پیشنهاد‌های نسرین رنجبر (٤٨٨)

بازدید
١,٣٦٥
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

dodge the question از پاسخ به سؤال طفره رفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

حساب شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

احمقانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

عصبانی in a belligerent tone با لحنی عصبانی/ پرخاشگر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

میخکوب شدن to not be able to stop looking at something because it is so interesting or frightening: It was an amazing film - I was absolutely rivete ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

sort of یه جورایی، به نوعی، بگی نگی I did sorta like the movie یه جورایی از فیلم خوشم اومد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

to be completely unable to guess, understand, or deal with something: هیچ اطلاعی ندارم هیچ ایده ای ندارم نمیدونم Who invented algebra? I don't have ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

to talk to someone; to confer with someone briefly briefly make or renew contact with someone صحبت کردن ( راجع به موضوعی و به طور خلاصه ) مشورت کرد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

نامتعارف نامتداول غیر واقعی عجیب متفاوت very strange or unusual : out of the ordinary.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

شکست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

without difficulty or effort به راحتی، به سادگی، بی زحمت، بدون دردسر in a relaxed manner خیلی آرام، به آرامی more quickly or frequently than is usu ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

مستعد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

“Life sucks” means that life is difficult or repugnant in some way. This catchphrase is often used ironically to express resignation or acceptance of ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

انصراف دادن withdraw from a commitment

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

باعث خجالت باعث شرم مایه خجالت مایه شرمساری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

حرف آخر حکم نهایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

be completely destroyed از بین رفتن نابود شدن ویران شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اتفاقاً شاید تعجب کنید اما

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

to learn متوجه شدن فهمیدن درک کردن پی بردن • I have come to see that it is MY THOUGHTS that CREATE MY LIFE the way it is من فهمیده ام که این افکار من ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

said or written to wish a person well on ending a letter or parting used to wish someone happiness and success ( عبارتی که معمولا در پایان نامه و ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تو باغ نبودن بی خبر بودن از همه چیز از مرحله پرت بودن در جریان نبودن I think she is out of the picture فکر کنم تو باغ نیست.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To guide or escort one through something or some place. راهنمایی کردن همراهی کردن جایی یا چیزی را به کسی نشان دادن My parents are visiting for the w ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

هویت فردی هویت شخصی شناخت فردی the perception or recognition of one's characteristics as a particular individual, especially in relation to social co ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

عازم سفر شدن ( معمولاً با هواپیما ) To travel rapidly to a destination, typically on an airplane. I'm going to fly out to see you. پرتاب شدنTo rapid ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

so. thus. accordingly. consequently, then, thenceforth در نتیجه بنابراین سپس

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

به چیزی آمدن برای چیزی مناسب بودن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خلق کردن ایجاد کردن Give birth to sth: To make sth important start to exist

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

of a plan or method ) have the desired result or effect ) نتیجه دادن مؤثر بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

To obstruct or interfere with something سر راه بودن تو دست و پا بودن مانع ایجاد کردن You can come into the kitchen to observe, but please try not to ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

very happy, animated, or elated. شاد سرحال سرزنده خوشحال سرکیف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

محتمل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Interjection. Used to express surprise, shock, or amazement خدای من! وای، خدایا!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مصیبت اندیشی بدترین حالت ممکن را فرض کردن هرگونه شرایط سختی را فاجعه و مصیبت دانستن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به کار گرفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به طور کلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

be very bad or unpleasant. بد و ناخوشایند "I love your country but your weather sucks کشورتون رو دوست دارم ولی آب و هوای خوبی نداره.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

مهمترین، شاخصترین، جامعترین، عمده ترین

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دلیل اصلی علت اصلی be at the bottom of sth: to be the real reason for or the cause of sth

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دوستانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

be carried away ( on water or on the air ) از نظر دور شدن ناپدید شدن The boat floated away on the lake قایق بر روی دریاچه از نظر دور شد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

to swap out sth for sth: To replace or exchange someone or something with another person or thing عوض کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

to be strongly in favor of به شدت/کاملاً با چیزی موافق بودن/ طرفدار آن بودن i'm all for eating healthy food من کاملاً طرفدار غذاهای سالم هستم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

You can say speaking of something that has just been mentioned, as a way of introducing a new topic which has some connection with that thing. speak ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

the act or practice of talking to oneself, either aloud or silently and mentally گفتگوی درونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

to immediately get the attention of ( someone ) If something jumps out at you, you notice it immediately جلب توجه کردن The sculpture jumps out at ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

bearing that in mind با توجه به این با فرض این بر این اساس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بیخیال شدن رها کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

پنهان مستور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

آگاه روشن بین مطّلع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مسیر جهت سمت و سو an established routine or habit