لنجان ( زرین شهر ) ۳ ق:شاهین شهر و میمه، برخوار۴ ل:فلاورجان۳ م:نجف آباد۴
این پلاک متعلق استان قم است. تمامی حروف مربوط به قم است
این پلاک متعلق به استان کهگیلویه و بویراحمد است. ب، ج:بویراحمد۲ ص:گچساران، باشت ط:کهگیلویه، بهمئی، لنده، چرام ق:دنا
این پلاک متعلق به استان ایلام است . ب، ج، د:ایلام۳ ص:مهران، ملکشاهی ق:دهلران م:ایوان ط:دره شهر، بدره ل:چرداول ن:آبدانان
این پلاک متعلق به استان قزوین است. و تمام حروف مربوط به شهرستان قزوین است
این پلاک متعلق به شهرستانهای استان قزوین است. ب، س:تاکستان۲ ج:بوئین زهرا، آوج د:آبیک
این نوع پلاک شخصی بوده و تمامی حروف ان مربوط به شهرستان زنجان است.
این پلاک متعلق به استان زنجان است. ب، ق:ابهر، سلطانیه۱، ۲ ج:خدابنده د:خرمدره س:ایجرود ص:طارم ط:ماه نشان
این پلاک متعلق به استان سمنان و به شهرستان سمنان و سرخه است.
این پلاک متعلق به استان سمنان است. ب:دامغان ج، ص، ط:شاهرود، میامی۳ د:گرمسار، آرادان س:مهدیشهر
این پلاک متعلق به استان اردبیل است. ب:اردبیل، سرعین۱ ج:اردبیل، سرعین۲ د:اردبیل، سرعین۳ س:پارس آباد ص:خلخال ط:گرمی ق:مشگین شهر ل:بیله سوار م:نیر ن:نم ...
این پلاک متعلق به استان چهارمحال و بختیاری است. تمامی حروف این پلاک مربوط شهرکرد، سامان، بن، کیار
این پلاک متعلق به استان چهارمحال و بختیاری است. ب، ق:بروجن۱، ۲ ج:اردل د:فارسان س:لردگان ص:کوهرنگ
این پلاک متعلق به استان اردبیل است ل:پارس آباد۲ م:مشکین شهر۲ ن:اردبیل، سرعین۷
این پلاک متعلق به استان هرمزگان است. نوع پلاک شخصی است و تمامی حروف به شهرستان بندرعباس، بندر خمیر تعلق دارد.
این پلاک متعلق به استان هرمزگان است. ب، م:میناب ج، ن:پارسیان۱، ۲ د:رودان س:ابوموسی ص:جاسک، بشاگرد ط:بستک ق:حاجی آباد ل:قشم
این پلاک متعلق به استان سیستان و بلوچستان است . تمامی حروف این پلاک به شهرستان زاهدان، میرجاوه تعلق دارد.
مُردن، درگذشتن
خشمگین شدن
به او کمک کردن
به کار غیرممکن دست زدن و کار بیهوده کردن.
حداکثر استفاده را از آن کردن
افسوس و دریغ به حال کسی که فرصتی بس مناسب را از کف داده باشد.
کار را یکی انجام می دهد دیگری بی جهت سر و صدا می کند.
مرد باهوش، محبت و حرمت خود را در قلبها جای میدهد.
مورد کسی گویند که خود معایب بسیار دارد و به اندک عیب دیگری خرده می گیرد.
کسی را با پول مطیع خود کردن
به مناسبت چندین کار در یک موقع داشتن گویند.
به موضوعی بیش از حد گیر دادن، اغراق
در همه کار باهم شریکند
عجله کن
اگر چیزی می خواهد به هدر برود هرچه می شود بشود.
