پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
بد: دکتر کزازی در مورد واژه ی بد می نویسد : ( ( بد در پهلوی در ریخت های وت wat و ود wad. وتّر wattar نیز به همین معنی است در ریخت " بتّر " از پهلوی ب ...
نیک : دکتر کزازی در مورد واژه ی نیک می نویسد : ( ( نیک در پهلوی در ریخت نک nēk به کار رفته است. ) ) سه پاسِ تو چشم است وگوش و زبان؛ کزین سه رسد نیک ...
زبان: دکتر کزازی در مورد واژه ی زبان می نویسد : ( ( زبان در پهلوی در ریخت zuwān و ازوان uzwāb به کار رفته است. ) ) سه پاسِ تو چشم است وگوش و زبان؛ ک ...
نگهبان : دکتر کزازی در مورد واژه ی نگهبان می نویسد : ( ( نگهبان در پهلوی نگاسپان nīgāspān می توانسته است بود. ) ) نخست آفرینش خرد را شناس نگهبان جا ...
شناختن: دانستن شناختن در پهلوی با ریخت شْناختن šnāxtān کاربرد داشته است. نخست آفرینش خرد را شناس نگهبان جانست و آنِ سه پاس دکتر کزازی در مورد واژه ی ...
گسستن: در پهلوی وسستن wisistan بوده است. ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 184 )
ارجمند:ارزشمند ، دارنده ی ارزش دکتر کزازی در مورد واژه ی ارجمند می نویسد : ( ( ارجمنددر زبان پهلوی، در ریخت ارژومنت arjōmant به کار می رفته است، ارجم ...
خویش : مخالف بیگانه ، خودی دکتر کزازی در مورد واژه ی خویش می نویسد : ( ( خویش در پهلوی خوش xwēš بوده است . ) ) هُشیوار دیوانه خواند ورا؛ همان خویش ب ...
بیگانه: دکتر کزازی در مورد واژه ی بیگانه می نویسد : ( ( بیگانه در پهلوی بگانک bēgānag بوده است . ) ) هُشیوار دیوانه خواند ورا؛ همان خویش بیگانه داند ...
دیو : دکتر کزازی در مورد واژه ی دیو می نویسد : ( ( دیو درپهلوی دو dew بوده است و در اوستایی دئو daeva. این واژه ی کهن در سانسکریت دوا devā و در یونان ...
دیوانه: دکتر کزازی در مورد واژه ی دیوانه می نویسد : ( ( دیوانه در پهلوی دوانگ dewānag، به معنی سودازده و خرد باخته است و از دو پاره ( دیو/انه ) ساخته ...
هُشیوار: دکتر کزازی در مورد واژه ی هُشیوار می نویسد : ( ( هُشیوار ریختی است کهن و ویژگی ای سبکی و به معنی هوشیار است که در پهلوی اوشیار ōšyār بوده اس ...
یلدا :کلمه ای سریانی به معنای تولد هم ریشه با کلمه یولد عربی است ومنظور زاد روز خدای مهرپرستان میترا بوده هم اکنون درسوئد این شب را ( Yold ) تلفظ کرد ...
یاجوج وماجوج :تلفظ عربی اقوام یوغور ومنچور یا به بیان امروزی مغول می باشد.
روشن : تحریف روزان ( دارنده صفت روز ) بوده است کلمه روز را در کردی رُژ و در فرانسوی ژور تلفظ می کنند.
روغن: گِند به معنای تکه گوشت یا دنبه کوچک و دایره شکل می باشد چنانکه در لری به عدس بخاطر شکل مدورش گِندی گفت اند و روغن نیز تحریف رو گِند به معنای ما ...
رَستن : این کلمه تحریف کلمه رهِستن و راه فرار پیدا کردن است.
رضوان : تحریف کلمه زروان در دین مانویان به معنای روضه یا باغ بوده.
روا : این کلمه در اصل به معنی رونده بوده است ( رو ) بن فعل رفتن و ( آ ) نیز پسوند فاعلی بوده است.
رخ : تحریف رُخت به معنای روی نشان داد وگذشته روی میباشد . دکتر کزازی در مورد واژه ی " رخ" می نویسد : ( ( رخ در زبان پهلوی به کار نرفته است و دانسته ...
رنگ : تحریف زنگ یا زنگار سیاهی که در اثر گذر زمان برروی آهن بوجود می آمد .
رُکسانا : کلمه ای یونانی و تحریف رَخشانه به معنای روشن یا رخشان
رود:این کلمه نام خود راازحالت وشکل پیچ وتاب رودخانه گرفته است. رود در پهلوی روت rōt بوده است.
رِی : نام بنیان گذار شهری به همین نام لازم به توضیح است هنوز هم درکشورهای غربی نام ( ری ) یک نام رایج برای پسران می باشد .
روباه :به معنای روبنده یا جاروکش بوده واین نام را بخاطر دم جارو مانند این جانور به او داده اند. دکتر کزازی در مورد واژه ی "روباه " می نویسد : ( ( رو ...
رشت :نام خود را از کار رشتن الیاف و تولید پارچه گرفته است.
رسول : دراصل یک کلمه فارسی بوده و رسو به معنای رساننده چیزی می باشد ورسول تحریف کلمه رسون یا رسان به معنای فاعل آن ( رساننده ) می باشد ما اینگونه پسو ...
افسوس: اف نخست واژه همان پسوند اول کلمه اوستا بوده و ( ب ) امر در زبان فارسی کنونی است وسوس تحریف سوز می باشد زیرا کسی که افسوس می خورد مانند کسی است ...
ریش: زخم کهنه ، زخم درونی . خستگی، زخمی که حاصل غم و اندوه و حسرت باشد . دکتر کزازی در مورد واژه ی ریش می نویسد : ( ( ریش در پهلوی رش rēš بوده است ” ...
قطعه ای از زمین زراعت کرده و سبزی کاشته که کَرد نیز گویند. ( ناظم الاطباء ) . کرد. کرذ. هر یک از بخشهای تقریباً مساوی مزرعه یا باغچه. ( فرهنگ فارسی م ...
زمان : دکتر کزازی در مورد واژه ی زمان می نویسد : ( ( زمان در پهلوی زمان zamān و دمان damān بوده است. اگر ستاک واژه ی زم را همان بدانیم که در واژه ی ز ...
شادمان: دکتر کزازی در مورد واژه ی شادمان می نویسد : ( ( شادمان ، در پهلوی شاتمان šātmān، از ”شاد” و ”مان” ( پساوند ) ساخته شده است. ) ) خرد تیره و م ...
روان : دکتر کزازی در مورد واژه ی روان می نویسد : ( ( روان در پهلوی رُوان ruwān بوده است . در باور شناسی کهن ایرانی ، روان یکی از پنج گوهر و بنیادی اس ...
تیره : دکتر کزازی در مورد واژه ی تیره می نویسد : ( ( تیره در پهلوی tērak از ستاک تار ، به معنی تاریک بر آمده است . ) ) خرد تیره و مرد روشن روان نبا ...
مرد : دکتر کزازی در مورد واژه ی مرد می نویسد : ( ( مرد در پهلوی مرت mart ، به معنی انسان است و ویژگی سبکی است . چنان می نماید که نامیدن انسان با نام ...
فزونی : دکتر کزازی در مورد واژه ی فزونی می نویسد : ( ( فزونی ریخت کوتاه شده ی افزونی است که از "افزودن" و " ی"ساخته شده است و در پهلوی اپزونیک apzono ...
چونی : چونی یکی از معقولات دهگانه است ( معقولات عشر ) که عبارتند از : یک مقوله جوهر و نه معقوله ی عرض : کم ، کیف ، اَین ، متی ، وضع ، اضافه ، له ، فع ...
داد :عدل ، قانون دکتر کزازی در مورد واژه ی داد می نویسد : ( ( داد در اوستایی داته dāta و در پهلوی دات dāt و در این دو زبان ، به معنی قانون بوده است ؛ ...
دکتر کزازی در مورد واژه ی یزدان می نویسد : ( ( یزدان که در پارسی نامی است آفریدگار را ، از ریشه ایزد بر آمده است . "یزدان " ریخت پارسی یزتان yazatān ...
ایزد : دکتر کزازی در مورد واژه ی ایزد می نویسد : ( ( ایزد در پارسی یکی از نام های پروردگار است . ستاک واژه در اوستایی یزته yazata و در پهلوی یزت yaza ...
اندر : دکتر کزازی در مورد واژه ی اندر می نویسد : ( ( اندر در پهلوی انتر antar بوده که "ت" به" د" تغییر یافته و اندر شده . این واژه را می توانیم با e ...
ارج : در پهلوی ارژ بوده و کلمه ارز امروزی تغییر یافته ی آن است . همچنین با واژه ی ارزش همریشه می باشد . کنون ای خردمند ارج خرد بدین جایگه ، گفتن اند ...
کنون : در پهلوی نون nūn بوده است. به نظر می رسد اکنون با واژه ی now انگلیسی و nunc لاتینی همریشه است . کنون ای خردمند ارج خرد بدین جایگه ، گفتن اندر ...
پرده :در بیت زیر آنچه پوشیده و نهفته است ، آنچه در پس ِ پرده است و آشکار نیست دکتر کزازی در مورد واژه ی پرده می نویسد : ( ( پرده در پهلوی پردک pardag ...
سخنْ گاه : گاه ِ سخن ، جایگاه و پایگاه سخن از این پرده برتر ، سخن ْگاه نیست؛ به هستی، مر اندیشه را راه نیست. ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال ...
برنا : دکتر کزازی در مورد واژه ی برنا می نویسد : ( ( برنا در پهلوی اپرنای apurnāy و ابرنای aburnāy بوده است . در آن " ا "پساوند نفی است و پرنای به مع ...
پیر : دکتر کزازی در مورد واژه ی پیر می نویسد : ( ( پیر ریختی است از پدر . "د" در پدر ، به " ی" دیگر شده است . زبر ِ آن هماهنگ با زیر ( کسره ) در " پ ...
توانا : دکتر کزازی در مورد واژه ی توانا می نویسد : ( ( توانا و دانا در پهلوی تُواناکtuwānak و داناک dānāk است . پساوند" اک " پهلوی در پارسی " ا" شده ...
کاغذ الون: کاغذی است از انواع کاغذهای ابری که توسط کاغذسازان با الوان و رنگ های مختلف رنگین می شده است. کاغذسازان برای رنگ کردن کاغذها از رنگ های زرد ...
کاغذ بُتی: از سده ۱۱ به بعد در ایران و شبه قاره هند کاغذسازی رونق خود را از دست داد و نوعی کاغذ که توسط اروپائیان به هندوستان رسیده بود به زودی جای ک ...