پیشنهادهای نیما (٢١٤)
پدر غایب، پدری که فرزند خود را رها کرده یا پدری که از نظر قانونی نمی تواند حضانت فرزند را داشته باشد و تنها سرپرست مادی اوست.
mid - 14c. , dispensen, "to dispose of, deal or divide out, " from Old French dispenser "give out" ( 13c. ) , from Latin dispensare "disburse, admini ...
از روی احساسِ/حسِ، از رویِ، از سرِ، به خاطرِ Instagram: @504ewords
Are you aware that a red - suited gentleman with a jolly twinkle in his eyes is stuck in the chimney? خبرداری که یه آقای قرمزپوش با چشم هایی پر از بر ...
همه چیز دان all ( همه ) witty ( هوشی، درکی ) witty شوخ، شوخ طبع، کسی که از کلمات را به شکل ماهرانه ای به خدمت می گیرد، دارای هوش درخشان ریشه: wit: ...
نغزگفتار، شیرین سخن، شوخ طبع، کسی که توانائی بکارگرفتن ماهرانه و ظریف کلمات را برای بیانی خوش دارد، خردمند، مشعری ریشه: wit ( هوش، خرد، مشعر، درک ) ...
( رسمی ) سخنرانی ایراد کردن، خطابه، وعظ یا درس گفتن، سخن گزیده به سمع جمع/عموم رساندن ( تحویل دادن ) تحویل یک خطابه ( سخن گزیده ) ( formal ) If yo ...
به ته رساندن، به انتها رساندن، تمام کردن، ته درآوردن، سوء مصرف/استفاده کردن، بیش ازحد مصرف کردن، abuse USE UP ( مصرف اعلی ) اینستاگرام: @504ewords
ریشه: ( لاتین عامیانه ) abuti ab - ( off, away from ) uti ( use ) ( دک/در، یکسو ) ( صرف/استفاده/بکاربری ) کژ صرف، سوء صرف اینستاگرام @504ewords
There has been a massive shift to coeducational schools. اقبال ( رجوع ) بسیار بزرگی نسبت به مدارس مختلط پدید آمده است.
ریشه یابی etymology from Latin impressus, past participle of imprimere "press into or upon, stamp, " also figurative, from assimilated form of in - " ...
grading system a system of classifying or ranking something on a particular scale. یک سیستم طبقه بندی یا رتبه بندی چیزی در یک مقیاس خاص. آموزش و پر ...
from a - "down, aside" ( see a - ( 1 ) ) lihtan "get off, make light" ( see light ( v. ) ) a - دون، پایین، جدا، یکسو lightan پیاده کردن، سبک ساختن ...
Only to do something - used to mention something that happens immediately afterwards, especially something that causes surprise, disappointment, etc. ...
تادیه، تاوان ( درون مایه ضبط و ربط مسائل مالی ) ریشه: ( 1827 م ) Sense of to manage money ( با ایجاد حس رسیدگی به مسائل پولی ) ( قرن 15 م ) to r ...
1. in a relaxed and informal way. خیلی راحت، 2. without commitment or permanence; بدون هیچ قید وبندی، بی هیچ تعهدی، 3. occasionally or irregularl ...
people who come from families that have had a lot of money for a long time, which gives them a high social position افرادی که از خانواده هایی می آیند ...
( 1520 م ) to recount برشمردن ( فرانسوی ) relater ( refer, report ) ( ارجاع، گزارش/انتشار ) ( لاتین ) referre ( bring back, bear back ) ( به خ ...
ریشه: ( یونانی ) sympathies ( having a fellow feeling ) ( دارای یک هم نوع احساس ) From ( sympatheia ) syn - ( together ) pathos ( feeling ) ...
A Youth worker is a person that works with young people to facilitate their personal, social and educational development through informal education, ...