اتحاد موجب اقتدار میشود
آزردن دیگران بعد مرگ
ناراحت و پریشان حال حرکت ناشایست او به طوری بی قرار و ناراحتم کرد که مثل اسفند بر آتش ( یا روی آتش ) می سوختم خودم خودم را می خوردم
رجوع به دست کج شود
او در سال ۱۸۹۰ برای اولین بار کلمه تست یا آزمون را بکار برد. او شاگرد ویلهم وونت بود. آزمونهای کتل توانایی های زیر را اندازه می گرفتند: ۱ - نیروی دس ...
یعنی اینکه در همه موارد سخت است باهاش کنار اومدن ادم سختکوش و بی احتیاط و کله شق و حرف حرف خودش هست به این افراد می گویند سرسخت
از نظر دیوید ممت، از بزرگترین درام نویسان جهان و سینمای هالیوود، درام یعنی چی؟ پایه های درام:انگیزه و مانع و هدف هست اگه این سه مورد باهم نباشن یعنی ...
یعنی خیلی وقته با کسی دردودل نکرده، دلم گرفته
یه اصطلاح در فیلمنامه نویسی: جمله مرکب مشتمل بر ۲۵ تا ۴۰ کلمه که داستان دراماتیک فیلمنامه را با نمایاندن بنیادی ترین عناصر آن به موجز ترین شکل ممکن ب ...
فردی از اهالی گرگان و رئیس نگهبانان اسب در زمان کوروش کبیر و کمبوجیه یکم
از سرداران کوروش کبیر در نبرد پتریا علیه امپراتوری لیدیه
پرستار بیمارستان میلاد لاهیجان او جانش را وقف مراقبت از بیماران کرونایی کرد و سرانجام خودش در ۶ اسفند ۱۳۹۸ به دلیل ابتلا به کرونا از دنیا رفتند، روح ...
یکی از فرماندهان کوروش که اهل ماد بود، نام یونانی او مازارس است. رجوع به مازارس شود.
برابر پارسی: به چشم می آید. در نگر اینگونه است.
مهدی علیپور ( زاده ۳خرداد۱۳۶۱ در شهرستان صومعه سرا، استان گیلان ) بازیگر و صداپیشه اهل ایران است. مشخصات شناسنامه ای: مهدی علی پور زمینه فعالیت:بازی ...
Abhor درجه تنفرش از hate بالاتره Abhor=hate very much
💣وقتی می گن که دوتا آس مساوی توو یه دست پوکر پنج کارتی می افتن، اصطلاحش اینه 💣در کل منظور اینه که "دوتا این قدر با هم جورن که شبیه هم حتی زندگی می ...
جاکش، رذل، اوباش
عوارض سنگین
مبلغ جزئی
لاف زدن
حمله کردن به/بر
برای اجتناب از کاری، بدون جلب توجه به جایی رفتن
گاوچرون های سوارکاری که در پشت گله هستن تا چهارپایان را رو به جلو به حرکت دربیاورن
نمیدونم چرا 💣 همیشه هروقت بعد از واژه wonder، واژگان پرسشی wh - دار اومد، دیگه wonder معنی تعجب کردن نمیده
اصطلاح عامیانه به معنای: داشتن روابط متعدد جنسی ( دم دستی بودن )
از موضوعی صرف نظر کردن
کوپه غیرمجاز برای سیگار کشیدن
به تفصیل
متفکر، غرق در افکار
متأثر شدن
در / به سمت شرق
فرصت پیدا کردن
به عنوان موافقت به تفکر یا نظر دیگران گفته می شود مثلا: نکته ی خوبیه، گل گفتی، موافقم
در امتداد حرکت کردن
بلند همت
بذر افشاندن
مهلت دادن
خود را به خواب زدن
گذر به جایی افتادن
با کمال تاسف
ترشرویی
روا داشتن
عمل خلاف
[اصطلاح پلیسی]: یکی از افراد تیر خورده
در تعقیب مظنون
نیروی کمکی [اصطلاح پلیسی]
- کنفوسیوس اولین عنوان سلطنتی خود ( نام پس از مرگ ) بائوچنگ ژوان نی گونگ را به خود اختصاص داد. - تیبریوس به فرمان امپراتور آگوستوس، شورش های آلمان ...
