پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
قوچ خایه شیشه quč - xayə - šišə: [اصطلاح صنایع دستی] شیشه ای شبیه خربزه با لوله ای باریک. قدیم داخل این شیشه نفت می ریختند و به روستاها می بردند. الب ...
دریا شیشه dārya–šišə: [اصطلاح صنایع دستی] شیشه ای دریایی، بدون نشستنگاه، گرد و دسته دار و گاه طرح دار. تلفظی لنگرودی است.
هفت تایی:haf - tayi [اصطلاح صنایع دستی] شیشه ای استوانه ای بزرگ با گردن باریک. همان هفت لیتری است که معیار فروش سرکه در قدیم بوده است. ( معادل هفت چا ...
چارپَرčarpār : [اصطلاح صنایع دستی] شیشه ای چهارگوش برای ریختن روغن های گیاهی، عرقیات، گلاب و. . . اندازه های کوچک برای انواع عطرها.
تونگی tungi: [اصطلاح صنایع دستی] شبیه کوزه ی بدون دسته با در شیشه ای، مخصوص دوغ و شربت و. . . .
نوقول دانnuquldan [اصطلاح صنایع دستی]: شیشه ای استوانه ای شکل در ابعاد گوناگون. این شیشه ها مختص ترشیجات، سیر ترشی و مرباجات بود.
بانکه bankə: [اصطلاح صنایع دستی] شیشه ای شبیه نقل دان که علاوه بر استفاده برای ترشی و مربا، در عطاری ها و بقالی ها برای گیاهان دارویی و آب نبات، شکلا ...
تسمه چوپوقیtəsmə - čupuqi : [اصطلاح صنایع دستی] نوارهایی باریک برجسته بر روی بدنه ی صندوق که به صورت مورب نقش می شود.
وسط خانه vəsət - ə - xanə یا چارخانه čar - xanə: [اصطلاح صنایع دستی] نقش های چهارخانه ای یا شطرنجی که بر روی بدنه نقش زده می شود. ( نوعی نقش )
دوشاخه du - šaxə و ای شاخه i–šaxə[اصطلاح صنایع دستی]: گوشه های صندوق
تا به تا tabə - ta یا تامبتا tambəta: [اصطلاح صنایع دستی] نوار پایین صندوق
گول میخ gul - ə - mix: [اصطلاح صنایع دستی] تکه ای آهن که پس از داغ کردن در کوره با چکش یک طرف آن را روی سندان پهن می کردند؛ میخی بزرگ که به عنوان تزی ...
پَسینه pāsinə: [اصطلاح صنایع دستی] به وسط صندوق می گویند.
رَزَک razak: [اصطلاح صنایع دستی] میله ای فلزی به شکل نیم دایره که در جلوی صندوق زده می شود برای رد شدن میله و چفته و تعبیه ی قفل بر روی آن
چفته čəftə: [اصطلاح صنایع دستی] فلزی شکل گرفته در طرح های مختلف برای انداختن در رزک. روی درِ صندوق نصب می شد و قفل می خورد.
تُخمه tuxmə یا تَخماق taxmanq: [اصطلاح صنایع دستی] چکشی از جنس چوب کیش، ویژه ی صاف کردن حلب ها بر روی صندوق
تُخمه tuxmə یا تَخماق taxmanq: [اصطلاح صنایع دستی] چکشی از جنس چوب کیش، ویژه ی صاف کردن حلب ها بر روی صندوق
کُشتاره kuštarə: [اصطلاح صنایع دستی] ابزاری دو تیغه در نجاری برای رنده کردنِ چوب ها
فقان fəqan: [اصطلاح صنایع دستی] نوعی اره برای برش دادن چوب
بِج انبار bəj - ānbar: [اصطلاح صنایع دستی] انبار برنج، صندوقی چوبی بدون نقش و نگار با رنگ اصلی چوب ویژه ی برنج روستاییان که در زیر ایوان ( تِلار ) و ...
دولابچه dullabčə: [اصطلاح صنایع دستی] صندوقچه ای ثابت در دیوار خانه ها برای نگهداری اشیاء و لوازم با ارزش
دس انبار dəs - ānbar: [اصطلاح صنایع دستی] صندوقی چوبی نجاری شده با پایه های خراطی. این صندوق را معمولا در ایوان برای نگهداری باقی مانده ی غذا، میوه، ...
اورسو صوندوق ursu - sunduq یا عروسی صوندوق arusi - sunduq: صندوقی که برای جهیزیه ی دختران، با رنگ های شاد و طرح هایی از عروس و داماد و یا تک چهره ی ز ...
یاشک yašāk: [اصطلاح صنایع دستی] صندوق چوبی، انبار چوبی
چکتو čakəto یا چوکوتورčukutur : [اصطلاح صنایع دستی] مانند اسکیت بود ( اسکی روی برف ) . این اسکی مدور از چوب انار و یا سرشاخه ی درختان ساخته می شد و گ ...
کاموا گول kamva - gul: [اصطلاح صنایع دستی] کاموایی دسته شده به شکل دایره ای کوچک یا توپی گرد که این گل در نوک چموش و گاه بر روی آن دوخته می شد. این ت ...
خِرمابُوته xərmabutə: [اصطلاح صنایع دستی] نقش ترنجی با سرهای کج شده که به زبان محلی خرما بوته یا بوته ی خرما به آن می گویند.
حلوا گول hālva - gul: نقش حلوایی، لوزی های متصل به هم
خِروا گول xərva - gul: [اصطلاح صنایع دستی] نوعی نقش در چموش که شبیه درخت آلوچه است. غنچه آلوچه، درخت آلوچه.
گازن gazən: [اصطلاح صنایع دستی] ابزاری آهنی به شکل V انگلیسی با لبه ای پهن و تیز، برای بریدن چرم
ماه تابی mah - tabi: [اصطلاح صنایع دستی] نوعی نقش هلالی همانند ماه
چموش پاتاوه čamuš - patavə: [اصطلاح صنایع دستی] پاپوش و مچ پیچ روستایی که به آن "چاموش"نیز می گویند.
دووَندی dovandi: [اصطلاح صنایع دستی] منظور دو بندی است. به چموشی گفته می شود که دارای دو بند چرمی است.
پابزار pabzar: [اصطلاح صنایع دستی] نام دیگری برای چموش ( شرق گیلان )
چموش پاتُوئه čamuš - patowə: [اصطلاح صنایع دستی] چموش پاتابه ی پشمی، مخصوص زمستان بود و برای راه های دور مورد استفاده قرار می گرفت.
چاروَردی وئوجی čar - vārdi - vaoji: [اصطلاح صنایع دستی] نوعی پارچه ابریشمی است، چاروردی بافتن
پاوزار payzar: [اصطلاح صنایع دستی] چموش ( متداول در روستای واجارگاه رودسر )
چل čal: [اصطلاح صنایع دستی] چرخ چوبی ابریشم کشی
قاشوقک qašuqāk: [اصطلاح صنایع دستی] چوبی قاشق مانند که به دستگاه شعربافی وصل است و وظیفه اش ضربه زدن به ماکوست.
بنی خال bani–xal: [اصطلاح صنایع دستی] چوبی پهن و کلفت و توخالی که مربوط به دستگاه شعربافی است.
قولونبکqulunbak : [اصطلاح صنایع دستی] میله ای کوچک که از وسط شیار بنی خال می گذرد.
بلند تومون bulānd - ə - tumōn: [اصطلاح صنایع دستی] تنبان بلند، دامن چین داری که دورتادور آن نوار دوزی شده باشد.
جرزقه jarzəqə: [اصطلاح صنایع دستی] جلیقه ی رنگی پول دوزی شده
کوتا پیرهَن kuta - pirhān: [اصطلاح صنایع دستی] پیراهن کوتاه که همواره روی آن را گلدوزی و قلابدوزی می نمودند و سکه های اشرفی به آن می آویختند.
کیجاقوبه kija - qubə: [اصطلاح صنایع دستی] پیراهن پولک دار
چنگک دور دَبَد čəngək - dowr–dabad[اصطلاح صنایع دستی]: پارچه ای برای بستن از زیرِ گلو به دور
چارقَت čarqat: [اصطلاح صنایع دستی] روسری سفیدی که روی روسری سیاه برای جوانان می بافتند و زنان پیر گاهی هر دو را با هم به صورت "پیشانی دبود" pišani - ...
مَندیل mandil: [اصطلاح صنایع دستی] همان پیشانی دبود است که به شکل عمامه می بستند. تمام پارچه های ذکرشده ی پیشین از ابریشم بافته می شد و تنها روستاییا ...
سیادسمال Siy - dəsmal: [اصطلاح صنایع دستی] روسری ساده برای زنان سالخورده.
تومون tumōn: [اصطلاح صنایع دستی] تنبان بلند، دامن بلند پرچینی که برای جوانان به صورت رنگی و با نوار دوزی در پایین بود و برای زنان سالخورده ساده دوخته ...