پیشنهادهای نسرین رنجبر (٤٨٨)
profound or penetrating in awareness or understanding. دانا، خردمند، بابصیرت، روشنفکر، فهمیده difficult to understand. مبهم، نامفهوم ( چیزی که درک ...
بی شک بی تردید مسلّماً without doubt; obviously. "clearly, things have changed in the last six weeks" بی شک درشش هفتۀ اخیر همه چیز تغییر کرده
به ناگاه ( ناگهان ) حمله/انتقاد کردن to attack or criticize someone suddenly
to be on autopilot به صورت خودکار عمل کردن
حساسیت/احتیاط/هشیاری زیاد
verify, ascertain, or monitor the state or condition of someone or something سر زدن سراغ گرفتن بررسی کردن
زیانبار
درک کردن to understand and appreciate someone or something نسبت داشتن be connected by blood or marriage
درگیر چیزی بودن خود را درگیر چیزی کردن
فایل صوتی
تجربیات مفروضات نگرش past experiences or long - held attitudes perceived as burdensome encumbrances. "the emotional baggage I'm hauling around"
هوشمندانه
نقش بر آب کردن Drail hopes امیدها را نقش بر آب کردن
چاره ای اندیشیدن از بروز فاجعه/دردسر/مشکل پیشگیری کردن مانع از بروز فاجعه/دردسر/مشکل شدن find or provide a solution to a difficulty or disaster.
به سرانجام رسیدن جور شدن درست شدن ( عامیانه: ) راست و ریس شدن
مجلل فاخر fancy clothes لباسهای مجلل/فاخر
میشه اینطور گفت بذار اینطور بگم بهتره اینطوری بگم To rephrase something; to express something in a different way. say it in different words
متوجهم می فهمم
در کمال تعجب در کمال ناباوری
to actively accept challenges and seek more responsibility, especially in order to progress in your career کنار آمدن با مشکلات و چالشها و پذیرش مسئول ...
That which one particularly prefers, desires, enjoys, or cares about چیز مورد علاقه، محبوب چیزی که از اون لذت میبریم یا برامون مهمه Teaching is my j ...
انگیزه، محرک، الهام
move or drive backwards. عقب عقب رفتن ( ماشین ) دنده عقب رفتن Sam backed up, and leaned against the wall سام عقب عقب رفت و به دیوار تکیه کرد.
doing something correctly or well در مسیر درست بودن درست پیش رفتن you are on the right track: درست میگی داری درست پیش میری
آزار دهنده آزارنده
بسیار . . . . تر
مهمترین
اینجاست که
در حال حاضر
اعتراف کردن، اقرار کردن
اگه گفتی چی شده! یه خبر خوب!
اصل، موضوع اصلی
بی واسطه مستقیم
a sudden, short intake of breath, as in shock or surprise. بند آمدن نفس ( از تعجب، حیرت، ترس )
از کار برکنار شدن
الهام گرفته، با انگیزه، متأثر از
نشأت میگیرد
دست به کار شدن