Band یعنی در کنار هم بودن Abandon یعنی رها کردن، طرد کردن ( یعنی شکست کنار هم بودن، پس میتونه یجورایی متضاد band باشه هرچند پیشوند a نقشش همینه یعنی ...
سریال شلاق یا روهاید که در ۸ فصل ۲۱۷ قسمتی بین سال های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۵ از شبکه تلویزیونی CBC آمریکا در ژانر وسترن پخش شد. بازیگران اصلی این سریال را ار ...
حالت چهره ای که نشان دهنده معصومیت یا ساده لوحی زودباورانه یا ساده است.
خیلی زود
ایده دیگری
بردن، به جای دیگری بردن
حادثه غیرعادی
عادت همیشگی
لوله های آب گرم
۱ - دامپزشک ۲ - پزشکی که تخصصش کافی نیست
مراجعه کردن
رهگذر
بیاید باهم کنار بیایم
حرفی نیست
زیردست، دستیار
چارشانه
خیلی بیهوده حرف میزنی
یه پرس غذا یه بشقاب غذا
اصطلاحی مربوط به قرن نوزدهم میلادی: ۱ - شخصیت سخت قابل اعتراض ۲ - فردی با اعتماد به نفس بالا ۳ - مردی که با مشت زدن از خودش حمایت میکنه
البته به مورد سوم یه چیزی اضافه میکنم، علاوه بر مشت زدن، از سایر سلاح ها به ویژه چاقو هم استفاده میکردن
[اصطلاح قدیمی]: زنی که نمیتونه ساکت بشه ( خفه خون بگیره )
- زندگی کردن برای کسی یا چیزی - فداکاری کردن برای کسی
شغل خودتو ول کن، از اینکار بکش بیرون
خیلی سریع
عرضه ی خوب، کالای خوب
ترسو شدن، ترسیدن
دوام آوردن، با چیز سخت کنار آمدن
روی همه شرط بستن
یه سکه دیگه میذارم[اصطلاحات قمار، ورق]
ده سنت میذارم وسط[اصطلاح بازی ورق]
از کجا بدونم؟
واقعا نظری ندارم
برای بیان مخالفت یا عدم توافق هم استفاده میشه
به دشواریِ به سختیِ
پول کافی برای پرداخت صورتحساب ها نداشتن
پاک کننده ی چرم
قحطی زده
متداول، عموما ذکر شده
اسکناسی پنج دلاری اسکناسی به ارزش پنج دلار
چهره ای درهم
سایت جهانی و معروف برای زیرنویس فیلم و سریال
توجه مقتضی
روایت غیرخطی در سینما و ادبیات
دیدگاه هایی برگرفته از
کاملا در اشتباهی
برو پی کارِت
عذر غیرموجه
عجب تیکه ای! ( چه آدم جذابی )
بدون نتیجه
در پاسخِ، در پاسخ به
Thing در معنای اوضاع: That's usually how I see things معمولا اوضاع رو اینطوری میبینم Thing در معنای اتفاق: It was a beautiful thing in some ways از ...
دست به گریبان شدن
دست به سینه ( نشستن )
کفن پوش
دچار خسوف شدن، دچار ماه گرفتگی شدن
فقط دارم واقعیت رو میگم
مطبوعات ملی
اصطلاحی در احوالپرسی: چه شده هنوز نیامده میری؟
اقرار میکنم که
باریک تر
فاقد مهارت، بی مهارت
به معنی نان تیره یا نان سیاه است. این نوع نان معمولاً از آرد غلات کامل، چاودار یا سبوس دار تهیه می شود و رنگ تیره تری نسبت به نان سفید دارد.
به یک مسیر تاریخی اشاره دارد که معمولاً در دوران غرب وحشی برای جابجایی دام ها از تگزاس به میزوری استفاده می شده است.
همون اصطلاح 《مرد و حرفش》 نشان دهنده اهمیت پایبندی به قول و تعهدات یک مرد