پیروز - فرزند ایران - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manipulate: به کار گرفتن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

panelist: عضو خبره

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

submission: مطلب پیشنهادی برای چاپ در مجله یا ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agenda: برنامه ی کاری

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bricolage: ( در هنر یا ادبیات ) ساخت یا خلق از ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tame: بیهوده بی ارزش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cost: تاوان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inclined: توانا به انجام کاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enhanced: متعالی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seasoned: سرد و گرم چشیده آبدیده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

designate: مشخص کردن معین کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relevant: مورد نظر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

program: دوره ی آموزشی دوره ی درسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

component: مولفه، جزء تشکیل دهنده، عنصر تشکیل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thread: بحثی که انجام می شود

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

institutional: سازمان یافته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deductive: قیاسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

legitimate: معتبر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

need: الزام ایجاب ضرورت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ground: توجیه کردن

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transaction: تعامل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

educative: فرهنگ ساز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

multistep: چند مرحله ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

venue: حوزه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fellow students: همکلاسی ها - همشاگردیها

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laypeople: مردم عادی عموم مردم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

continental philosophy: فلسفه قاره ای: در کاربرد معاصر، به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inductive: استقرایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mindedness: تفکر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cyclically: به طور چرخشی به طور گردشی به طور دو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proportion: ابعاد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dimension: جنبه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

established: مرسوم رایج متداول

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

machinery: دستگاه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manifest: خط فکری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

import: معنی مفهوم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consistent: ادامه دار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cybernetic: مربوط به سایبرنتیک ( علم ارتباطات و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

targeted: مورد نظر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

landmark: المان شاخص شهری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

statehouse: مجلس ایالتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pretechnological: پیش از ظهور فن آوری نوین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terroir: مجموعه کاملی از شرایط محلی که در آن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rack: صاف کردن با توری مشبک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

connoisseurship: تجربه و تخصص در قضاوت درباره هنر ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

annotated bibliography: یک "کتابشناسی مشروح" لیستی از ارجاع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

driven: حول محور. . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ethnography: مردم شناسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethnography: مردم شناسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

curricula: برنامه های درسی دوره های تحصیلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

card catalog: برگه دان قدیم در کتابخانه وسیله جست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genius: یک ویژگی عالی که چیز خاصی را از همه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put another way: به عبارت دیگر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonsequential: نا پیوسته نا منسجم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

portion size: حجم وعده غذایی میزان وعده غذایی میز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reproduction: بازآفرینی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

panelist: عضو خبره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fenestration: در معماری به "جانمایی پنجره ها" گفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

closer: فردی که در به نتیجه رساندن یک معامل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

close grained: در هم تنیده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

secondarily: در درجه دوم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

real time: به طور همزمان درلحظه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stakes: مخاطرات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marginalized groups: گروه های مختلف مردم در یک فرهنگ، زم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

iconic: سمبلیک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreground: در معرض دید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sense of community: احساس تعلق اجتماعی که خود شامل4 معی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

culture: ویژگی اساسی ویژگی بنیادی ویژگی ذاتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concern: موضوع مهم و با اهمیت مورد مهم و با ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concern: امر مهم امر خطیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

actual: عینی عینیت یافته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

established: شناخته شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thread: مبحث موضوع بحث

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

statelessness: فرا تابعیتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agendaless: بی برنامه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agenda: رسالت کاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authorities: متولیان متصدیان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

focus: حوزه تمرکز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خود انگیز: خود برانگیز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

metaphorical image: تصویری که برای بیان چیزی غیر از معن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هنجار حقوقی: عرف حقوقی عرف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قائل شدن به: معتقد بودن به

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قابل اعمال: قابل اجرا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمکین کردن از: پایبند بودن به

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های پیروز - فرزند ایران