Bull گاو نر، گاوی که برای ازدیاد نسل در مزرعه نگهداری می شود. OX گاو کاری، گاو باری، گاوی که به منظور کار در مزرعه نگهداری می شود. این گاوها غالبا ا ...
proportion بصورت مفرد تناسب، درجه از مقایسه ریشه: pro ( for ) به معنای درازاء، درمقابل، مقابل، پیش partio ( division, a part ) به معنای بخش، سهم p ...
throwing beside: a juxtaposition پیش هم گذاشتن/انداختن: پهلوی هم نشینی/مجانبت اینستا: 504ewords
خیلی معانی داره. یکیش هم معنی برقرار نگه داشتن/نگه داشتن هست. It wasn't easy to get the drunken man into a vertical position. سرپا نگه داشتن مرد مس ...
Secretary of State ( in the UK ) the head of a major government department. ( در انگلستان ) رئیس یک وزارت خانه ( اداره/ارگان/سازمان بزرگ/عمده/اصلی ...
for the purpose ( برای/بمنظور آ/موجو هدف/مقصود ) برای این منظور، بمنظور لازمه کار، به منظور، به مقصود، برای مقصودی، برای یازیدن، به قصد، از روی من ...
رسیدن هم معنی می ده getting to school in time به موقع به مدرسه رسیدن آدرس اینستا 504ewords
1. arrive. رسیدن، از راه رسیدن، پدیدار شدن، سروکله پیدا شدن "a chance like this doesn't come along every day" 2. make progress; develop. پیشرفت کرد ...
late 15c. , "an example, a model, " from Late Latin paradigma "pattern, example, " especially in grammar, from Greek paradeigma "pattern, model; prec ...
معنی �سوار شدن� هم می ده on board a ) on a ship, plane, or spacecraft b ) involved with something or working for an organization بخشی از یک قضیه شدن ...
ریشه این واژه به پیکان های کوتاه، چاق و سنگین کمان در گذشته برمی گرده بخاطر همین هم معنی جهیدن و برجهش می ده مثل برق رعد و برق هم معنی پیچ می ده. ی ...
مشهود، هویدا، قابل توجه، قابل تشخیص، مشخص، دارای علامت، دارای علائم، دارای ذکر ( نشان/علامت ) اید/آند
اینکه که چرا هم مجازی معنی واقعی ریشه تو این داره که ما تو فارسی درک درستی از کلمه واقعی نداریم و واقعی و حقیقی رو به جای هم و در یک معنا استفاده می ...
Digestants مواد هضم کننده، هاضوم اینستاگرام: 504ewords
حقوق و مزایا و . . . سالیانه آدرس اینستا گرام 504ewords
troop ( n. ) 1540s, "body of soldiers, " 1540s, from French troupe, from Old French trope "band of people, company, troop, crowd" ( 13c. ) , a word ...
وقوع، ظهور، پیدایش ( رخ دهی ) آدرس اینستاگرام: 504ewords
prosecution: 1. when a charge is made against someone for a crime, or when someone is judged for a crime in a court of law زمانی که اتهامی علیه شخصی ...
filibuster فیلی باستر 1. an action such as a prolonged speech that obstructs progress in a legislative assembly while not technically contravening th ...
at one's own risk used to indicate that if harm befalls a person or their possessions through their actions, it is their own responsibility. برای ن ...
تحول/تحویل، عوض شدن، متغیر در تغییر ( chang ing )
aquatic آبزی terrestrial خشکی زی
Grammar is a set of rules about the structure of language. Grammer is a proper noun that refers to a surname, or the name of a person. Many people u ...
merriam - webster 1: EXPLODE 2: to burst forth or break out suddenly or noisily 3: to go forth, out, or away : LEAVE 4: to undergo decline or deteri ...
دیکشنری لانگمن: 1. the opinions and feelings that you usually have about something, especially when this is shown in your behaviour نظرات و احساساتی ...
قطعا، بطور قطع، مسلما، بی چون و چرا، بی شبهه absolute مطلق، قطعی absolutly مطلقا، بطور مطلق، بطور قطع/قطعی آدرس اینستاگرام 504ewords
مسرف/اسرافی، اسرافکار waste هدر، هرز ful پر، سرشار، ناک، آکنده
of از، ازبرای، اززمره، در زمره، از گروه، از طبقه، از دسته
استوا گذر، دو نیم کره ای، دو نیمکره زیست trans فرا، ورا، ترا equatorial استوایی آدرس اینستاگرام 504ewords
عوارض زمین، عوارض سطح زمین، زمین چهر، شکل زمین، ریخت سطح زمین
برپایه وقایع، براساس داده های واقعی/رخ داده داده ای/ داده محور/رخدادنگار/گزاره ای
به آب زدن در زمستان ( غوطه خرس قطبی ) Noun. polar bear plunge ( plural polar bear plunges ) An outdoor plunge or swim in the middle of winter, often ...
filled with اندود/انباشت با، لبریز کرد با، سرشار ساخت با filled with hapiness از مسرت سرشار ساخت، از خوشحالی لبریز کرد
ریشه این واژه لاتینه ( uti ) و معنی سودمند useful می ده. و وسیله، وسائل، اسباب، آلات . . . می تونه معادلش در برگردان به فارسی باشه.
مستقر
بی راحت، ناراحت/ ناراحت کننده، غیرراحت ( خستگی آور، خشن، زمخت، بدفرم، نامناسب، آزاردهنده )
گونه گون، متلون، جورواجور
حیف/ چه حیف
قاراش میش
intransitive verb To run or strike against each other; to encounter; to clash; to jostle. مواجه شدن، برخورد کردن
A gourmet ( 9 ) dinner was necessary for such a party. شامی لذیذ [خوش طعم، باکیفیت، مزه دار/ مزه کن، خبره خوراک] ( 9 ) برای چنین مهمانی ای لازم بود. ...
بالادست، مقدم بر، و به خاطر هم معنی می ده Environment over convenience محیط زیست مقدم بر رفاه
بعد از ساعت کاری، بعد از مدرسه، خلوت گاه، پاتق برای توصیف کارهای بعد از ساعت مقرر کاری یا تحصیلی به کار می ره
The citizens of Sherman didn’t care about what the politicians had to say. شهروندان شرمن توجهی نشان نمی دادند [نمی کردند توجه] درخصوص آنچه سیاستمدار ...
He even censored ( 4 ) newspapers that tried to disseminate ( 8 ) information about his inability to help the people. حتی سانسور کرد ( 4 ) روزنامه ه ...
He tackled ( 19 ) important issues and amended ( 2 ) unfair laws in the city’s charter ( 5 ) . او پرداخت ( رسیدگی/عهده کرد ) [آویخت/گلاویز شد/قرقره ...
He tackled ( 19 ) important issues and amended ( 2 ) unfair laws in the city’s charter ( 5 ) . او پرداخت ( رسیدگی/عهده کرد ) [آویخت/گلاویز شد/قرقره ...
He tackled ( 19 ) important issues and amended ( 2 ) unfair laws in the city’s charter ( 5 ) . او پرداخت ( رسیدگی/عهده کرد ) [آویخت/گلاویز شد/قرقره ...
The kids at school would play tricks on her all the time. بچه های مدرسه تمام وقت او را سرکار می گذاشتند [آ/موجود بچه ها برسر/در مدرسه خواست/میل/می ا ...
scan ( v. ) late 14c. , scannen, "to mark off حد مشخص کردن verse in metric feet, analyze verse according to its meter, " from Late Latin scandere "t ...
vice versa "the order being changed, " c. 1600, Latin, from vice, ablative of vicis "a change, alternation, alternate order" ( from PIE root *weik - ...
امروز، تو این چند ساعت، تازه
همچنان که هم به معنی هنوزه هم به معنی ولی و اما و با این حال. هنوز هم همین کارکرد رو داره ولی ما خیلی تو فارسی ازش اینطور استفاده نمی کنیم. در آخر ج ...
دارای مزایای افزون تر/بیشتر
درکاررفته درکار داشته به کار آورده به کار برده به کار گرفته ( سابقا، سابق بر این، عادتا، بطور رایج پیش از این، رایجا پیش از این، برحسب منوال پیش از ...
The phrases "better off" and "well - off" are commonly used in both American and British English. They are considered more formal than casual but are ...
Origin The origins of the phrase "better off" can be traced back to the Middle English phrase "bettre of, " which means "more advantageous. " It is ...
آ/ای/آن/این/موجود "موجود" معادل مناسبی برای حرف "the" هست. موقع ترجمه لغت به لغت می شه متوجه این تناسب شد.
بازی، بازی مورد استفاده، بازی رایج، اجرای موجود
وفق، منضم
ریشه crumb خرده نان/ تکه نان. late 15c. , kremelen, "to break into small fragments" ( transitive ) ( قرن 15 ) خرد شدن، شکستن به صورت قطعات کوچک. ...
به گیره هایی که در لبه های قایق و کشتی برای بستن و گیر دادن و گره زدن طناب تعبیه شده هم می گن
لغت هم خانواده
درواقع می شه لغات هم خانواده - word family - لغات هم خانواده ( خانواده لغت ) [لغت خانواده/ بطور فامیل] A word family is a group of words that may ...
مناطق وفور خوراک، اراضی متنعم، مناطق غنی از غذا، بسترهای آبخوان/ آبریز [خوراک دهی بسترها]
utility خدمات facility تسهیلات، امکانات
پناهگاه، حرم، مکان امن، مامن [ریشه: قدوسی/ مکان مقدس] Instagram Adress: @504_Essential_Word
پرندگان آب کنار، پرندگانی که در حاشیه سواحل و کناره های رودها در آب راه می روند و به جستجوی غذا می پردازند یا مانند اردک برای آب تنی و تغذیه به آب می ...
over ور، ورا، ورای ( آنور، آن طرف، اینور، این طرف )
The term "low sky" usually refers to a cloudy or overcast sky that appears close to the ground or horizon. It suggests that the clouds or mist are ha ...
Chuck پرت کردن، دور انداختن، چوب خرد کردن، ضربه ملایم زدن زیر چانه، گیره نگه درنده مته دریل، شانه یا فک نگهدارنده قطعه در دستگاه های چرخان، گوشت کتف ...
در این مقطع از زمان ( همچویی از امروز ) [چو/همچو اِ/یِ/ای از/ازبرا/ ازبرای/درتعلق امروز] as of از as of now از هم اکنون as of today از امروز، تا به ...
لوا، تامین، ظل، پوشش، نظارت، حفاظت، محارست، محافظت، پوشش ریشه: بُز، پوست بُز، بدن بُز، بُز زِئوس Greek Aigis, the name of the shield of Zeus a word ...
Why is it "my Lady" but "your Grace, your Majesty, your Higness"? When you address someone as 'my Lady' or 'my Lord', you are saying "you are the pe ...
Jerk [Verb] 1 [intransitive, transitive] to move with a quick sudden movement, or to make part of your body move in this way [لازم] جابجایی با یک حر ...
an alphabetical list of terms or words found in or relating to a specific subject, text, or dialect, with explanations; a brief dictionary. فهرست ال ...
تراوش، فروزش، انتشار، برآمد/ برآور ( ریشه سطع )
جمعیت/ جامعه /جامعه کوچک ( گروه/ تیم/ دسته/ اقلیت/دسته مردمی/ گروه مردمی ) ریشه ( قرن 14 ) دسته ای از مردم که یک جا گرد می آیند و ساکن می شوند، و هم ...
معنی کمد [ پوشان آند / پشتیبان اید/ محاط] هم می ده. Ice covered: کمد یخی [یخ پوشآند] Erik stores his belongings in an ice covered and lays out a sl ...
phrasal verb dined on; dining on; dines on. somewhat formal. : to eat ( something ) for dinner. A خوردن ( چیزی ) برای شام At dinner, he dines on a ...
to treat someone specially, usually by showing respect: رفتار بطوری ویژه با کسی، معمولاً با نشان دادن احترام: [ two objects ] The massed crowds of su ...
ریشه مشترکی با mission داره. ریشه لاتین و هند و اروپائی شون به معنی گسل/گسلان/گسیل هست. O ابتدای Omit از [ob] که احتمال می دن برای تشدید واژه بعدی آو ...
adjective. agreed, assured or undertaken to be given, done or take place. the promised delivery dates. the Promised Land. Collins English Dictionary. ...
صرف نظر از/ صرف نظرانه in spite of, despite [نی/ نا با/بهمراه به ایست درانه]
play a trick on phrase of play behave in a deceptive or teasing way towards. "she played a trick on me by not telling me what to expect"
قشری، توده ای 1792, in a French context, "a community organized and self - governed for local interest, subordinate to the state, " from French commu ...
بسته به Context معنی همگانی/ عمومی/ اشتراکی یا قشری/گروهی/جمعیتی/استانی می ده. shared by all members of a community; for common use. a communal bat ...
even as used to emphasize that something happens at the same moment as something else He realized, even as he spoke, that no one would ever believe ...
aquatic آبزی terrestrial خشکی زی، زمینی extraterrestrial فرازمینی، ماورائی، ماورای دنیای خاکی celestial سماوی fossorial نقب زن، حفار، دالان ساز، زیرز ...
ریشه stroll رو بررسی کنیم stroll ( v. ) c. 1600, "roam, wander without a home" ( a sense now obsolete ) ; 1670s, "walk in a careless way, saunter; ...
لغت نامه مریام وبستر این واژه را چنین تعریف می کند: چارچوبی فلسفی و نظری از رشته یا مکتبی علمی همراه با نظریه ها، قوانین، کلیات و تجربیات به دست آمده ...
It is believed to be derived from the word artos, meaning "bear. " As experts differ on its precision origin, the name can also mean "Thor", "the eag ...
Geas یا geis یک تابوی خاص، اعم از تکلیف یا نهی، شبیه به نذر یا نفرین، اما رعایت اون می تونه قدرت و برکت نیز به همراه داشته باشه. همچنین به معنای خاص ...
Common Era ( or Christian Era ) عصر حاضر/ رایج/متداول/ عمومیت دار/ مرسوم ( یا دوره/دوران/عهد/عصر مسیحی: عهد جدید )
If you describe something or someone as high - maintenance, you mean that they require a lot of attention, time, money, or effort. Small gardens ca ...
Bed and Breakfast ( B & B ) , Hotel هتل/ متل/ مسافرخونه هم معنی می ده، جای خواب و صبحانه
: "'What about you?' requests a statement about you in general, while 'How about you?' requests a response about your manner, means, or condition. "
no skin off one's back in American English no skin off one's nose of no interest or concern or involving no risk to one فاقد اهمیت، نگران شدن/ضرورت ت ...
no skin off one's back in American English no skin off one's nose of no interest or concern or involving no risk to one فاقد اهمیت، یا ارزش نگران شدن ...
a unit of liquid or dry capacity equal to one eighth of a gallon, in Britain equal to 0. 568 litre and in the US equal to 0. 473 litre ( for liquid m ...
old - fashioned
a contemptible, socially inept person. "they're all dressed like complete dorks" dork ریشه dick یک فرد حقیر و از نظر اجتماعی ناتوان "همه آنها مثل ام ...
do somebody/ something over beat up, ransack ( BrE, informal ) He's lucky to be alive. His shop was done over by a street gang.
do something over do again ( AmE ) My teacher wants me to do my essay over because she doesn't like my topic.
do away with something discard It's time to do away with all of these old tax records.
do something up fasten, close Do your coat up before you go outside. It's snowing!
hostel اقامتگاه ارزان، مسافرخانه hostile دشمن، متخاصم، عدو، خصم/خصمانه
معنی بریده بریده و بریده بریده حرف زدن هم می ده.
ناهیه/نانگهیثیه : دشمن ایزدبانو سِپَنت اَرمَیتی یا سپندارمذ یا اسپند ( اسفند ) است.
there's no wiggle room فضایی برای مذاکره/مانور وجود نداره
avail origin c. 1300, availen, "to help ( someone ) , assist; benefit, be profitable to; be for the advantage of; have force or efficacy, serve for a ...
Bed and Breakfast ( B & B ) , Hotel هتل/ متل/ مسافرخونه هم معنی می ده، جای خواب و صبحانه
جز معنی عینی، معنی معکوس هم داره This expression is commonly used to describe a job well done or a successful accomplishment. It can also be used sar ...
first نخست، اول/ اولی/ اولین
Mac a form of address for a man whose name is unknown to the speaker. "haven't seen you for a while, Mac" origin early 17th century ( originally a f ...
consistent نامتناقض
forfeit ( n. ) late 14c. , forfet, "misdeed, offense against established authority, " also "something to which the right is lost through a misdeed, ...
cuff ( n. ) "bottom of a sleeve, " mid - 14c. , cuffe "hand covering, mitten, glove, " perhaps from Medieval Latin cuffia, cuphia "head covering, " ...
utilize ( v. ) 1794, from French utiliser, from Italian utilizzare, from utile "usable, " from Latin utilis "usable, " from uti "make use of, profit ...
آموزه، آورده، برگرفته، برداشت، داده، یافته، غنیمت، تحفه، ره آورد، دست آورد، نکته، نکته مهم، نکته قابل استخراج، نکته قابل برداشت take بر/ برگرفتن awa ...
قید ( قید شده ) ، منظور شده، درج گردیده، گرد آورده/ گردآمده، ( محصور، . . . ) c. 1300, "restrain ( someone ) , control ( oneself ) , behave ( in a ...
در درجه نخست، از بدو امر
کاربردی مثل بلکه تو فارسی هم داره.
not entirely but mostly : largely.
"Time served" is a common phrase used in legal contexts, especially in criminal cases. It refers to the time a person has already spent in custody or ...
Let's practice with some real - life examples of conversations that use the phrase "time served" in a literal sense. Here are a few: Example 1: Pris ...
به وضوح گفتن
به وضوح بر زبان آوردن
fine back - formation from finire or else from Latin finis "that which divides, a boundary, limit, border, end" ( see finish ( v. ) ) ; hence "acme, ...
These two words have almost the same meaning. Can you cut it fine? In this context, "Can you cut it fine?" is a playful way of asking "Are these two ...
گرفتار شدن هم معنی می ده. Goddamn engulfed in this nonesense. توی این وضعیت مزخرف گرفتار شدیم.
که از خلال آن، که به واسطه آن، که از میان آن، که از طریق آن، که از مسیر آن
آنچه گذشت در، آنچه رفت بر، آنچه دیدید در ( معمولا جایی که با این عبارت برخورد می کنیم اول اپیزود جدید یک سریاله که خلاصه ای از قسمت های قبل و اونچه ...
And we don't do conjugal visits. So, who knocked her up, Lina?! و اینکه ما اجازه ملاقات های زناشویی صادر نمی کنیم. پس، کی حامله ش کرده، لینا؟!
And we don't do conjugal visits. So, who knocked her up, Lina?! و اینکه ما اجازه ملاقات های زناشویی صادر نمی کنیم. پس، کی حامله ش کرده، لینا؟! Knock ...
Don't ghost me. You disappear. منو غال نذار. یکهو غیببت می زنه. خالی از لطف نیست معنی غال رو تو فارسی هم بدونیم. غال متبدل شده غار هست. به معنی شک ...
Administrative Segregation ( Ad Seg ) سلول انفرادی، تفکیک اداری، تفکیک اجرایی، جدایی در عمل
competence ( n. ) 1590s, "rivalry" ( based on compete ) , also "adequate supply, " both senses now obsolete; 1630s as "sufficiency of means for livi ...
درختی، درخت زی، نیمه - زمینی، نیمه - زمین زی
مورد ظن، محتمل، مفروض، مظنون، درمظان اتهام، دانسته، شمرده، قلمداد کرده، قلمداد شده، انگاشته، پنداشته، متهم، حدسی، زعمی، گمانی، احتمالی، فرضی، خیالی، ...
استعداد/ نیروی مستعد/ قوای مستعد، قابلیت، عطیه، درون نهاد، هدیه خدادادی، موهبت، نابغه، ستاره، نخبه
دیوانه، جانی کسی که معلوم الحال بودنش تو دادگاه اثبات شده ست
ریش خاکستری/ ریش سفید کرده، مرد سن دار، باتجربه، مرد کهنه کار، کهنه سرباز، کوزه ارواح
a group of hospital doctors working as a team, headed by a consultant. an organized group of football supporters known for their aggressive attitude ...
با این حال/با این وجود/ معذلک هم معنی می ده The boat’s wood looked no stronger than cardboard, and the equipment was old. Still, there were several ...
c. 1200, o cros, "in the shape of a cross; " c. 1300, a - croiz, "in a crossed position; " early 14c. , acros, "from one side to another; " a contrac ...
کلمه یا عبارت کامل، فصیح، دارای وضوح و قوام و استحکام "Hello" is a full word, whereas "Hi" is an abbreviation. "Computer" is a full word, whereas " ...
چهره داخلی/ رخ اندرونی، رابط کاربری/ پوسته کاربردی، فضای کاربری، پوسته کاربری، رونمای صفحات و محیط داخلی یک اپلیکیشن، وب سایت یا برنامه The company ...
اونجا رو ببین/ اونجا رو ببینید!، ببین/ ببینش! ( از سر هشدار، و انزار و هشیار و باخبر کردن ) تماشا / مراقبت برون/ خارج/ پیدا/ پدیدار
Word Coach ➕ 21 attitude طرز برخورد، رویکرد، واکنش، خلق، خو، مشرب، حالت و فرم بدن در هنگام مواجهه، صراحت، سبک، هر واکنش یا نگرش بسیار مستقل و فردی، ...
موعد، موقع، زمان، دوره، زمان چرخه periods of heavy rainfalls زمان چرخه بارندگی های شدید/ سنگین
the action of diversifying something or the fact of becoming more diverse. عمل تنوع بخشیدن به چیزی یا متنوع تر شدن مقوله ای.
مفرط
مایل از خارج به داخل، مایل از دو به یک
تصریح
دامنه دید ( جانبی )
Craftsman: one skilled in a manual occupation فردی که در شغلی که با دست صورت می گیرد مهارت دارد Craftsman صنع کار، دست آفرین ship: پسوند ( کیفیت، قوه ...
پسوند اسم ساز ship: به معنی کیفیت، قوه، قدرت، دوستی با ریشه: کندن، خردکردن، برش زدن مثال: Craftsmanship دست آفرینی، صنع دستی Craftsman: one skilled ...
درتضاد، متضاد، متمایز Contrasting court backgrounds, adequate lighting, non - confusing uniform color combinations, and less off - court motion all ...
صورتک هایی که با حروف و علائم نقطه گذاری کیبرد ساخته میشه و بازگو کننده احساسات فرده و مال دوران قبل از شکل گیری و توسعه اموجی هاست هرچند هنوزم گاهی ...
قشر حرکتی تکمیلی ( به انگلیسی: Supplementary Motor Area ) یک ناحیه حیاتی برای برنامه ریزی حرکتی است. این ناحیه با قشر حرکتی اولیه که مسئول اجرای حرکا ...
For if" is a conjunctional phrase. Most native English speakers would likely opt for simpler constructions like "because if, " "since if, " or just ...
mid - 14c. , prompten, "to incite to action, urge, " from the adjective or from Latin promptus, past participle of promere "to bring forth, " from pr ...
modus operand : MO عبارت لاتین ( مودوس اُپِرَندی ) way of working روش کار، روال
بی شک، بی اغراق/ بدون اغراق، بی گمان، اساسا، از اساس، ضرورتا، بطور تام، بی شبهه / بدون شبهه، بی قید و شرط، یکسر، مسلما، بطور مسلم، بطور قطع/ به قطع، ...
