پیشنهادهای آرش کیانی (٨,٧٩٤)
واژه پارسی گوشت فروش از دو واژه پارسی تشکل می شود 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 واژه گوشت معادل ابجد 726 تعداد حروف 4 تلفظ gušt نقش دستوری ...
واژه قصاب معادل ابجد 193 تعداد حروف 4 تلفظ qassāb نقش دستوری صفت ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی] مختصات ( گاو و گوسفند و. . . ) آواشناسی qassAb الگوی تک ...
واژه فروش معادل ابجد 586 تعداد حروف 4 تلفظ foruš نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) مختصات ( فُ ) ( اِ. ) آواشناسی foruS الگوی تکیه WS شمارگان هجا ...
واژه بغ . [ ب َ ] ( اِ ) کنده و گود را گویند. ( برهان ) . زمین کنده و مغاک. ( ناظم الاطباء ) . بمعنی گو، یعنی مغاک که زمین پست و خالی باشد. ( انجمن آ ...
واژه ژرف وام گرفته شده از پهلوی ( jfr /žafr/، �عمیق� ) ، از پروتو - ایرانی، از پیش هندی - ایرانی *gabʰr�s، از پروتو - هند و اروپایی *gʷh₂bʰ - r�s، ...
البته واژه ظرف چهره عربی گرفت به پارسی زَرف از واژه دگرگون شده ژرف که در پارسی پهلوی و اوستا بود گرفت شده است. واژه ژرف وام گرفته شده از پهلوی ( jf ...
واژه آبادان معادل ابجد 59 تعداد حروف 6 تلفظ 'ābādān نقش دستوری صفت ترکیب ( صفت ) [پهلوی: āpātān، مقابلِ ویران] مختصات ( ص مر. ) آواشناسی 'AbAdAn ا ...
اناهیتا. [ اَ] ( ص ) در اوستا، اناهیتا یا اناهیته مرکب از جزء �اَ�، ادات نفی آهیته یعنی چرکین و پلید و ناپاک ، �اَ� نفی بنا بقاعده دستور زبان اوستایی ...
البته ( واژه آنا از شاوراسنی پراکریت به ارث رسیده است𑀆𑀯𑁂 ( āve ) ـنا ( - nā، پسوند کلامی ) ، که اولین عنصر آن از سانسکریت است. ـنا ( - nā، پسو ...
البته پایین من اشتباه کردم در لغت نامه دهخدا گفت شده ترکی هست واژه آنا آناً ) آناً. [ نَن ْ ] ( ع ق ) همان درنگ. فی الفور. در یک لحظه. بیکدم. انا. [ ...
واژه کوشیدن معادل ابجد 390 تعداد حروف 6 تلفظ [kušidan] ترکیب ( مصدر لازم ) [پهلوی: kōxšītan] مختصات ( دَ ) ( مص ل . ) منبع لغت نامه دهخدا فرهنگ فا ...
واژه کوشش معادل ابجد 626 تعداد حروف 4 تلفظ [kušeš] نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) مختصات ( ش ) ( حامص . ) آواشناسی kuSeS الگوی تکیه WS شمارگان ...
لغت نامه دهخدا یاش. ( اِ ) نوعی از پشم. || عمر و سال. ( ناظم الاطباء ) . در این معنی ترکی است و هم اکنون در ترکی آذربایجانی معمول است. - یاشداش ؛ ه ...
واژه چریک معادل ابجد 233 تعداد حروف 4 تلفظ čerik نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [ترکی] ‹چری› مختصات ( چَ یا چِ ) ( اِ. ) آواشناسی Cerik الگوی تکیه W ...
واژه پر معادل ابجد 202 تعداد حروف 2 تلفظ por نقش دستوری اسم ترکیب ( صفت ) [پهلوی: pur] مختصات ( پَ ) [ په . ] ( اِ. ) آواشناسی par الگوی تکیه S شم ...
به جای واژه � کوچ � بهتر است از واژه خود پارسی یعنی � جا به جا شدن � را بکار برد آیا بهتر نیست از واژگان خود پارسی استفاده کنم یعنی واژه جا و واژه پ ...
واژه واحد معادل ابجد 19 تعداد حروف 4 تلفظ vāhed نقش دستوری صفت ترکیب ( اسم ) [عربی] مختصات ( حِ ) [ ع . ] آواشناسی vAhed الگوی تکیه WS شمارگان هجا ...
واژه دنبه معادل ابجد 61 تعداد حروف 4 تلفظ dombe نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی: dumbak] ‹دمبه› ( زیست شناسی ) مختصات ( دُ بِ ) ( اِ. ) آواشن ...
واژه گاو معادل ابجد 27 تعداد حروف 3 تلفظ [gāv] نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی: gāv] ‹گو، غاو› مختصات ( اِ. ) آواشناسی gAv الگوی تکیه S شمارگا ...
البته پایین لغت نامه دهخدا زدن اشتباه کردن چون لغت نامه دهخدا پارسی است واژه #عروس چه ریشه ای دارد ؟ آیا واژه ای عربی است ؟ برابرهای دیگر آن در زبا ...
واژه جون معادل ابجد 59 تعداد حروف 3 تلفظ javan نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) ( کشاورزی ) [منسوخ] مختصات ( جَ وَ ) ( اِ. ) آواشناسی jun الگوی تکیه S ...
واژه وان لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین وان. ( روسی ، اِ ) ظرف بزرگ فلزی یا چینی که در حمام نصب کنند ودر آن بدن را شستشو دهند. ( از فرهنگ فارسی معین ) ...
