پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٣٠,٢٥١
پیشنهاد
١

آب را زیر هفت طبقه ی زمین می بیند: بسیار هوشیار و گر بز است. ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 9 )

پیشنهاد
٠

آب را از سر بند باید بست: باید مبدا و منشا پیشامدهای سوء را یافته و از آنجا سد کرد. ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 9 )

پیشنهاد
١

آب دهان مرده است : مرکبی کمرنگ است ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 9 )

پیشنهاد
٠

آب در دست یزید افتاده : متاعی فراوان و کم قیمت در تملک محتکری گران فروش است. ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 8 )

پیشنهاد
٠

آب دریا بکیل پیمودن: مرتکب عبثی شدن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 8 )

پیشنهاد
٢

آب در هاون ساییدن: آب در هاون سودن . آب در هاون کوفتن . کاری بیهوده کردن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 8 )

پیشنهاد
٠

آب در گوش کسی کردن:در سودا کسی را فریفتن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 8 )

پیشنهاد
٥

آب در غربال کردن:به محال و سفه پرداختن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 8 ) آب در غربال کردن یا با غربال بیختن و آب در قفس کردن ؛ کار بیهوده و عبث مرتکب شد ...

پیشنهاد
٠

آب در شکر داشتن: دایم بر هزال افزودن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 8 )

پیشنهاد
٠

آب در شیر داشتن: غش کردن . منافق بودن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 8 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

آب در زیر کاه : خیلی نهان ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 7 )

پیشنهاد
٠

آب در دهان کسی گشتن : زیاده خواستار چیزی شدن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 7 )

پیشنهاد
١

آب در دهان آمدن : بی اندازه به چیزی مایل شدن . ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 7 )

پیشنهاد
٠

آب در دهان خشک شدن: بسیار متعجب گشتن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 7 )

پیشنهاد
٢

آب در دلش تکان نمی خورد : بسیار آهسته می رود ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 7 )

پیشنهاد
٠

آب در دست داری مخور : بسیار شتاب کن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 7 )

پیشنهاد
١

آب در چیزی کردن : غش و غل در آن بکار بردن . ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 7 )

پیشنهاد
٠

آب در چیزی بستن : مالی را به اسراف و تبذیر خرج کردن . نظیر توپ به مالی بستن . ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 6 )

پیشنهاد
٢

آب در جوی داشتن: صاحب بختی مقبل و روزگاری مساعد بودن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 6 )

پیشنهاد
١

آب در جگر نداشتن : بی اندازه فقیر بودن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 6 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

عقل بحثی :عقلی است که از طریق استدلال و به کمک مبانی مادی و این جهانی مسائل را بررسی می کند. ( ( عقل بحثی گوید این دورست و گو بی ز تاویل محالی کم ش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

زور : ناروا و نادرست ( ( پس اگر گویی بدانم دور نیست ور ندانم گفت کذب و زور نیست ) ) ( مثنوی مولوی ، دفتر 3 ، محمد استعلامی ، چاپ اول 1363، ص 378 ) ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

حجرهٔ قمر : آسمان ، در بیت زیر مقام روحانی و معنوی پیر است. ( ( حیلت او از سبالش نگذرد چنبرهٔ حجرهٔ قمر چون بر درد؟ ) ) ( مثنوی مولوی ، دفتر 3 ، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

ریش خود کندن:خود را خوار کردن ( ( قطره با قلزم چو استیزه کند ابلهست او ریش خود بر می کند ) ) ( مثنوی مولوی ، دفتر 3 ، محمد استعلامی ، چاپ اول 1363 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

الا نادرا:مگر به ندرت نتواند تشخیص دهد. ( ( اسپ داند بانگ و بوی شیر را گر چه حیوانست الا نادرا ) ) ( مثنوی مولوی ، دفتر 3 ، محمد استعلامی ، چاپ ا ...

