پیشنهادهای مجيد اكبری ناصر (١٩٥)
الگودات ( olgudat ) در واژه یاب پرتو ''الگو'' پپیشنهاد شده ولی چون واژه ی الگو یک واژه ی ویسپ ( کلی ) است و در باره ی هر کاری کاربرد دارد پس " الگو ...
شستک ( ƨəstək ) آرِش آن یک شصتم هاس ( has ) یا هاسر ( hasr ) [ساعت] میباشد.
پگتاب ( pəgtab ) پگ تاب تنیس بازی کردن=پگتابیدن ( pəgtabidən ) تنیسور=پگتابباز ( pəgtabbaz ) زمین تنیس=زامپگتاب ( zampəgtab ) ، زمین پگتاب استادیو ...
تنیس تنیس=پگتاب ( pəgtab ) تنیس بازی کردن=پگتابیدن ( pəgtabidən ) تنیسور=پگتابباز ( pəgtabbaz ) زمین تنیس=زامپگتاب ( zampəgtab ) ، زمین پگتاب است ...
پگتابژه ( pəgtabʒe ) پگ ( توپ ) تاب ( انداختن ) ژه ( کوچک )
ساکیرکوس ( sakirkos ) ، ساکیرچوز ( sakircuz ) کیرکوسال ( kirkosall ) ، کیرچوزال ( kircuzal ) اندام ( شرمگاهی ) ساختگی هم در خود زَهارِ مردانه و هم ...
ویدئو در پهلوی به مانک دیدنی است میتوان به جای "ویدئو" بکار برد
وینفت ( vinəft ) ویدئو
وینک ( vinək ) کلیپ، ویدئوی کوتاه
رخش ( roxƨ ) ن. ک. به واژ ه یاب پرتو
رخشا ( roxƨa ) در واژه یاب رُخشاره پیشنهاد شده و بجای سینما "رخشار" ولی چون فیلم قطاری از رُخش ( عکس ) است پس برای آسانی با پسوند " ا" واژه ی رُخشا ...
رخشا ( roxƨa ) در واژه یاب رُخشاره پیشنهاد شده و بجای سینما "رخشار" ولی چون فیلم قطاری از رُخش ( عکس ) است پس برای آسانی با پسوند " ا" واژه ی رُخشا ...
رخشار ( roxƨar ) به چم ( مفهوم ) هنر و کاری که به آفرینش وین هایی ( تصویرهایی ) بیانجامد. رخشارکده ( roxƨarkəde ) ، رخشارگاه ( roxƨargah ) ، رخشارخ ...
زیگیتیک ( zigitik )
گیتیک دجسان ( gitike dejsan )
راکشید ( rakƨid ) راک ( فیبر، تار، رشته ) شید ( پارسیِ نور ) ن. ک. واژه یاب
راکه ( rake ) فیبر ( گونه ای چوب )
راکجام ( rakjam )
راکشید ( rakƨid )
کاهنربیک ( kahənrobik ) کهربایی ( کاهربایی ) آهنربایی ( چُنبَک ) یک ( پسوند )
نتارهستک ( nətarhəstək ) نتار ( خنثی ) هستک ( نوکلئون ) =هستکِ خنثی
نتارهستک ( nətarhəstək ) نتار ( خنثی ) هستک ( نوکلئون ) =هستکِ خنثی
هاهستک ( hahəstək ) ها ( مثبت ) هستک ( نوکلئون )
هاهستک ( hahəstək ) ها ( مثبت ) هستک ( نوکلئون )
هاهستک ( hahəstək ) ها ( مثبت ) هستک ( نوکلئون )
نتاروسریزتم ( nətarvəsriztom ) نتار ( خنثی ) وس ( بسیار زیاد ) ریز ( بسیار کوچک ) تم ( پسوند پهلوی به آرِش "تترین" )
هابار ( habar ) ها ( مثبت ) بار
نابار ( nabar ) نا ( منفی ) بار
رویه بن ( ruyebən )
نوترینو نتاروسریزتم ( nətarvəsriztom ) نتار ( خنثی ) وس ( بسیار زیاد ) ریز ( بسیار کوچک ) تم ( پسوند پهلوی به آرِش "تترین" )
پروتون هاهستک ( hahəstək ) ها ( مثبت ) هستک ( نوکلئون )
پادپروتون ناهستک ( nahəstək ) نا ( منفی ) هستک ( نوکلئون )
ناهستک ( nahəstək ) ، پادهاهستک ( padhahəstək ) نا ( منفی ) هستک ( نوکلئون ) = هستک با بار منفی پاد ( آنتی، ضد ) ها ( مثبت ) هستک ( نوکلئون )
ناهستک ( nahəstək ) ، پادهاهستک ( padhahəstək ) نا ( منفی ) هستک ( نوکلئون ) = هستک با بار منفی پاد ( آنتی، ضد ) ها ( مثبت ) هستک ( نوکلئون )
ناهستک ( nahəstək ) ، پادهاهستک ( padhahəstək ) نا ( منفی ) هستک ( نوکلئون ) = هستک با بار منفی پاد ( آنتی، ضد ) ها ( مثبت ) هستک ( نوکلئون )
نوترون نتارهستک ( nətarhəstək ) نتار ( خنثی ) هستک ( نوکلئون ) =هستکِ خنثی
نیهستک بالا ( nihəstək'e bala )
نیهستک ( nihəstək ) نی ( زیر، پایینتر ) هستک ( نوکلئون ) = پایینترین ذره در هستک
کوارک نیهستک ( nihəstək ) نی ( زیر، پایینتر ) هستک ( نوکلئون ) = پایینترین ذره در هستک
نیهستک پایین ( nihəstək'e payin )
نیهستک ( nihəstək ) نی ( زیر، پایینتر ) هستک ( نوکلئون ) = پایینترین ذره در هستک
گال ( gal ) پسوندی به آرِش دستگاه مانند شمارگال ( دستگاه اعداد )
شاکاروان ( ƨakarvan ) شا ( شادی ) کاروان = کاروانِ شادی
مُش ( moƨ ) ضعیف ، ناتوان
ازدنگاریک ( əzdnegarik ) ازد ( اطلاعات - پهلوی ) نگار یک ( پسوند )
ازدنگاشت ( əzdnegaƨt ) ازد ( اطلاعات ) نگاشت
❶ واکنا ( vakona ) از واژه یاب ❷ واکنشگاه ( vakoneƨgah ) از فرهنگستان ❸ تون ( tun ) از پهلوی ، میشود پسوندی بکار برد مانند اَتُمتون ( رآکتور اتمی )
الکترو آسرو ( asrō ) از پهلوی گونه ای آذرخش ( آتش ) اکنون میتوان به جای واژه ی ''الکترو'' برگزید
❶ گداختون آزمایشی جهانی ( godaxtun azmayeƨi'ye jəhani ) ❷ هسته تونِ گرماهسته ایِ آزمایشیِ جهانی ( اندرزانیچان ) həstetun'e gərmahəstei'ye azmayeƨi' ...
❶ هسته تون ( həstetun ) تون به آرِش راکتور است ❷ اتمتون ( ətomtun ) ❸ واکنای هسته ای ( vakona'ye hastei ) واکنا برگرفته از واژه یاب ❹ واکنشگاه هست ...