پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
شناوری ذخیره ( Reserve Buoyancy ) [اصطلاح دریانوردی] :آن قسمت از حجم کشتی که بالاتر از خط آبخور قرار می گیرد . اگر کشتی صدمه دیده و مقداری آب بداخل آ ...
مهیا ساز ( Rigger ) [اصطلاح دریانوردی] کسی که کارش بستن بادبانها و کوبیدن میخها ی کشتی است ( در کشتی های بادبانی قدیمی ) .
برپا سازی ( Rig ) [اصطلاح دریانوردی] :ساخت وسیله و یا ترتیب دادن کاری . بطور کلی به کارهائی که در پل های بالائی انجام میپذیرد اطلاق میشود . نظیر براف ...
چرخش ناو ( Ride ) [اصطلاح دریانوردی]:به چرخش کشتی بر روی لنگر خود اطلاق میگردد .
اسباب ( Rigging ) [اصطلاح دریانوردی] بکسلها : طنابها , سیمها , خفتهای پیچی و سایر وسائلی که از آنها برای نگهداری و حمایت دکلها و سایر اسکلتهای روی پل ...
اسباب ( Rigging ) [اصطلاح دریانوردی] بکسلها : طنابها , سیمها , خفتهای پیچی و سایر وسائلی که از آنها برای نگهداری و حمایت دکلها و سایر اسکلتهای روی پل ...
پرچ ( Rivet ) [اصطلاح دریانوردی]:پینی از جنس فلز که برای اتصال ورقها و یا دیگر بخشهای آهنی و فلزی کشتی مورد استفاده قرار میگیرد . پرچها انواع مختلفی ...
انشعابات عمودی ( Riser ) [اصطلاح دریانوردی] :لوله های عمودی که از یک لوله بزرگ اصلی مثل لوله های اصلی حریق منشعب شده اند . ورقه های عمودی بین پله ها .
تیغه سکان ( Rudder ) [اصطلاح دریانوردی]:صفحه ای صاف که بطور عمودی در پاشنه کشتی نصب گردیده و با چرخاندن سکان به سمت چپ و راست رفته و وظیفه آن تغییر م ...
چشمی بسته قرقره دار ( Roller Chocks ) [اصطلاح دریانوردی]:نوعی چشمی که برای سهولت عبور طناب و یا سیم در وسط آن یک قرقره قرار داده شده است
غلتش ( Roll ) [اصطلاح دریانوردی]:حرکت کشتی به پهلوی چپ و راست حول محور طولی کشتی .
چراغهای راه ( Running Lights ) [اصطلاح دریانوردی]:چراغهائی که طبق قوانین بین المللی باید در روی شناور های در حال حرکت از غروب آفتاب تا طلوع آفتاب روش ...
زین ( Saddle ) [اصطلاح دریانوردی] :وسیله ای شبیه زین که از آن جهت نگاهداشتن لوله سوخت در موقع سوختگیری در دریا استفاده میشود . این زینها بوسیله سیم و ...
فروهشته ( Sagging ) [اصطلاح دریانوردی] به بوجود آمدن انحناء در وسط کیل کشتی ( فرورفتگی ) گفته میشود که ممکن است ناشی از ضعف استحکام و یا صلبیت باشد .
انبار ملوانی ( Sail Locker ) [اصطلاح دریانوردی]:محلی در کشتی برای انبارکردن سایه بانها , چترها , طنابها و دیگر وسائل ملوانی .
بادبان ( Sail ) [اصطلاح دریانوردی] :تکه پارچه هائی از جنس برزنت , کتان و . . . در ابعاد و شکلهای مختلف که بر ری دکلهای کشتی ها و قایقها نصب گردیده و ...
ملوان ، دریانورد : ( Sailor ) [اصطلاح دریانوردی] کسانی که شغل آنها دریانوردی بوده و به دریا و زندگی در آن آشنا باشند .
شناور بادبانی ( Sailor ) [اصطلاح دریانوردی] :کشتی و قایقی که تنها بسیله نیروی باد حرکت کرده و فاقد نیروی محرکه موتوری میباشد .
توپ سلام ( Salute ) [اصطلاح دریانوردی] :ادای احترام بوسیله شلیک توپ سلام . گلوله های شلیک شده از نوع مشقی بوده و تعداد آنها به نوع مراسم و یا شخصی که ...
نجات , بازیابی ( Salvage ) [اصطلاح دریانوردی] :به عمل بازیابی و احیاء مواد , کشتی ها و تجهیزات شناور غرق شده , صدمه دیده و یا رها شده برای استفاده مج ...
اسکونر ( Schooner ) [اصطلاح دریانوردی]:نوعی قایق بادبانی که دارای دو دکل و دو بادبان بوده که یکی در جلو و دیگری در عقب نصب گردیده است . دکل جلوئی کوت ...
اسکارپ ( Scarp ) [اصطلاح دریانوردی] :قطعه ای از صخره که بوسیله موج کنده شده و به ساحل برده می شود.
طول زنجیر ( Scope ) [اصطلاح دریانوردی]:مقدار زنجیری که به آب داده شده است ( بر حسب فادم ) .
توری نجات ( Scramble Nets ) [اصطلاح دریانوردی]:توری که در مواقع اضطراری برای پیاده و سوار شدن نفرات در اطراف کشتی آویخته میشود .
