پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
ممیزی مالی ( Financial audit ) :[اصطلاح حسابداری]ممیزی مالی به بررسی مطابقت صورت های مالی و صورت وضعیت های مالی، با اصول پذیرفته شده حسابداری، هم چنی ...
جریان نقدی ( Cash flow ) :[اصطلاح حسابداری]جریان نقدی در علم اقتصاد به ورود و خروج نقدینگی در یک تجارت، کسب و کار، پروژه صنعتی یا اقتصادی گفته می شود ...
درآمد عمومی:[اصطلاح حسابداری]درآمد عمومی عبارت است از درآمدهای وزارتخانه ها و موسسات دولتی و مالیات و سود سهام شرکت های دولتی و درآمد حاصل از انحصارا ...
حساب مستقل :[اصطلاح حسابداری]برای جداسازی برنامه ها از محلی که منبع درآمد مالی به طور جداگونه ای است حساب مستقلی وجود دارد که شامل وجوه نقدی یا غیر ن ...
عواید سرمایه ای :[اصطلاح حسابداری]عواید سرمایه ای، ( به انگلیسی: Capital Gain ) میزان سودی است که در اثر فروش یک قلم دارایی مانند برگه سهام، اوراق قر ...
دیون بلامحل:[اصطلاح حسابداری]دیون بلامحل عبارتست از بدهیهای قابل پرداخت سنوات گذشته که در بودجه مربوط اعتباری برای آنها منظور نشده و یا زائد بر اعتبا ...
دارایی نامشهود :[اصطلاح حسابداری]دارایی غیر قالب لمسی که به دارنده، امتیاز مخصوصی را در حال و آینده می بخشد. کارشناسان حسابداری، سال هاست از اصطلاح ...
مخارج سرمایه ای:[اصطلاح حسابداری]مخارجی که موجب افزایش ظرفیت یا کارآیی و یا عمر مفید دارایی می گردد. مخارج سرمایه ای در بدهکار یک حساب دارایی ثبت می ...
سرقفلی:[اصطلاح حسابداری]سرقفلی دارایی نامشهودی که در نتیجه اکتساب یک شرکت توسط شرکت دیگر به قیمتی بیشتر از ارزش واقعی ایجادشده، سرقفلی گفته می شود. ا ...
فوب مبدا :[اصطلاح حسابداری]اصلاحی در تجارت که طی آن مالکیت کالا در زمان خروج کالا از مکان جغرافیایی فروشنده، از فروشنده به خریدار منتقل می شود.
ذخیره لایفو :[اصطلاح حسابداری] تفاوت بین بهای تمام شده موجودی کالا در روش لایفو و بهای تمام شده موجودی کالا در روش فایفو.
اصل ثبات رویه :[اصطلاح حسابداری]این اصل به معنای این است که واحدهای تجاری باید دوره به دوره از روش های حسابداری یکنواخت استفاده کند.
اصل افشا :[اصطلاح حسابداری]این اصل به این معناست که صورت های مالی باید در برگیرنده کاملترین اطلاعات برای تصمیم گیری افراد خارج از واحد تجاری باشد.
فوب مقصد :[اصطلاح حسابداری] اصطلاخی در تجارت که طی آن مالکیت کالا از فروشنده به خریدار در مکان جغرافیایی خریدار واگذار می شود.
کالای امانی:[اصطلاح حسابداری] کالایی که توسط یک مالک ( آمر ) برای واحد تجاری دیگری ( حق العمل کار ) ارسال می شود و حق العمل کار در ازاء دریافت حق الع ...
سند وعده دار:[اصطلاح حسابداری]نوشته ای که طی آن امضا کننده متعهد می شود در آینده، مبلغ مشخصی را پرداخت نماید.
محافظه کاری:[اصطلاح حسابداری]مفهومی که بیان می دارد که ارقام مبادلات باید با کمترین مطلوبیت مورد نظر در صورتهای مالی انعکاس یابند.
نرخ بهره:[اصطلاح حسابداری]درصدی است که برای محاسبه مبلغ بهره در مبلغ اصل ضرب می شود.
بدهی احتمالی:[اصطلاح حسابداری]یک بدهی بالقوه که هنوز قطعیت نیافته و در آینده در صورت وقوع رویدادی بالقوه به یک بدهی قطعی تبدیل خواهد شد.
دوره بهره:[اصطلاح حسابداری] دوره زمانی که بهره در آن محاسبه می شود. این دوره از روز صدور سند شروع و تا تاریخ سررسید بطول می انجامد.
دفتر معین:[اصطلاح حسابداری] دفتر حساب هایی که در آن جزئیات مانده های دفتر کل موجود است. مجموع حساب ها در دفتر معین برابر با مانده حساب دفتر کل است.
کاربرگ گسترده:[اصطلاح حسابداری]یک برنامه کامپیوتری که اطلاعات را به وسیله فرمول به یکدیگر مرتبط می سازد.
دفتر روزنامه عمومی:[اصطلاح حسابداری]دفتر روزنامه ای که برای ثبت مبادلاتی که نمی توان آنها را در دفاتر روزنامه اختصاصی ثبت کرد، مورد استفاده قرار می گ ...
پردازش دسته ای:[اصطلاح حسابداری]حسابداری کامپیوتری برای گروه یا دسته ای از مبادلات مشابه.
حساب کنترل:[اصطلاح حسابداری] حسابی که مانده آن در دفتر کل برابر با مجموع مانده های گروهی از حساب های مشابه در دفتر معین است.
