پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
کورش :نامی ترکیب شده ازنام کور به معنای پسر و ( یوش ) یک نام فارسی باستان معادل یوشع عبری که درکل کورش یعنی پسریوش مانند نام جامبوی که به معنی پسر جا ...
کیومرث:تلفظ قدیم این نام کیانرسی یا کیان نرس می باشدکیا به معنای بزرگ ونرسی نیز یک نام باستانی است ونام مادی گئومات برگرفته از نام کیا ماد به معنای ب ...
کیک :واژه ای هند واروپائی مشترک بین زبان فارسی وانگلیسی به معنای نان شیرین این کلمه را درخراسان کاک در زبان تالشی کوکا ودراصفهان کاکولی می گوبند درکر ...
بتون : بتون با واژه بُن فارسی همریشه می باشد در زبان انگلیسی bottom به معانی پایین, زیر, ته, کف, پا, بن بکار رفته است .
بُن : دکتر کزازی در مورد واژه ی بُن می نویسد : ( ( بُن با همین ریخت در پهلوی به کار می رفته است. ) ) چو دیدار یابی به شاخ ِ سخن بدانی که دانش نیاید ...
آمدن : دکتر کزازی در مورد واژه ی آمدن می نویسد : ( ( آمدن در پهلوی متن matan بوده است . ) ) چو دیدار یابی به شاخ ِ سخن بدانی که دانش نیاید به بُن ( ...
یافتن: دکتر کزازی در مورد واژه ی یافتن می نویسد : ( ( یافتن در پهلوی ایافتن ayāftan بوده است . ) ) چو دیدار یابی به شاخ ِ سخن بدانی که دانش نیاید به ...
دیدار: دکتر کزازی در مورد واژه ی دیدارمی نویسد : ( ( دیدار در پهلوی دیتار dītār بوده است . ) ) چو دیدار یابی به شاخ ِ سخن بدانی که دانش نیاید به بُن ...
آموختن: دکتر کزازی در مورد واژه ی آموختن می نویسد : ( ( آموختن در پهلوی هاموختن hammōxtan بوده است . ) ) ز هر دانشی چون سخن بشنوی ز آموختن یک زمان ...
شنودن: دکتر کزازی در مورد واژه ی شنودن می نویسد : ( ( شنودن در پهلوی اشنوتنašnutan بوده است . با بن اکنون ِآشنو āšnaw ) ) ز هر دانشی چون سخن بشنوی ز ...
غنودن : دکتر کزازی در مورد واژه ی غنودن می نویسد : ( ( غنودن به معنی آرمیدن و خفتن این فعل در پارسی از فعل های تک بنه است و تنها بن گذشته آن کاربرد ...
پوییدن : به شتاب رفتن و دویدن دکتر کزازی در مورد واژه ی پوییدن می نویسد : ( ( پوییدن در معنی به شتاب رفتن و دویدن است و در پهلوی و پارسی، تنها بُن ا ...
نهان: دکتر کزازی در مورد واژه ی نهان می نویسد : ( ( نهان در پهلوی نیز " نهان" بوده است؛ ن در آن پیشاونی است که فرود را باز می نماید؛ این پیشاوند را ...
آشکار دکتر کزازی در مورد واژه ی آشکار می نویسد : ( ( آشکار ریخت کوتاه شدهی " آشکارا " در پهلوی آشکاراگāškārāg می تواند بود ) ) تویی کردهٔ کردگار جها ...
جهان: دکتر کزازی در مورد واژه ی جهان می نویسد : ( ( جهان ریختی است از گهان gēhān که در پارسی گیهان و کیهان شده است. چنان می نماید که جهان از ریخت تا ...
معرب :تازیکانه دکتر کزازی واژه ی " تازیکانه " را در نوشته های خود به جای واژه ی " معرّب" بکار برده است. ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین ...
تازیکانه : معرّب دکتر کزازی واژه ی " تازیکانه " را در نوشته های خود به جای واژه ی " معرّب" بکار برده است. ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدی ...
بودن : دکتر کزازی در مورد واژه ی بودن می نویسد : ( ( بودن در پهلوی بوتنbutān، در پارسی با هستن درآمیخته است ( بُنِِ اکنون ) ( ریشه مضارع ) آن در پهل ...
سود : دکتر کزازی در مورد واژه ی سود می نویسد : ( ( سود درپهلوی سوت sūt بوده است. ریختی دیگر از آن در پارسی سودا است به معنی بازرگانی و داد و ستد که د ...
گفتن: دکتر کزازی در مورد واژه ی گفتن می نویسد : ( ( گفتن در پهلوی واختن wāxtan بوده است ، نیز گفتن guftan. ) ) حکیما چو کس نیست، گفتن چه سود؟ از این ...
گَمیش : یک نوع علف که در کنار آب رشد می کند . از آنجا که ریشه کن کردن آن کاری است مشکل . به کاری که مشکل باشد گمیش یا قمش می گویند . به نظر می رسد ای ...
کاش :آرزو کردن - این کلمه درسانسکریت ish و درانگلیسی wish و درزبان ترکی استامبولی ( keshki ) تلفظ می شود.
کرگدن :به نظر می رسد تغیر یافته ی خرگردن باشد . درقدیم کلمه خر به معنای بزرگ بوده مثلا خرگوش یعنی جانوری که گوشهای بزرگی دارد وخرچنگ یعنی جانوری که چ ...