پیشنهاد
١

آب پارسال نان پیرارسال : روزگاری دراز است که محتاج و بی چیز است. ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 5 )

پیشنهاد
١

آب به هاون کوفتن : به امری غیر منتج مشغول شدن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 5 )

پیشنهاد
٠

آب به غربال پیمودن : عملی بی فایده کردن. به امری ممتنع عزم نمودن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 4 )

پیشنهاد
١

آب به سوراخ مورچه ریختن: جمع کثیری را از جایی دفعتاً بیرون آوردن . نظیر: چوب به لانه زنبور کردن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 4 )

پیشنهاد
٠

آب به زیرهشتن : فریفتن . مثال . امروزه هم می گویند: فلانی جایی نمی خوابد که آب زیرش برود یعنی فریب نمی خورد ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 4 )

پیشنهاد
١

آب به ریسمان بستن : کاری بیهوده کردن، به امری غیرممکن دست زدن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 4 )

پیشنهاد
٠

آب بر روی کار آوردن : کاری را رونق بخشیدن ، امری را ترقی بخشیدن ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 4 )

پیشنهاد
٠

آب برای من ندارد نان که برای تو دارد: گویند وقتی حاج میرزا آقاسی به حفر قنات امر داده بود روزی که به بازدید چاه ها رفت مغنی اظهار داشت که کندن قنات د ...

پیشنهاد
١

آب بر آسمان انداختن: بسیار خشمگین شدن . ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 3 )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

آب بر آتش زدن: فتنه ای را نشاندن . غمی را تسلی دادن. ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 3 )

پیشنهاد
٠

آب به دهان آوردن : رغبتی مفرط به چیزی پیدا کردن. ( دهخدا، امثال و حکم ، ص 3 )

پیشنهاد
٣

آب با غربال پیمودن : کاری عبث کردن. نظیر: آب به ریسمان بستن . خشت بر آب زدن . نقش بر آب زدن. باد در قفس کردن. باد به چنبر بستن آب دریا به کیل پیمودن ...

پیشنهاد
٦

آب به آب می خورد و زور بر می دارد:یاری دادن به یکدیگر یاری دهندگان را قوی می سازد. ( دهخدا امثال و حکم ص 3 )

پیشنهاد
٠

آب به آبادانی می رود : رود و جوی منتهی به شهر یا ده می شود. آشامیدن علامت سیری آشامنده است. ( دهخدا ، امثال و حکم )

پیشنهاد
٠

آب از کسی گشادن: اعانت و یاری از طرف کسی حاصل آمدن.

پیشنهاد
٨

آب از سر گذشتن: بدبختی به نهایت رسیدن. کار از چاره و تدبیر گذشتن.

پیشنهاد
١

آب از دهان سرازیر شدن: نهایت شیفته ی چیزی گشتن.

پیشنهاد
١

آب از دریا می بخشد :با چیز بی ارزش منّت می نهد. نظیر با آب حمام دوست میگیرد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

گزاییدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " گزاییدن" می نویسد : ( ( گزاییدن به معنی رنج دادن و گزند رسانیدن و آزردن از وزاستنwizāstan و وزودن wizudan در پهل ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرسودن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " فرسودن" می نویسد : ( ( فرسودن مصدری است پیشوندی که از فر ( پیشاوند ) و " سودن " ساخته شده است . ) ) ( ( نه گشت ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

گشت: دکتر کزازی در مورد واژه ی " گشت" می نویسد : ( ( گشت در پهلوی در ریخت وشت wašt بکار می رفته است . بدان سان که گشتن وشتن waštan بوده است. ) ) ( ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

دکتر کزازی در مورد واژه ی " تیمار" می نویسد : ( ( تیمار به معنی رنج و اندوه در همین ریخت در پهلوی بکار می رفته است. ) ) نامه ی باستان ص199.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

زمانه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " زمانه" می نویسد : ( ( زمانه در پهلوی در ریخت زمانگ zamānag بکار می رفته است. ) ) ( ( نه گشت زمانه بفرسایدش؛ نه آ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

صَدَّق :تصدیق و تأیید کردن . ( ( نوح وار ار صدقی زد در تو روح کو یم و کشتی و کو طوفان نوح ) ) ( مثنوی مولوی ، دفتر 3 ، محمد استعلامی ، چاپ اول 13 ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

نص شناس:لفظا یعنی کسی که قرآن می فهمد ، و در بیت زیر آشنا به عالم معنا ( ( مجتهد هر گه که باشد نص شناس اندر آن صورت نیندیشد قیاس ) ) ( مثنوی مولوی ...