پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٣٠,٢٨١
پیشنهاد
١

گردن بر افراختن : کنایه ای است فعلی از گونه ی ایما از برآمدن و آشکار شدن و به تکاپوی پرداختن > معنی بیت :آنگاه که چهار آخشیجان ، برای گیتی که مهمان ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

گردن: دکتر کزازی در مورد واژه ی گردن می نویسد : ( ( گردن در پهلوی گرتن gartan بوده است. واژه ی دیگر برای این اندام، در پهلوی، گریو grīw است. این واژ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

گونه : دکتر کزازی در مورد واژه ی گونه می نویسد : ( ( گونه در پهلوی در ریخت گونک gōnag به کار می رفته است. ) ) > ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

سپنج: دکتر کزازی در مورد واژه ی سپنج می نویسد : ( ( سپنج به معنی میهمان است و در پی آن در معنی آنچه ناپایدار و زودگذر است به کار رفته است . در پهلوی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

چهارآخشیج : چهار عنصر گوهر های چهار گانه فردوسی در آغاز شاهنامه در " گفتار اندر آفرینش عالم از این چهار عنصر می گوید : که یزدان ز ناچیز چیز آفرید ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترّی : دکتر کزازی در مورد واژه ی ترّی می نویسد : ( ( ترّی در پهلوی ترّیه tarrīh بوده است. به معنی تازگی و شادابی. در پارسی نیز ، به جز معنی نمناکی و ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

نمودن: دکتر کزازی در مورد واژه ی نمودن می نویسد : ( ( نمودن در پهلوی در ریخت نموتن nimutan بکار برده می شده است . ) ) ( ( وزان پس، ز آرام، سردی نمو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

آرام: دکتر کزازی در مورد واژه ی آرام می نویسد : ( ( آرام در پهلوی در ریخت رام بکار برده می شده است . ) ) ( ( وزان پس، ز آرام، سردی نمود؛ ز سردی هما ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

سردی: دکتر کزازی در مورد واژه ی سردی می نویسد : ( ( سردی در پهلوی در ریخت سرتیه sartīh بکار برده می شده است . ) ) ( ( وزان پس، ز آرام، سردی نمود؛ ز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بس: دکتر کزازی در مورد واژه ی بس می نویسد : ( ( بس در پهلوی در ریخت وسvas بکار برده می شده است . ) ) ( ( نخستین که آتش ز جنبش دمید، ز گرمیش بس خشک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

خشکی: دکتر کزازی در مورد واژه ی خشکی می نویسد : ( ( خشکی در پهلوی هوشکیه huškīh بوده است . کردان و لران هنوز "خشک" را در ریخت کهن آن ، هوشک ، به کار ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

گرمی : دکتر کزازی در مورد واژه ی گرمی می نویسد : ( ( گرمی در پهلوی گرمیه garmīh بوده است . ) ) ( ( نخستین که آتش ز جنبش دمید، ز گرمیش بس خشکی آمد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

دمیدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی دمیدن می نویسد : ( ( دمیدن در پهلوی در ریخت دمیتن dāmītan بکار رفته است . این مصدر ، در این زبان ، در ریخت دفتنdafta ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

جنبش : دکتر کزازی در مورد واژه ی جنبش می نویسد : ( ( جنبش در پهلوی در ریخت یومبشن yumbišn و جمبشن jumbišn بکار رفته است . ) ) ( ( نخستین که آتش ز ج ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

آب :: دکتر کزازی در مورد واژه ی آب می نویسد : ( ( آب در پهلوی در ریخت آپ āp بکار رفته است . آب را با eau در فرانسوی و agua در اسپانیایی می توانیم سنج ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

باد: دکتر کزازی در مورد واژه ی باد می نویسد : ( ( باد در پهلوی وات wāt بوده است . ) ) ( ( یکی آتشی برشده، تابناک؛ میانْ بادو آب از بَر ِتیره خاک. ) ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

تابناک: دکتر کزازی در مورد واژه ی تابناک می نویسد : ( ( تابناک در پهلوی تاپناک tāpnāk بوده است . ) ) ( ( یکی آتشی برشده، تابناک؛ میانْ بادو آب از ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

آتش: دکتر کزازی در مورد واژه ی آتش می نویسد : ( ( آتش در پهلوی آتخش ātaxš و در اوستایی آترش ātarš بوده است . ) ) ( ( یکی آتشی برشده، تابناک؛ میانْ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

چرخ گردان: دکتر سرامی در مورد واژه ی چرخ گردان در شاهنامه می نویسد : ( ( در اندیشه شاهنامه چرخ گردان میانجی میان خدا و انسان است . سپهر بنده ی حلقه ب ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

اعتصاب غذا : دکتر سرامی در مورد واژه ی اعتصاب غذا می نویسد : ( ( اولین اعتصاب غذا که در تاریخ بدان اشاره شده مربوط به اعتصاب غذای رودابه مادر سهراب ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

گودرز: گودرز پسر کشواد از پهلوانان بزرگ ایران در شاهنامه است. ( از قهرمانان شاهنامه ) دکتر سرامی در مورد شخصیت گودرز می نویسد : ( ( با آنکه از این ق ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

گیو: یکی ازپهلوانان داستانی ایران و پسر گودرز و داماد رستم ( از قهرمانان شاهنامه ) دکتر سرامی در مورد شخصیت گیو می نویسد : ( ( دریافت استثنایی بودن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

بهرام : پهلوان نام پرست شاهنامه فرزند گودرز ( از قهرمانان شاهنامه ) دکتر سرامی در مورد شخصیت بهرام می نویسد : ( ( او برازنده ترین پهلوان گودرزیان اس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسفندیار: پسر گشتاسپ و کتایون ( از قهرمانان شاهنامه ) دکتر سرامی در مورد شخصیت اسفندیار می نویسد : ( ( اگرچه اسفندیار از جهتی قهرمانی مابعدالطبیعی ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

زال:پسر سام و پدر رستم جهان پهلوان ایرانی ( از قهرمانان شاهنامه ) دکتر سرامی در مورد شخصیت زال می نویسد : ( ( از سر سپید زاده شدن تا پرورده شدن به م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

سام :پسر نَریمان و پدر زال ( از قهرمانان شاهنامه ) دکتر سرامی در مورد شخصیت سام می نویسد : ( ( خصوصیت مهم شخصیت او تدبیر گری است. به یاد بیاوریم که ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

سهراب : دکتر سرامی در مورد سهراب می نویسد : ( ( این پهلوان در عین ساده نمایی شخصیتی پیچاپیچ دارد. وی آزمندترین قهرمان حماسه است و شگفت اینجاست که آزم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

بیژن : دکتر سرامی در مورد بیژن می نویسد : ( ( این پهلوان یکی از معروف ترین قهرمانان شاهنامه است. انگار گل او را از شتاب سرشته اند. در جنگ دوازده رخ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

روزگار: دکتر کزازی در مورد واژه ی روزگار می نویسد : ( ( روزگار در پهلوی روچگار rōğgār بوده است . ) ) وز او مایهٔ گوهر آمد چهار برآورده بی رنج و بی ر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

پدید : دکتر کزازی در مورد واژه ی پدید می نویسد : ( ( پدید می باید از پت دیت pat - dīt بر آمده باشد. این واژه اگر به فرجام دیگرگونی خویش می رسید، بدید ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

توانایی: دکتر کزازی در مورد واژه ی توانایی می نویسد : ( ( توانایی در پهلوی تواناگیهtuwānāgīh یا توانیگیه tuwānīgih بوده است ) ) ز آغاز باید که دانی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

چیز : دکتر کزازی در مورد واژه ی چیز می نویسد : ( ( چیز در پهلوی چیش čiš و تیس tis بوده است . چیز در بیت در معنی شعر به کار رفته است و ناچیز در معنی آ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

مایه دکتر کزازی در مورد واژه ی مایه می نویسد : ( ( مایه در پهلوی مایگ māyag و مادگ mādag بوده است . ) ) ز آغاز باید که دانی درست، سر ِ مایه ی گوهر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

درست: دکتر کزازی در مورد واژه ی درست می نویسد : ( ( درست drust ریختی دیگر از درست "درشت" است "درشت" ریختی است که زبان شناسان تاریخی آن را سَندی می ن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بایستن در پهلوی اپایستنapāyistan بوده است . ز آغاز باید که دانی درست، سر ِ مایه ی گوهران، از نخست؛ ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزاز ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خوش :تحریف آخوش اوستائی یا آخِش محلی به معنای آسایش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

خلیج معرب کنیک یا کنیج فارسی به معنای گودال یا زمین کنده شده به شکل خمیده پسوند ( ایج ) درکلماتی مانند بسیج ( بستن ، منسجم کردن ) ، آخشیج اوستائی ( آ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

خُجَسته : تحریف خوش استه به معنای نیکو شده است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

خیش : تحریف خش فارسی یا خش انداختن بر زمین می باشد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

خورجین : خور در این کلمه تحریف کور به معنای کیسه سیاه بافته شده از موی بز بود که گنجایش بیست من بار راداشت و خورجین تحریف خور گون به معنی وسیله حمل و ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

خیزران : این کلمه تحریف نی زاران است در بعضی مناطق ایران به کلمه نی ( خِی ) می گفته اند وبعضی مواقع به آن قامه ، خامه در زبان ترکی به آن قمیش میگویند ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

خریدن : درقدیم به معنای خر کردن مشتری بوده همانگونه که فروختن به معنای آتش زدن یا افروختن مال بوده است .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

خشت : تحریف کِست به معنای قطعه گل یا بلوک قطعه شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

خط : دراصل این کلمه معرب کلمه خش فارسی می باشد زیرا درقدیم برای نوشتن مطالب مجبور بودند بر روی الواح گلی ایجاد خش کنند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

گنجشک : این کلمه را درزبان بختیاری بِنجِشک تلفظ می کنند وبه بچه گنجشک تیله بنجشک می گویند این کلمه در تلفظ مردم ورامین جَنگوشک می باشد که سرنخی از ری ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کمین کردن : مانند کما ن کشیده شدن و آماده بودن برای حمله . معمولا از شگرد های گربه سانان در موقع شکار بوده و هست.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

گلوله :تحریف کلمه گوی لوله می باشد ودر اصل منظور از گوی لوله، گوی های فلزی بودند که در لوله ی توپ قرار می دادند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

گربه : در گویش محلی چهارمحالی چُریدن به معنای ربودن یا قاپیدن چیزی می باشد همین کلمه را در لهجه همدانی قُر زدن می گویند که قدیمی ترین تلفظ آن گُر می ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

گوسفند :تحریف کلمه گوشت وند یعنی دامی که برای گوشت آنرا پرورش می دهند. گوسفند :گوسپند دکتر کزازی در مورد واژه ی " گوسپند ( گوسفند ) " می نویسد : ( ( ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

کِرِت: نام پدرکردهای جهان برادر لاری پدرلرها که هردو برادر ازسرزمین آشورآمده و لاری درمنطقه خانقین و ( keret ) درسلیمانیه عراق ساکن شده و ( keret ) ق ...