پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
اتاق دیگ بخار ( Fire Room ) [اصطلاح دریانوردی] :کمپارتمانتی که در آن دیگ بخار و متعلقات آن قرار دارد .
پاس اول ، پاس شب ( First Watch ) [اصطلاح دریانوردی] :پاس نگهبانی بین ساعت 8 شب تا نیمه شب .
پاس عصر ( First Dog Watch ) [اصطلاح دریانوردی]:پاس نگهبانی بین ساعت 4 تا 6 بعد از ظهر
عرشه پرچم ( Flag Deck ) [اصطلاح دریانوردی] :عرشه ای که از آنجا پرچم های کشتی را به اهتزاز در می آورند و یا با پرچم در دریا با کشتی دیگر در فاصله دید ...
جعبه پرچم ( Flag Bag ) [اصطلاح دریانوردی] :جعبه ای در پل فرماندهی که پرچمهای مخابراتی را در آن نگهداری میکنند .
پرچم مخابراتی ( Flag Signal ) [اصطلاح دریانوردی] :پرچمهای با رنگهای مختلف که هریک نمایانگر یک حرف از الفبا و یا یک عدد بوده و برای مخابره بصری بکار ب ...
مخابره با پرچم ( Flag Hoist ) [اصطلاح دریانوردی] :روشی برای مخابره بصری بین دو کشتی که با بالا بردن پرچمهای مخصوصی انجام می پذیرد .
کرانه مسطح ( Flat Beach ) [اصطلاح دریانوردی] :قسمتی از ساحل که دارای پستی و بلندی نباشد .
دریای آرام، ( Flat Calm ) [اصطلاح دریانوردی]:حالتی از دریا که هیچگونه موجی که باعث شکسته شدن سطح دریا گردد وجود نداشته باشد . به این حالت اصطلاحا دری ...
کشتی با کف صاف ( Flat Bottom Vessel ) [اصطلاح دریانوردی]
حلقه کردن طناب ، چنبره کردن طناب ( Flemish ) [اصطلاح دریانوردی]:حلقه کردن طناب در روی دک بصورت مدور و حلقه های هم مرکز .
کیل تخت ( Flat Keel ) [اصطلاح دریانوردی] :برای تقویت کف کشتی در وسط آن به صورت طولی از کیل ( تیر یا شاه تیر ) استفاده می شود اما در برخی از کشتیها به ...
( Floor ) [اصطلاح دریانوردی]ورق عرضی عمودی در کف کشتی
( Flush Deck Vessel ) [اصطلاح دریانوردی]کشتی که تاسیسات جانبی مانند پل تردد آسایشگاه ملوانان یا قسمت بلند عرشه در عقب کشتی یا دک آزاد ندارد و برای رو ...
ناخن لنگر ( Flukes ) [اصطلاح دریانوردی]
سینه کشتی ( Fore ) [اصطلاح دریانوردی] :حد فاصل قسمت میانی کشتی و دماغه کشتی را گویند .
خط مرکزی طولی کشتی ( Fore and Aft Centerline ) [اصطلاح دریانوردی]
( Fore And Aft ) [اصطلاح دریانوردی]امتداد سینه پاشنه ، قسمت طولی کشتی از سینه تا پاشنه .
( Forecastle Deck ) [اصطلاح دریانوردی]سینه کشتی ، قسمت جلوئی عرشه کشتی ، اطراف زنجیر لنگر و متعلقات آن .
( Fore body ) [اصطلاح دریانوردی]قسمت جلوی کشتی ، از وسط کشتی به جلو
( Forefoot ) [اصطلاح دریانوردی]قسمتی از کیل ( شاهپر ) کشتی که کج شده و تا به دماغه کشتی میرسد و یا بعبارت دیگر جائیکه دماغه به کیل وصل میگردد را گوین ...
دکل جلوئی ( Foremast ) [اصطلاح دریانوردی] : در کشتیهائی که دارای دو دکل و یا بیشتر هستند جلوترین دکل کشتی را گویند .
( Foreign Going Ship ) [اصطلاح دریانوردی]کشتی اقیانوس پیما که در آبهای خارج کشور دریانوردی می کند .
بادبان سینه قایق ( Foresail ) [اصطلاح دریانوردی]:بادبان سه گوشی که روی بازوی دکل سینه قایق های بادبانی نصب می شود
( Forepeak ) [اصطلاح دریانوردی]مخزن منتهی الیه سینه کشتی :از این مخزن اغلب برای تنظیم تراز طولی کشتی ( تریم ) استفاده می شود .
