پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
دارای قلب : دارنده و شاه قلب سپاه ، خان خانان ، ایهاماً صاحب دل و جرأت شاه را در ظفر قوی شد دست قلب و دارای قلب را بشکست ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکت ...
سست گوشی : تیز گوشی ، غفلت و عقب نشینی کآهن شه چو سخت کوشی کرد لشگر ترک سست گوشی کرد ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 489 )
حمله بر:حمله برنده ، تازنده در دلیران چین گشاد عنان جمله بر ، گه به تیغ و گه بسنان ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 488 )
مهره نهادن :مهره در تاس انداختن و فال گرفتن ، آگاه شدن از راز ها ، ایهاماً مهره ی دیوار نهادن و پی ریزی کردن کار شاه با خصم جفته سازی کرد مهره پنهان ...
مهره نهادن :مهره در تاس انداختن و فال گرفتن ، آگاه شدن از راز ها ، ایهاماً مهره ی دیوار نهادن و پی ریزی کردن کار شاه با خصم جفته سازی کرد مهره پنهان ...
جفته سازی: قرینه سازی ، شبیه سازی ، خود را شبیه دشمن کردن و حیله ساختن شاه با خصم جفته سازی کرد مهره پنهان و مهره بازی کرد یعنی : شاه با دشمن شبیه سا ...
کار نکردنی: کار غیر لازم ، کار ناشایست غم دشمن نخورد و می می خورد کارهای نکردنی می کرد ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 487 )
تیغ در کسی در آوردن : او را کشتن و شمشیر بر وی کشیدن تیغ اگر بایدت در او آریم ورنه بندش کنیم و بسپاریم معنی بیت :اگر لازم است او را بکشیم و گرنه زند ...
تیغ در کسی در آوردن : او را کشتن و شمشیر بر وی کشیدن تیغ اگر بایدت در او آریم ورنه بندش کنیم و بسپاریم معنی بیت :اگر لازم است او را بکشیم و گرنه زند ...
مسالک: راهها ، جمع مسلک ( اصطلاح جغرافیا در قدیم ) وان دگر مشرف ممالک بود باج خواه همه مسالک بود ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 486 ...
مشرف : بازرس ، رئیس اطلاعات وان دگر مشرف ممالک بود باج خواه همه مسالک بود ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 486 )
سر به آب سیه بردن:سر به گل فرو بردن ، مردن و در گوشه بدبختی بسر بردن زرد گوشان به گوشه ها مردند سر به آب سیه فرو بردند ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ...
زرد گوشان:دو رویان ، کاهلان فرو مایه ( حاسدان ) زرد گوشان به گوشه ها مردند سر به آب سیه فرو بردند ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 48 ...
تشنیع :آوازه و عتاب شاه تشنیع ترک خود بشناخت هندوی کرد و پیش او در تاخت معنی بیت : شاه آواز و عتاب معشوق و کنیزک خود را شناخت . ترکتازی کرد و به سوی ...
معادل ترکی گمراه کردن " آزدیرماخ می باشد . آزدیرماخ در زبان ترکی معنای وسیع تر از گمراه کردن دارد . در ترکی آزدیرماخ یعنی حیوان و یا انسانی را به جای ...
سیب عاشقان : نوعی سیب است که نیمی از آن زرد و نیمی سرخ ( کنایه از همانندی دو نیمه ) درج یاقوت را به در یتیم کرد چون سیب عاشقان به دو نیم معنی بیت : ...
سیب عاشقان : نوعی سیب است که نیمی از آن زرد و نیمی سرخ ( کنایه از همانندی دو نیمه ) درج یاقوت را به در یتیم کرد چون سیب عاشقان به دو نیم معنی بیت : ...
ناز را بر سر عتیب کشیدن : ملامتگری را با ناز پوشاندن چشم را سرمه فریب کشید ناز را بر سر عتیب کشید معنی بیت : برای فریفتن سرمه بر چشم کشید و سرزنش و م ...
مشک بر تقویم ماه راندن : زلف بر رخسار افکندن ماه را مشک راند بر تقویم غمزه را داد جادوئی تعلیم ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص484 )
فراخ بودن برگ : فراوان بودن نزل و توشه ، فراوانی نعمت گفت کای میزبان زرین کاخ جایگاهت خوش است و برگ فراخ ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ...
فراخ بودن برگ : فراوان بودن نزل و توشه ، فراوانی نعمت گفت کای میزبان زرین کاخ جایگاهت خوش است و برگ فراخ ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ...
فرس افکندن بر کسی یا چیزی : او را مغلوب کردن و به سوی او اسب تاختن طرح کرده رخش خورنق را فرس افکنده چرخ ازرق را رخ و فرس هر دو اصطلاح شطرنج است. مع ...
فرس افکندن بر کسی یا چیزی : او را مغلوب کردن و به سوی او اسب تاختن طرح کرده رخش خورنق را فرس افکنده چرخ ازرق را رخ و فرس هر دو اصطلاح شطرنج است. مع ...
طرح کردن رخ : انداختن و زدن مهره ی آن ، بالکنایه ریختن قلعه و خراب کردن آن . طرح کرده رخش خورنق را فرس افکنده چرخ ازرق را رخ و فرس هر دو اصطلاح شطرن ...
طرح کردن رخ : انداختن و زدن مهره ی آن ، بالکنایه ریختن قلعه و خراب کردن آن . طرح کرده رخش خورنق را فرس افکنده چرخ ازرق را رخ و فرس هر دو اصطلاح شطرن ...
مگس: مگس نحل ، زنبور عسل گرد شه خانه را عبیر دهد مگسم شهد و گاو شیر دهد. ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص483 )
کُریچه : خانه، خانه ای که کشاورزان بر کنار کشتزار سازند ( خانه باغ ) در زبان ترکی ، پورو ، لنبه ، در طارم زنجان کؤتام ، گفته می شود . سر درآرد بدین ...
عتاب : ناز کردن ، نازش بود سرهنگ خاص پیش رکاب چون ز خسرو چنین شنید عتاب ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص483 )
کارگر : مؤثر ، تأثیر گذار روز تا روز از این قرار نگشت کارگر بود چون ز کار نگشت معنی بیت : هرگز و هیچوقت از این قرار برنگشت و چون از کار رویگردان نشد ...
منظر : دریچه و جایی که آنجا نشینند و به اطراف نگاه کنند . شصت پایه رواق منظر او کرده جای نشست بر سر او پیشخانه و ایوان منظر آن کوشک شصت پله داشت و ب ...
رواق: پیشخانه ، ایوان ، ایوانی که در طبقه ی دوم ساخته شود . شصت پایه رواق منظر او کرده جای نشست بر سر او پیشخانه و ایوان منظر آن کوشک شصت پله داشت و ...
عِلاقه: رشته و آنچه آویخته شود ، گوشواره ، در بیت زیر بالکنایه مهره سم سوی گوش برد صید زبون تا ز گوش آرد آن عِلاقه برون ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکت ...
بد بسیجی: قصد و آهنگ بد داشتن ، بلکنایه محال اندیشی و پیشنهاد سخت و محال شاه چون دید پیچ پیچی او چاره گر شد ز بد بسیچی او ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دک ...
شکار شگفت:آنکه شکار کردنش شگفت انگیز است . در یکی لحظه آن شکارْ شگفت چند را کشت و چند را بگرفت آن شکار شگفت : آن بهرام گور که شگفت شکار بود . ( هف ...
ناچخ : تبر ، امروزه در آذربایجان " ناجاخ " و " نجاخ " گفته می شود . ناچج شه که خون گوران ریخت مگر آتش ز بهر آن انگیخت ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ...
مطرح:جایگاه شکار شاه در مطرح ایستاده چو شیر اشقرش رقص برگرفته به زیر ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص480 )
شاخ بر : پر شاخه ، نخل شاخ بر :نخلی که شاخه ی فراوان دارد نخل تا نخلِ شاهْ بَر باشد برِ خرما فراختر باشد ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱ ...
آب افسرده : آب منجمد ، یخ شاه از آن مرد بینوا مرده تنگدل شد چو آب افسرده ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص478 )
تنگ شدن دانه : کنایه از نایاب شدن آن سالی از دانه بر نرستی شاخ تنگ شد دانه بر جهان فراخ یعنی : از دانه شاخی نرست و دانه نایاب شد . ( هفت پیکر نظام ...
ملک بی تکیه : روزگار ، دنیا ، سلطنت بی دوام جهان ملک بی تکیه را شناخته بود تکیه بر ملک عشق ساخته بود ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص ...
آزردن : شکنجه کردن مردمی کرد در جهان داری مردمی به ز مردم آزاری خصم را نیز چون ادب کردی ده بکشتی یکی نیازردی کادمی را به وقت پروردن کشتن اولی تر است ...
رفتگان : فراریان ، آنانکه ترک وطن کرده اند. کار بی رونقان بساز آورد رفتگان را به ملک باز آورد نظامی عقیده دارد پادشاهان بی عدل و ستمگر بسیاری از مرد ...
حَمل :بار درخت ، در بیت زیر مجازاً فراورده ی کان ها و صنعت و کشاورزی . حِمل : بار و بنه کارداران ز حَمل کشور او حِمل ها ریختند بر در او ( هفت پیکر ...
دو هوایی : تبعیض حل و عقل جهان بدو شد راست دو هوائی ز مملکت برخاست چون این ابیات در وصف عدل و داد بهرام سروده شده ( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثرو ...
سکه: ارزش و حیثیت و آبرو : از سکه افتادن : ارزش و اعتبار خود را از دست دادن میوه ها بر درخت بار گرفت سکه ها بر درم قرار گرفت یعنی درخت های میوه بارو ...
سینه باز : دو رنگ ، ابلق ، سیاه و سفید چینیی بر تنش چو سینه ی باز رومیی بر سرش به رسم طراز معنی مصرع اول :جامه ای از بافت چین بر تن داشت که دو رنگ ...
تخت هفت پایه : تختی که هفت پایه و پله داشت . [کمر هفت چشمه را در بست بر سر تخت هفت پایه نشست] هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص475
کمر هفت چشمه : کمری که هفت طرف و کلیچه داشت . کمر هفت چشمه را در بست بر سر تخت هفت پایه نشست هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص475
مبلغ استهلاک پذیر:[اصطلاح حسابداری]بهای تمام شده دارایی یا سایر مبالغ جایگزین بهای تمام شده در صورت های مالی ، به کسر ارزش باقیمانده آن.
مازاد سرمایه ( Capital surplus ) :[اصطلاح حسابداری]مازاد سرمایه، هنگامی که یک شرکت سهامی، سهام خود را به بیش از ارزش اسمی آن به فروش می رساند، به مبل ...