کابل : نام بنیان گزازاین شهری به همین نام و برگرفته از نام قابیل پسرحضرت آدم و نام قابیل معادل نام کابیلا میباشد .
کرانه : این کلمه در زبان سانسکریت و انگلیسی می باشد ( karana ) و ( corner ) کرانه : در پهلوی کرانگ krānag بوده است. ( ( ( ( از این در سخن چند رانم ...
کوتاه : ریشه باستانی این کلمه کُرت می باشد در زبان انگلیسی این کلمه را شورت و در زبان پهلوی خورد تلفظ شده همچنین کلمه چُرت به معنای خواب کوتاه نیز از ...
کوهان : ان آخر این کلمه پسوند خصلت است ودرمجموع کوهان به معنای شبیه به کوه بودن است.
کُهَن : تحریف کوهان به معنای بزرک مانند کوه است که در اثر گذر زمان به معنای بزرگی از نظرسن وسال شده است.
کِرات در قدیم به معنی دفعه یا نوبت بوده است در ترکی استامبولی به چند بارمی گویند ( کاچ کَرَ ) و کرایه در اصل به معنای سرویس نوبتی بوده است وبا کلمه ک ...
کاشان : کاش همریشه کلمه هوس انگلیسی واوشا به معنای منزل است و ( ان ) همان علامت جمع است وکاشان یعنی کاشانه ها.
کوه : این کلمه را در زبان فارسی میانه کوف یا کوپ تلفظ می کردند که مفهوم خودرا از کلمه کوپ یا کُپه ( برجستگی زمین ) گرفته بود . اصولا در زبان ترکی هر ...
کُجا : تحریف کو ( کدام ) / جا ( مکان ) کدام مکان. دکتر کزازی در مورد واژه ی " کُجا " می نویسد : ( ( کُجا در پهلوی واژه ی آمیغی ( مرکب ) است از دو پا ...
کور :دو معنا دارد اگرتحریف کورت به معنای کوچک باشد درکلماتی مانند مانند کوره راه یا پشه کوره به معنای راه باریک و پشه ریز است اما اگر تحریف تور یا تا ...
کلمه قیر به معنای سیاهی بوده وبا کلمه کور و قارای ترکی و خارای فارسی و کلمه تیره فرانسوی و کلمه خال ( نقطه سیاه ) ارتباط ریشه ای دارد. قیر: دکتر کزا ...
کیش تحریف کلمه کُشت و حرف ندا برای راندن مرغ وتحدید کردن به کشتن مرغ بوده همچنین این کلمه در بازی شطرنج کیش به معنای تحدید به کشتن مهره می باشد .
کُندور : تحریف خُن دار به معنی خون درخت بوده است.
کمان : تحریف خمان است ، خم به معنای دولا شدن و ( ان ) آخر پسوند خصلت می باشد.
کلمه کبد عربی معنای خود را از رنگ کبود جگر گرفته است و اَر یا آر نیز یک پسوند باستانی است که در آخر کلماتی مانند خریدار و گفتار می آمده و کبوتر نیز ب ...
کانال : کان در این کلمه تحریف کَن و ( ال ) یک پسوند قدیمی می باشد این کلمه بصورت کَنال وارد زبانهای اروپائی شده. واژه های " خندق ، قنات، کانال" همان ...
کلفت : کُل در زبان عربی به معنای جامع بودن است این کلمه را در زبان ترکی بصورت کالین به معنای قطور مشاهده می کنیم وکُل در فارسی بصورت کلان دیده می شود ...
کتک : این کلمه از دو بخش بوجود آمده بخش نخست ( کو ) به معنای کوبیدن وبخش دیگر ( تک ) به معنای تاختن و حمله کردن
آسیاب : در زبان ترکی می شود دیرمان . ریشه واژه دیرمان هم در ترکی دور ویران بوده یعنی چیزی که می گردد و دور می زند دور وئران ترکیب شده از دور فارسی و ...
کیان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " کیان" می نویسد : ( ( کَیان جمع " کی " است . کی در پهلوی و پارسی از کوی kawy در اوستایی بر آمده است. . " کَوِیان " م ...
کفش : تحریف کف پوش به معنای کفی پای افزار بوده است .
ویفر : درزبان کردی و مازندرانی به معنی برف است .
کینه توز : تحریف کینه توش به معنای کسی که کینه را در دل ذخیره می کند و کلمه توشه در قدیم به معنای انبارکردن بوده است.
کامران : به معنای فرد کامروا می باشد این اسم توسط مانویان به اروپا برده شد وبصورت گاوران ( روسیه ) و کامرون تلفظ می شود.
کَلَک : همریشه کلمه کایاک اسکیموئی و قایق فارسی .
یارستن: دکتر کزازی در مورد واژه ی یارستن می نویسد : ( ( یارستن در معنی توانستن و جرأت کردن است. ریشه ی این فعل: یار، ریختی است از ایار ayār در پهلوی ...
ستودن: دکتر کزازی در مورد واژه ی ستودن می نویسد : ( ( ستودن در ریخت ستوتن stūtan در پهلوی به کار می رفته است. ) ) خرد را و جان را که داند ستود و گر ...