پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
غُوص:[اصطلاح صید ] فرو رفتن در دریا
فریس:[اصطلاح صید ]وسیله است چوبی جهت اندازه گیری عمق آب.
غُوز کردن :[اصطلاح صید ]فرو رفتن در دریا.
عُدّه:[اصطلاح صید ]انداختن تور در دریا به قصد ماهیگیری ( تور های انتظاری ) .
عالیه :[اصطلاح صید ] جلو لنج ، به قسمت بیرونی و گودی و زیر لنج گفته می شود ( قوس شکمی لنج )
شوُنه = روغنی است که به بدنه لنج مالیده می شود.
طاپول:[اصطلاح صید ]بویه های بزرگ شناوری که بر روی تورهای صیادی گذاشته می شود.
شَلمون:[اصطلاح صید ]یک سری تخته که شبیه دنده های انسان در کف لنج از بالا به پایین کار گذاشته شده ؛، ولی به کف لنج نمی رسد.
شِگل:[اصطلاح صید ] حلقه ای فلزی جهت گذراندن طناب درون آن.
شِرا :[اصطلاح صید ] پارچه یا چادری که جهت حرکت دادن قایقهای بادی از آن استفاده می نمایند.
شباک:[اصطلاح صید ] قسمتی ازتورکه به لنج نزدیک است.
سینه :[اصطلاح صید ]جلو لنج.
سُوار سینه :[اصطلاح صید ] محلهای برای نشتن ملوانان.
سُوار مفَر :[اصطلاح صید ]محلهای برای نشستن ملوانان.
سُو :[اصطلاح صید ] سنگهای که جهت پایین بردن تور به ته آن بسته می شود.
سُوار :[اصطلاح صید ] چوبهای که در عرض لنج گذاشته می شود.
سماچ :[اصطلاح صید ] لنج ماهیگیری
سِلو :[اصطلاح صید ] آهسته حرکت کردن
سِلِسل :[اصطلاح صید ]به زنجیر های لنگر گفته می شود.
سِل :[اصطلاح صید ] روغنی است که به بالای لنج مالیده می شود.
سِردان :[اصطلاح صید ]به آشپزخانه ی لنج گفته می شود.
سِرِیان:[اصطلاح صید ]قسمتی از لنج که جهت پختن خوراک از آن استفاده می شود ( آشپزخانه )
زیلو:[اصطلاح صید ]به دستشوی یا توالت لنج گغته می شود که در عقب لنج متصل است.
زُلال=سایبان لنج
رَش:[اصطلاح صید ] پراکنده کردن آب و ایجاد امواج در هنگام حرکت لنج در دریا.
دِیره :[اصطلاح صید ] قطب نمای لنج
دُومن تور:[اصطلاح صید ] پایین تور که وزنه ها به آن متصل است.
دَهل لنج:[اصطلاح صید ] به قوس شکمی زیر لنج گفته می شود.
دولاب :[اصطلاح صید ] فرمان یا رُل لنج – به دسته فرمان هم دولاب گفته می شود
دوزه :[اصطلاح صید ] نخ تعمیر تور دوزه کردن : تعمیر تور با نخ تور بافی
دوُسه :[اصطلاح صید ]پله لنج
دَفرِه:[اصطلاح صید ] تایر یا طنابهای ضخیم که در طرفین لنج جهت جلوگیری از برخورد وصدمه دیدن ، کار گذاشته شده اند.
دِگَل:[اصطلاح صید ] چوبی است مقاوم راست بصورت عمود در وسط لنج قرار دارد.
دریا پُر:[اصطلاح صید ] مد کامل.
دُرمِیت:[اصطلاح صید ] چوبهای محکمی است که داخل لنج قرار گرفته ، تا لنج از هم باز نشود.
دیرک:[اصطلاح صید ]دوبازوی که در طرفین لنج ، جهت صید ترال کف از آن استفاده می نمایند.
دُرابه:[اصطلاح صید ] پارچه یا برزنت اضافی.
خَن:[اصطلاح صید ]محلی که وسایل اضافی در آن ذخیره می شود. قاعدتا هر لنج دارای سه خن است - طبقه پایینی لنج.
چین:[اصطلاح صید ]سوزن تور بافی
چی بال:[اصطلاح صید ] بویه بزرگ شناوری.
چُور:[اصطلاح صید ] حوضچه های ساحلی کم عمق.
چَلب:[اصطلاح صید ] چوبی است جهت گرفتن طناب لنگر – چوب افقی در جلو لنج که در منار گوش کرکی قرار گرفته و جهت کشیدن و سفت کردن طنابها ، از آن استفاده می ...
چِملاق:[اصطلاح صید ] وینچ که به وسیله قرقره و زنجیر کار می کند.
چِپُو:[اصطلاح صید ]تُلمبه ای دستی که حهت کشیدن آبهای زاید لنج ، از آن استفاده می شود.
جِهاز:[اصطلاح صید ] لنج
جِل:[اصطلاح صید ] تور مخصوص که جهت صید میگو از آن استفاده می شود.
جالی:[اصطلاح صید ]تخته صید تور با تم ترال، ودرب های تخته ای مه دهانه انبار های لنج را می پوشاند.
تهریج:[اصطلاح صید ] لبه های لنج
تَنپَل:[اصطلاح صید ]خاک نرم و سیاه رنگ کف دریا.
تَلوار:[اصطلاح صید ] چادر پارچه برزنتی مخصوص لنج.