واژه من در زبان فارسی، من ضمیر شخصی منفصل برای اول شخص مفرد ( متکلم وحده ) است. در واقع اصل این کلمه باید در زبان فارسی امروز 'اَز یا اَژ می شد، اما ...
واژه آمر معادل ابجد 241 تعداد حروف 3 تلفظ 'āmer نقش دستوری اسم ترکیب ( صفت ) [عربی] مختصات ( مِ ) [ ع . ] آواشناسی 'Amer الگوی تکیه WS شمارگان هجا ...
واژه اَمر معادل ابجد 241 تعداد حروف 3 تلفظ 'amar[r] نقش دستوری اسم ترکیب ( صفت ) [عربی] [قدیمی] مختصات ( اَ ) [ ع . ] آواشناسی 'amr الگوی تکیه S شم ...
واژه لکنت معادل ابجد 500 تعداد حروف 4 تلفظ loknat نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: لکنة] ‹لکنه› ( پزشکی ) مختصات ( لُ نَ ) [ ع . لکنة ] ( ...
واژهٔ سرهنگ ساخته شده است، که آن در پارسی میانه �sarhang� و در پارسی باستان � - sara - θang*� بوده و همکردی از دو واژه: � - sara*� �سر� و � - θang√� ...
واژه تپق معادل ابجد 502 تعداد حروف 3 تلفظ topoq نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [ترکی] مختصات ( تُ پُ ) ( اِ. ) آواشناسی topoq الگوی تکیه WS شمارگان ...
واژه چابک معادل ابجد 26 تعداد حروف 4 تلفظ čābok نقش دستوری صفت ترکیب ( صفت ) [پهلوی: čāpūk] ‹چابوک› مختصات ( بُ ) ( ص . ) آواشناسی CAbok الگوی تکی ...
واژه داخل معادل ابجد 635 تعداد حروف 4 تلفظ dāxel نقش دستوری قید ترکیب ( صفت ) [عربی] مختصات ( خِ ) [ ع . ] آواشناسی dAxel الگوی تکیه WS شمارگان هجا ...
واژه تیپ معادل ابجد 412 تعداد حروف 3 تلفظ tip نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: type] مختصات ( اِ. ) آواشناسی tip الگوی تکیه S شمارگان هجا 1 ...
واژه قرون معادل ابجد 356 تعداد حروف 4 تلفظ qorun نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی، جمعِ قَرن] مختصات ( قُ ) [ ع . ] ( اِ. ) آواشناسی qorun الگوی ...
واژه غارت معادل ابجد 1601 تعداد حروف 4 تلفظ qārāt نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: غارَة] مختصات ( رَ ) [ ع . غارة ] ( اِ. ) آواشناسی qAra ...
واژه علاوه معادل ابجد 112 تعداد حروف 5 تلفظ 'a ( e ) lave نقش دستوری صفت ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی: عِلاوَة] مختصات ( عِ یا عَ وِ ) [ ع . علاوة ] ( ...
واژه قارچ از ریشه ی سماروغ ا ز ریشه ی از فارسی ماوراءالنهری، از و پارسی میانه səmārōg*، همریشه با روسی сморчок ( smorčok, “قارچ مورل” ) . واژه ریشه ...
واژه شکنجه معادل ابجد 378 تعداد حروف 5 تلفظ šekanje نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [پهلوی: šikēnĵak] ‹اشکنجه› مختصات ( ش کَ جَ یا جِ ) [ په . ] ...
واژه مجازات معادل ابجد 452 تعداد حروف 6 تلفظ mojāzāt نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: مجازاة] مختصات ( مُ ) [ ع . مجازاة ] آواشناسی mojAzAt ...
این واژه سابیدن در لغت نامه دهخدا پارسی گفت شده است واژه صابون یا سابون در لغت نامه دهخدا گفت شده از ریشه ی سابیدن است .
این واژه در لغت نامه دهخدا از ریشه ی سابیدن گفت شده و و گفت شده پارسی است.
واژه سکوت معادل ابجد 486 تعداد حروف 4 تلفظ sokut نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی] مختصات ( سُ ) [ ع . ] آواشناسی sokut الگوی تکیه WS شمارگا ...
البته در لغت نامه دهخدا گفت شده صدا که این طور درستش است سدا پارسی است البته ریشه ی سانسکریت هم دارد
البته در لغت نامه دهخدا گفت شده صدا که این طور درستش است سدا پارسی است البته ریشه ی سانسکریت هم دارد
واژه صابون در لغت نامه دهخدا از ریشه ی سابیدن گفت شده است. شکل درست آن در پارسی سابون است .
واژه قرن معادل ابجد 350 تعداد حروف 3 تلفظ qaran نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی] [قدیمی] مختصات ( قِ رَ ) [ ع . ] ( ص . اِ. ) آواشناسی qarn الگ ...
واژه سرقت معادل ابجد 760 تعداد حروف 4 تلفظ serqat نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: سَرَقة و سَرِقة] مختصات ( س قَ ) ( مص م . ) آواشناسی se ...
واژه را معادل ابجد 201 تعداد حروف 2 تلفظ rā نقش دستوری حرف اضافه پسین ترکیب ( حرف ) [پهلوی: rāδ] مختصات ( حر. ) آواشناسی rA الگوی تکیه S شمارگان ه ...
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
منبع. فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی