پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
جامعه شناسی ادبیات زمینه های مورد مطالعه جامعه شناسی ادبیات به قرار زیرند: ١ - بررسی و تبیین محتوای آثار ادبی و ژرفکاوی در زمینه های روانی، اجتماعی و ...
جناس زائی: [اصطلاح ادبی ]:هنگامی که دو کلمه در همه اجزاء با یکدیگر شبیه باشند، جز آن که یکی حرفی افزود بر دیگری یا متفاوت از دیگری داشته باشد، مانند: ...
جبریت زمانی[اصطلاح ادبی ]:ویلیام فن هومبولت ( ١۷٦۷ - ١٨۳۵ ) فیلسوف و زبان شناس آلمانی معتقد به جبریت زبانی بود. او عقیده داشت که "آدمی در دنیایی زندگ ...
ثلاثه[اصطلاح ادبی ]:ثلاثه ( triplet ) یکی از قالب های پاره شعر در ادبیات انگلیسی است که از سه سطر هم قافیه تشکیل می شود. طول سطرها در ثلاثه می تواند ...
تشیب[اصطلاح ادبی ]:تشبیب ( یا همان نسیب و یا تغزل ) : تشبیب در لغت به معنای یاد ایام جوانی کردن است در اصطلاح، تشبیب مقدمه ای در مدح معشوق و توصیف زی ...
تریلوژی[اصطلاح ادبی ]:تریلوژی ( trilogy ) به اثر سه گانه ای می گویند که روی هم داستان دنباله داری را تشکیل می دهد و افسانه یا اسطوره ی کاملی را در بر ...
ترخیم[اصطلاح ادبی ]: ترخیم در اصطلاح بلاغت نوعی حذف است که به موجب آن حرفی یا حروفی از انتهای کلمه بیافتد. برای نمونه حذف همزه از آخر کلمه ی "بیضاء" ...
تراژدی خونبار[اصطلاح ادبی ]:تراژدی خونبار یا "تراژدی انتقامی" گونه ای تراژدی است که در انگلستان به دلیل آشنایی نمایشنامه نویسان دوران الیزابت با تراژ ...
پیوستار گویشی[اصطلاح ادبی ]:هنگام رفتن از یک ناحیه به ناحیه ی دیگر اندک اندک در گویش آن ناحیه نیز تفاوت ایجاد می شود که این تغییر از یک گویش به گویش ...
پیوت[اصطلاح ادبی ]:پیوت نوعی شعر مناجاتی عبری است که در بزرگ داشت عیدها نوشته می شود. گاهی شکل موَشَح دارد و در سده های سوم تا هفتم متدوال بود. هفت ف ...
بافت شعر[اصطلاح ادبی ]:بافت شعر به بافت لفظی شعر ( verbal texture ) یعنی به اجزا و عناصر زبانی شعر از قبیل حروف و کلمات و وزن و قافیه و امثال این و ا ...
افسانه ی تمثیلی[اصطلاح ادبی ]:افسانه ی تمثیلی نوعی افسانه و قصه است که می تواند منظوم یا منثور باشد و شخصیت های اصلی آن ممکن است از بین خدایان، موجود ...
انگارش[اصطلاح ادبی ]:انگارش در اصطلاح نقد ادبی، واقعی پنداشتن جریان داستان از سوی خواننده و تماشاگر است. در این حالت، خواننده یا تماشاگر چنان تحت تأث ...
ادبیات تفکری[اصطلاح ادبی ]:ادبیات تفکری شامل آن دسته از آثار ادبی می شود که پدیدآورندگان آن ها به طرح جنبه های اساسی در هستی انسان می پردازند و برای ...
ادبیات تفننی[اصطلاح ادبی ]:ادبیات تفننی شامل آن دسته از آثاری می شود که اغلب جنبه ی سرگرمی دارند. پدیدآورندگان این گونه آثار، تحریک شدید احساسات و عو ...
