تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

گرفتار شدن هم معنی می ده. Goddamn engulfed in this nonesense. توی این وضعیت مزخرف گرفتار شدیم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

که از خلال آن، که به واسطه آن، که از میان آن، که از طریق آن، که از مسیر آن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آنچه گذشت در، آنچه رفت بر، آنچه دیدید در ( معمولا جایی که با این عبارت برخورد می کنیم اول اپیزود جدید یک سریاله که خلاصه ای از قسمت های قبل و اونچه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

And we don't do conjugal visits. So, who knocked her up, Lina?! و اینکه ما اجازه ملاقات های زناشویی صادر نمی کنیم. پس، کی حامله ش کرده، لینا؟!

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

And we don't do conjugal visits. So, who knocked her up, Lina?! و اینکه ما اجازه ملاقات های زناشویی صادر نمی کنیم. پس، کی حامله ش کرده، لینا؟! Knock ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Don't ghost me. You disappear. منو غال نذار. یکهو غیببت می زنه. خالی از لطف نیست معنی غال رو تو فارسی هم بدونیم. غال متبدل شده غار هست. به معنی شک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Administrative Segregation ( Ad Seg ) سلول انفرادی، تفکیک اداری، تفکیک اجرایی، جدایی در عمل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

competence ( n. ) 1590s, "rivalry" ( based on compete ) , also "adequate supply, " both senses now obsolete; 1630s as "sufficiency of means for livi ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درختی، درخت زی، نیمه - زمینی، نیمه - زمین زی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورد ظن، محتمل، مفروض، مظنون، درمظان اتهام، دانسته، شمرده، قلمداد کرده، قلمداد شده، انگاشته، پنداشته، متهم، حدسی، زعمی، گمانی، احتمالی، فرضی، خیالی، ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استعداد/ نیروی مستعد/ قوای مستعد، قابلیت، عطیه، درون نهاد، هدیه خدادادی، موهبت، نابغه، ستاره، نخبه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دیوانه، جانی کسی که معلوم الحال بودنش تو دادگاه اثبات شده ست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریش خاکستری/ ریش سفید کرده، مرد سن دار، باتجربه، مرد کهنه کار، کهنه سرباز، کوزه ارواح

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a group of hospital doctors working as a team, headed by a consultant. an organized group of football supporters known for their aggressive attitude ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با این حال/با این وجود/ معذلک هم معنی می ده The boat’s wood looked no stronger than cardboard, and the equipment was old. Still, there were several ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

c. 1200, o cros, "in the shape of a cross; " c. 1300, a - croiz, "in a crossed position; " early 14c. , acros, "from one side to another; " a contrac ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه یا عبارت کامل، فصیح، دارای وضوح و قوام و استحکام "Hello" is a full word, whereas "Hi" is an abbreviation. "Computer" is a full word, whereas " ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چهره داخلی/ رخ اندرونی، رابط کاربری/ پوسته کاربردی، فضای کاربری، پوسته کاربری، رونمای صفحات و محیط داخلی یک اپلیکیشن، وب سایت یا برنامه The company ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

اونجا رو ببین/ اونجا رو ببینید!، ببین/ ببینش! ( از سر هشدار، و انزار و هشیار و باخبر کردن ) تماشا / مراقبت برون/ خارج/ پیدا/ پدیدار

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Word Coach ➕ 21 attitude طرز برخورد، رویکرد، واکنش، خلق، خو، مشرب، حالت و فرم بدن در هنگام مواجهه، صراحت، سبک، هر واکنش یا نگرش بسیار مستقل و فردی، ...

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

موعد، موقع، زمان، دوره، زمان چرخه periods of heavy rainfalls زمان چرخه بارندگی های شدید/ سنگین

تاریخ
٩ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

the action of diversifying something or the fact of becoming more diverse. عمل تنوع بخشیدن به چیزی یا متنوع تر شدن مقوله ای.

تاریخ
٨ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

مفرط