پیش کناره ( Foreshore ) [اصطلاح دریانوردی]:بخشی از دریا کنار که بین حد بالای آب در هنگام مد و آب پایین عادی قرار دارد و معمولا هنگام جزر و مد توسط ام ...
( Fouling ) [اصطلاح دریانوردی]خزه بستن کف کشتی .
قاب ( کشتی ) ( Frame ) [اصطلاح دریانوردی] :در ساختمان کشتی ممکن است قاب عرضی یا قاب طولی استفاده گردد، چنانچه استخوان بندی کشتی با قاب های عرضی باشد ...
بدنه فوقانی ( Freeboard ) [اصطلاح دریانوردی] :قسمتی از کشتی که از خط آبخور شروع شده و به دکل آزاد ختم میگردد .
بدنه فوقانی ( Freeboard ) [اصطلاح دریانوردی] :قسمتی از کشتی که از خط آبخور شروع شده و به دک آزاد ختم میگردد .
( Funnel ) [اصطلاح دریانوردی]دودکش کشتی
میله پرچم دکل ( Gaff ) [اصطلاح دریانوردی]:میله ای مایل در بالای عقب دکل جهت بالایردن پرچم دریانوری .
مهار دودکش ( Funnel Guy ) [اصطلاح دریانوردی]:برای مهار و کاهش ارتعاش احتمالی دودکش های بلند در کشتی ها از طناب ها و یا میله های فولادی که دودکش را به ...
( Galley man ) [اصطلاح دریانوردی]کارگر آشپزخانه کشتی ، آبدارچی کشتی.
( Galley ) [اصطلاح دریانوردی]آشپزخانه کشتی
دکل قرقره ( در کشتی های ماهیگیری ) ( Gallows ) [اصطلاح دریانوردی]:این نوع دکل در انواع مختلف ساخته می شود مانند U برعکس در پاشنه کشتی های صیادی تورکش ...
گالن ( Gallon ) [اصطلاح دریانوردی]:واحدی برای اندازه گیری حجم مایعات . گالن انگلیسی معادل 55/4 و گالن آمریکایی معادل 79/3 لیتر آب می باشد.
تخته پل ( Gang board ) [اصطلاح دریانوردی]پله تخته ای موقت برای تردد مسافران کشتی بین اسکله و کشتی .
چیلک، خم ( Gang Cask ) [اصطلاح دریانوردی]:بشکه حمل آب از ساحل که کوچکتر از بشکه های 220 لیتری است.
( Gangplank ) [اصطلاح دریانوردی]تخته ای که بین دو کشتی و یا کشتی و اسکله جهت تردد قرار میدهند .
محل ورود و خروج از کشتی ( Gangway ) [اصطلاح دریانوردی]:راهی که با باز کردن نرده ها و طنابهای محافظ دک باز شده که معمولاً پله و نردبان ورود و خروج را ...
ابزار ، وسائل ( Gear ) [اصطلاح دریانوردی]:واژه کلی برای تجهیزات ، ابزار ، وسائل ، مواد و . . .
جمع عمومی ( General Muster ) [اصطلاح دریانوردی]:جمع کردن کلیه خدمه کشتی در یک محل بخصوص .
دور کمر ( کشتی ) ( Girth ) [اصطلاح دریانوردی]:اندازه آن برابر است با فاصله از لبه یک پهلو تا لبه دیگر پهلوی کشتی که از زیر کشتی عبور کرده باشد. در قد ...
( Girt ) [اصطلاح دریانوردی]مهار کشتی به وسیله دو لنگر
به گل زدن کشتی ( Ground ) [اصطلاح دریانوردی] :اصابت کف کشتی به خشکی و یا صخره در اثر بی توجهی و یا بردن کشتی بر روی خشکی را گویند.
قایق توپدار ( Gun Boat ) [اصطلاح دریانوردی] :یک قایق تندرو نظامی کوچک مجهز به توپ و سایر تسلیحات که بمنظور انجام عملیات گشت و حراست ساحلی مورد استفاد ...
حلقه، چشمی پاروی قایق ( Gudgeon ) [اصطلاح دریانوردی] :حلقه فلزی در روی بدنه قایق که پارو و یا چفت تیغه سکان در آن قرار میگیرد .
درب اسلحه ( Gun Port Door ) [اصطلاح دریانوردی]دریچه خروج لوله توپ از سمت راست یا چپ کشتی های قدیمی
( توپچی ) Gunner [اصطلاح دریانوردی]