اثلم[اصطلاح ادبی ]:در علم عروض هر گاه در بحر متقارب، از پایه ی فعولن، تنها دو هجای بلند، یعنی "فع لن"، بر جای بماند، آن را اثلم می گویند. مانند پایه ...
اتفاق[اصطلاح ادبی ]:اتفاق در علم بدیع به معنی آوردن اسم ممدوح یا تخلص شاعر به نحوی جالب و ماهرانه است که تصادفی و اتفاقی جلوه کند. مانند: سِرّ غم عشق ...
اتساع[اصطلاح ادبی ]:اتساع در علم بدیع به سخنی گویند که آن را بتوان به چند گونه معنی و تفسیر کرد. مانند: لبان لعل تو با هر که در حدیث آمد / براستی که ...
اُپرتا[اصطلاح ادبی ]:اپرتا Operetta نوعی درام سبک است که شامل بخش های موزیکال و گفت و گو و اغلب طنز آمیز و هجایی است.
ابطا[اصطلاح ادبی ]:اصطلاحی در مبحث عروض است و عیبی است که در قافیه شدن کلمات مرکب پیش می آید. یعنی وقتی که قافیه تنها بر اساس تکرار جزء دوم کلمه ی مر ...
آیرونی نمایشی[اصطلاح ادبی ]:آیرونی نمایشی وضعیتی است در نمایش نامه یا داستان که در آن، بین آگاهی تماشاگران یا خوانندگان نسبت به موضوعی در آن اثر و نا ...
آوانگارد[اصطلاح ادبی ]:در زبان فرانسوی Avant به معنی پیش و garde در اصطلاح نظامی به معنی نگه بان و محافظ است و اصطلاح ( Avant gardeطلایه دار ) به معن ...
آغنات[اصطلاح ادبی ]:Leonine Rhyme برابر انگلیسی برای اَعنات است. اَعنات را لزوم مالایلزم هم می گویند. در لغت به معنی به رنج افکندن، رنجانیدن، آزردن و ...
آرکائیسم[اصطلاح ادبی ]:آرکائیسم ( باستان گرایی ) آن است که شاعر یا نویسنده در اثر خود از کلمات مهجور و ساختارهای دستوری قدیم استفاده کند. باستان گرای ...
آرایه بیرونی[اصطلاح ادبی ]:آرایه های بیرونی آن ها هستند که بیش تر پیکره سخن را زیبا می کنند. مثل سجع، ترصیع، جناس، عکس، اشتقاق، رد المطلع، ذوقافیتین، ...
آرایه درونی[اصطلاح ادبی ]:آرایه های درونی همان صناعات معنوی و آرایه هایی هستند که اگر ظاهر واژه دگرگون شود، باز آن آرایه از میان نمی رود. مثل پرسش بل ...
آثار روزی رسان[ اصطلاح ادبی ]:آثار روزی رسان به آثاری می گویند که تنها برای کسب معاش و روزی نوشته می شود. قدمت آن دست کم به سده ی ١٨ میلادی می رسد. ن ...
یک ره: یکبار ، یکباره . ره در این ترکیب جنبه ی سماعی دارد با اعداد دیگر ( جز صد ) گویا ترکیب نشده است . ( ( گر مخالف خواهی ای مهدی در آ از آسمان ور ...
خرمردم: احمق ( ( جوهر آدم برون تازد برآرد ناگهان زین سگان آدمی کیمخت و خر مردم دمار ) ) ( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کد ...
گلْ انار : گُل ِ انار ، جُلّنار در عربی ( ( تا ببینی روی آن مردم کُشان چون زعفران تا ببینی رنگ آن محنت کشان چون گل انار ) ) ( تازیانه های سلوک، ن ...
دندان فشاردن :صبر و تحمل کردن ، در فارسی معاصر دندان بجگر گذاشتن ( ( اندرین زندان برین دندان زنان سگ صفت روزکی چند ای ستمکش صبر کن دندان فشار ) ) ...
روزکی چند: چند روزی اندک. ( ( اندرین زندان برین دندان زنان سگ صفت روزکی چند ای ستمکش صبر کن دندان فشار ) ) ( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید ...