The correct sentence is: "Repeated yawning was a demonstration of her fatigue. " Explanation: "Demonstrative" is an adjective, often used to descr ...
All the performers did a good job. همه اجرا کنندگان کارشان را خوب انجام دادند. به نحو احسنت انجام دادن، کار را به خوبی انجام دادن / به انجام رساندن
All the performers did a good job. همه اجرا کنندگان کارشان را خوب انجام دادند. به نحو احسنت کار را انجام دادن، کار را به خوبی انجام دادن [ کن / ان ...
همین چای لب سوز و هات چاکلات و قهوه و . . . و آب جوشِ کتری و سماور.
velocity سرعت جهت ( سرعت برداری ) : سیر speed سرعت ( فقط مقدار سرعت اهمیت داره و نه جهت سرعت ) acceleration شتاب ( سرعت تغییرات سرعت یا جهت سرعت نسب ...
ریشه: نزد / نزدیک ایست ( به ایست ) from in - "in" ( from PIE root *en "in" ) stare "to stand, " from PIE root *sta - "to stand, make or be firm. " ...
from ad "to, toward, up to" ( see ad - ) sumere "to take ریشه: به / به جانب بر / برگیر معانی فارسی - به خود بستن / گرفتن ( در دست گرفتن، به عهده گر ...
Arrested development, defined as a condition where an individual's emotional or psychological growth halts or stagnates at a certain stage, can manif ...
انباره، ذخیره گاه، اندوخته
کلید سوالات، جواب سوال ها [ پاسخ / جواب کلید ]
A serenade is typically a musical performance given in someone's honor, often in a romantic or festive setting. سرنید معمولاً یک اجرای موسیقی است که ...
تابع محور، عملکرد محور هم معنی می تونه بده
متاع، جنس، مال التجاره، کالای اساسی، کالای تجاری اساسی The term "commodity" broadly refers to basic goods used in commerce that are interchangeable ...
newsagent ( UK ) newsstand ( US ) In American English, the synonym for "newsagent" is typically "newsstand" or "newspaper stand. " A newsagent re ...
The meaning of BILLY CLUB is a heavy usually wooden club; specifically : a police officer's club. A billy club is a short, thick stick that's mainly ...
تحریر دادن صدا، نت زینت دادن در انتهای اداکردن، پیچ و قوس دادن و لحن دادن هم معنی می ده Read the text naturally; don't strain after effects.
به یاد . . . بودن
هر آینه هم معادل خوبیه
integer ( n. ) "a whole number" ( as opposed to a fraction ) , 1570s, from noun use of Latin integer ( adj. ) "intact, whole, complete, " figurative ...
جمله واره های صفتی، کلازهایی که مانند صفت عمل می کنند Relative clauses ( also called adjective clauses ) are dependent clauses that add more informa ...
من حیث المجموع، روی هم رفته، علی ایحال، مجموعا، با درنظر گرفتن تمامی جوانب [ همه چیزها/ مسائل منظور / منظور شده]
a brief rephrasing of an earlier report; summary. To recap on what has been said so far, . . .
off تو ترکیب بعنوان قید معنی معادل وضعیت، موقعیت و شرایط هم می ده ( می دونم وضعیت و موقعیت و شرایط اسم هستن ولی بهترین معنی معادل تو ترجمه است. ) مثل ...
فاقد، فقدان، فقد
چه این وری، چه اون وری درهرصورت/ درهردوصورت/ درهرحال [یک ره/ طریق یا آ / موجود دیگری]
نمیدونم چی چی، ماسماسک "Thingamajig" is an informal term used to describe something whose name is unknown or forgotten.
Although the modem circus has been around for a few centuries - اگرچه سیرکهای مدرن ( نوین / امروزی ) یک چند قرنی است که بوجود آمده اند be around Ve ...
be held منعقد شده، نگاهداشته، محسوب، برگزار [ باش / شو نگهداشته / پاس داشته ]
گمنام