دوبه ( Scow ) [اصطلاح دریانوردی]:قایقی تخت و بزرگ با زیر مسطح که در آبهای ساحلی برای حمل مصالح ساختمانی نظیر شن ، ماسه ، سنگ ، زباله و سایر موارد مشا ...
اسکالری ( Scullery ) [اصطلاح دریانوردی] ظرف شوئی ( در کشتی )
مجرای پاشویه ( Scupper Lip ) [اصطلاح دریانوردی] :قسمتی از پاشویه که به خارج از کشتی امتداد داشته و از ریختن آب جاری در پاشویه به روی بدنه کشتی جلوگیر ...
لنگر چتری ( Sea Anchor ) [اصطلاح دریانوردی] :وسیله ای که معمولاً از چوب و یا برزنت درست میشود و در مواقع خرابی هوا و وجود موجهای سنگین و در زمانی که ...
حبله ( Scuttle ) [اصطلاح دریانوردی] :دریچه های گرد و کوچک در دیواره خارجی کشتی
پاشویه ( Scuppers ) [اصطلاح دریانوردی] :مجاری در طول لبه پلهای باز و یا سوراخهائی در دیواره کشتی ( بالاتر از خط آبخور ) که آبهای اضافی و فاضلابها از ...
کیسه ملوانی ( Sea Bag ) [اصطلاح دریانوردی] : کیسه برزنتی بزرگی که ملوانان هنگام جابجائی و یا مرخصی وسائل خود را در آن حمل می کنند .
حالت دریا ( Sea State ) [اصطلاح دریانوردی] :به تقسیم بندی وضعیت و حالت دریا از نظر آرامی و خرابی و ارتفاع موج اطلاق میگردد . در این تقسیم بندی حالت د ...
سی چست ( Sea Chest ) [اصطلاح دریانوردی] :سوراخهائی در اطراف کشتی و در زیر خط آبخور که آب دریا از این سوراخها توسط پمپ بداخل کشیده میشود . ( نظیر آب م ...
بویه طرف دریا ( Sea Buoy ) [اصطلاح دریانوردی]:بویه ای که در علامتگذاری کانال و یا ورودی آن اولین بویه از طرف دریا است که اصطلاحا به آن بویه خوش آمد و ...
قابل رفتن به دریا ( Seagoing ) [اصطلاح دریانوردی] :به شناورهائی اطلاق میگردد که توانائی دریانوردی را داشته باشند .
دریانورد ، ملاح ( Seaman ) [اصطلاح دریانوردی]:هر کسی که با دریا و دریانوردی آشنا باشد .
ضبط کردن ( Seize ) [اصطلاح دریانوردی] نخ پیچ کردن طناب بوسیله ریسمان و یا طناب نازک دیگری گفته می شود .
مخابره با پرچمهای دستی ( Semaphore ) [اصطلاح دریانوردی]:نوعی مخابره بصری ( وسیله پرچم ) بین کشتی های نزدیک به هم که بسیار سریع می باشد .
ساق لنگر ( Shank ) [اصطلاح دریانوردی] :میله مرکزی لنگر که ناخنهای لنگر به آن متصل می باشد .
سکستانت ، زاویه یاب : ( Sextant ) [اصطلاح دریانوردی]وسیله در ناوبری جهت رصد ستارگان و اندازه گیری ارتفاع ستاره از سطح دریا و یا تعیین فاصله بین دو شی ...
شافت ( Shaft ) [اصطلاح دریانوردی]:استوانه ای که جهت انتقال حرکت دورانی از وسیله ای به وسیله دیگر مورد استفاده قرار می گیرد . بعنوان نمونه انتقال حرکت ...
طرح محض ( Sheer Plan ) [اصطلاح دریانوردی] نقشه ای که قسمتهای داخلی کشتی را هنگامیکه کشتی بصورت طولی و از روی خط مرکزی برش خورده است نشان دهد .
باریکه پل کشتی ( Sheer ) [اصطلاح دریانوردی] :انحناء طولی در پل اصلی ( بین سینه و پاشنه ) بطوریکه در قسمت میانه کشتی فرو رفتگی وجود داشته باشد .
بدنه ( Shell ) [اصطلاح دریانوردی] نقشه پوشش بیرونی کشتی از سینه تا پاشنه .
فاصله پر کن ( Shim ) [اصطلاح دریانوردی]:قطعه ای فلزی و یا چوبی که بین ماشین آلات و نشیمنگاه آنها بمنظور تراز کردن و یا پر کردن فاصله های خالی قرار دا ...
هم کشتی ، هم سفر ( Shipmate ) [اصطلاح دریانوردی] :کسانی که با هم در یک کشتی خدمت می کنند و یا در یک کشتی با هم همسفر باشند .
دفتر ثبت وقایع کشتی ( Ship's Log ) [اصطلاح دریانوردی] :دفتری که کلیه وقایع و حوادث رخ داده برای کشتی در آن ثبت می گردد .
مانور کردن کشتی ( Ship Handling ) [اصطلاح دریانوردی] :اصطلاحاً به هنر و مهارت لازم جهت هدایت کشتی و مانور آن در آبهای محدود و یا مهار کشتی گفته می شو ...
کشتی ساز ( Shipwright ) [اصطلاح دریانوردی] :کسی که به کشتی سازی و یا کارهای مرتبط با کشتی اشتغال دارد .
بطور مرتب ( Shipshape ) [اصطلاح دریانوردی]:همه چیز در جای خود . آنطور که یک کشتی باید باشد .