تخفیفات فروش ( Sales Discounts ) :[اصطلاح حسابداری] کاهش در مبلغ دریافتنی از یک مشتری بابت پرداخت سریع بدهی که از سوی فروشنده به عنوان انگیزه ای برای ...
درآمد فروش:[اصطلاح حسابداری]مبلغی که یک واحد بازرگانی از فروش کالای خود قبل از کسر هزینه ها به دست می آورد. به درآمد فروش گاهی اوقات فروش نیز گفته می ...
سایر درآمدها ( Other income ) :[اصطلاح حسابداری]درآمدی که مربوط به خارج از فعالیت های اصلی یک واحد تجاری است، نظیر سود حاصل از فروش یک دارایی ثابت.
سایر هزینه ها ( Other expenses ) :[اصطلاح حسابداری]هزینه هایی که خارج از فعالیت های اصلی یک واحد تجاری هستند، نظیر زیان فروش یک دارایی ثابت.
خرید خالص ( net purchase ) :[اصطلاح حسابداری]خرید منهای تخفیفات خرید و برگشتی های خرید و تخفیفات.
فروش خالص ( net sales ) :[اصطلاح حسابداری]درآمد فروش منهای تخفیفات فروش و برگشتی های فروش و تخفیفات.
سود ناویژه ( Gross profit ) :[اصطلاح حسابداری]مازاد درآمد فروش بر بهای تمام شده کالای فروش رفته. گاهی اوقات آن را سود ناخالص نیز می نامند. درصد سود ...
سود عملیاتی ( Operating Profit ) :[اصطلاح حسابداری]سود ناویژه منهای هزینه های عملیاتی بعلاوه سایر درآمدهای عملیاتی. گاهی اوقات آن را سود حاصل از عملی ...
ثبت معکوس ( Reversing Entries ) :[اصطلاح حسابداری]آخرین مرحله در چرخه حسابداری، ثبت های معکوس است. ثبت معکوس، ثبتی است که موجب تعویض بدهکار و بستانک ...
حساب دائمی ( real account ) :[اصطلاح حسابداری]حساب دائمی یا حساب حقیقی، حساب های دارایی، بدهی و سرمایه هستند که در پایان دوره بسته نمی شوند.
حساب موقت ( اسمی ) :[اصطلاح حسابداری]حساب های درآمد و هزینه را با توجه به اینکه به یک دوره معین مربوط و در پایان دوره بسته می شوند، اصطلاحآ حساب موقت ...
چرخه عملیات ( operating cycle ) :[اصطلاح حسابداری]مدت زمانی که پول برای کالا و خدمات پرداخت می شود و این کالا و خدمات به مشتریان ارائه و در ازاء آن و ...
بدهی جاری ( Current liabilities ) :[اصطلاح حسابداری]یک بدهی که انتظار می رود ظرف یکسال یا یک چرخه عادی واحد تجاری، اگر چرخه عملیات بیشتر از یکسال باش ...
دارایی جاری ( Current assets ) :[اصطلاح حسابداری]یک دارایی که انتظار می رود که ظرف دوازده ماه یا یک چرخه عادی عملیات واحد تجاری ( هر کدام که طولانی ت ...
چرخه حسابداری ( Accounting cycle ) :[اصطلاح حسابداری]فرآیندی که طی آن حسابداران صورت های مالی یک واحد تجاری را برای یک دوره معین تهیه می کنند.
ثبت های بستن:[اصطلاح حسابداری]ثبت هایی که موجب نقل مانده حساب های درآمد، هزینه و برداشت از حساب های مربوط به خود به حساب سرمایه می شود.
دوره مالی ( Financial period ) :[اصطلاح حسابداری]برای تعیین وضعیت سود یا زیان واحد های تجاری، مدت فعالیت آن ها به دوره های کوتاه تقسیم می شود که به ه ...
سال مالی ( Financial year ) :[اصطلاح حسابداری]دوره ای ست که برای محاسبهٔ وضع مالی سالیانه در تجارت و سازمان های گوناگون کاربرد دارد. در حوزه های داور ...
دارایی ثابت ( fixed assets ) :[اصطلاح حسابداری]دارایی بلند مدتی که در عملیات عادی واحد تجاری مورد استفاده قرار می گیرد نظیر ساختمان، زمین و ماشین آلا ...
استهلاک ( Depreciation ) :[اصطلاح حسابداری]هزینه ای که ناشی از تخصیص بهای تمام شده یک دارایی ثابت به سال های عمر مفید آن است.
حساب متقابل ( Mutual account ) :[اصطلاح حسابداری]حسابی که همواره دارای یک حساب همراه بوده و مانده آن همیشه عکس مانده حساب همراه خود است.
درآمد معوق ( deferred income ) :[اصطلاح حسابداری]درآمدی که تحقق یافته است ولی وجه آن دریافت نشده است.
استهلاک انباشته ( Accumulated Depreciation ) :[اصطلاح حسابداری]مجموع تجمعی هزینه های استهلاک یک دارایی ثابت از زمان تحصیل آن.
هزینه معوق ( deferred expenses ) :[اصطلاح حسابداری]هزینه ای که تحمل شده است ولی هنوز وجه آن پرداخت نشده است.
نمودار حساب ها:[اصطلاح حسابداری] فهرستی از تمامی حساب ها و شماره آنها در دفتر کل.