دندان زنان: جمع دندان زن از دندان زدن به معنی گزیدن و دندان فرو بردن ، مجازاً آزار و گزند رساندن . ( ( اندرین زندان برین دندان زنان سگ صفت روزکی چن ...
چشم تنگ ترکان : دکتر شفیعی کدکنی در مورد " چشم تنگ ترکان" می نویسد : ( ( ترکان مهاجر به سرزمین های ایرانی که از آن سوی مرزهای شرقی آمده بودند و بیشت ...
چشم تنگ ترکان : دکتر شفیعی کدکنی در مورد " چشم تنگ ترکان" می نویسد : ( ( ترکان مهاجر به سرزمین های ایرانی که از آن سوی مرزهای شرقی آمده بودند و بیشت ...
ترکی کردن: جور و ظلم و خشونت کردن ( ( می نبینید آن سفیهانی که تُرکی کرده اند همچو چشم تنگِ ترکان گورِ ایشان تنگ و تار ) ) ( تازیانه های سلوک، نقد ...
بناتُ النعش وار: همچونبناتُ النعش دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی " بناتُ النعش " می نویسد : ( ( بناتُ النعش رمز پراکندگی در ادب فارسی می باشد ) ) ...
جوزا فگار : مجروح و خسته کننده ی جوزا : دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی " جوزا فگار" می نویسد : ( ( مصدری به صورت فگاردن متعددی به معنی مجروح کردن و ...
پروین گسل: از هم پاشنده ی مجموعه ی ستاره ی پروین . ( ( در جهان شاهان بسی بودند کز گردون ِمُلک تیرشان پروین گسِل بود و سنان جوزا فگار ) ) ( تازیان ...
گردون:گردونه، ارّابه گردون ِمُلک: ارّابه ی سلطنتی ( ( در جهان شاهان بسی بودند کز گردون ِمُلک تیرشان پروین گسِل بود و سنان جوزا فگار ) ) ( تازیانه ...
دست چنار: دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی "دست چنار " می نویسد : ( ( برگ چنار از قدیم ترین دوره های شعر فارسی به صورت پنجه ی دست تصویر شده است و شای ...
چشم نرگس: دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی " چشم نرگس" می نویسد : ( ( در ادب فارسی نرگس رمز چشم است، هم به لحاظ طرز زیبایی و هم به لحاظ حالت نگاه و ا ...
فریب آباد: محل فریب و عشوه ( ( در فریب آباد ِگیتی چند باید داشت حرص چشمتان چون چشم ِنرگس دست چون دست ِچنار ) ) ( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصا ...
دارالقرار : دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی "دارالقرار " می نویسد : ( ( سرای درنگ ، سرای پایستگی کنایه از آخرت، چه در قرآن کریم آخرت به عنوان سرای د ...
دارالغرور: سرای فریب دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی "دارالغرور " می نویسد : ( ( . . . وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ . ( 3/1 ...
جای پند:قلب، محل پذیرش موعظه و اندرز دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی "جای پند " می نویسد : ( ( چنانکه در قرآن می خوانیم ( إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى ...
الاعتذار : عذرخواهی کنید. از باب اغرا دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی "الاعتذار الاعتذار " می نویسد : ( ( این نوع استعمال کلمه با الف و لام و غالباً ...
خدا خوانان قال: دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی " خدا خوانان قال" می نویسد : ( ( یعنی آنان که به زبان و قول خدا را می خوانند. بی آنکه حضور قلبی در د ...
الاعتبار الاعتبار: عبرت بگیرید دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی " الاعتبار الاعتبار" می نویسد : ( ( این نوع استعمال کلمه با الف و لام و غالباً به صور ...
خداوندان مال: صاحبان ثروت ( ( ای خداوندان مال! الاعتبار الاعتبار! ای خداخوانان قال! الاعتذار الاعتذار! ) ) ( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید ...