دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٨,٧٢٥
رتبه
رتبه در دیکشنری
٤٣٥
لایک
لایک
٧٩٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١٦٦

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٢٦
رتبه
رتبه در بپرس
١,٩٢٢
لایک
لایک
٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

مثال های last به عنوان فعل : 1. The meeting **lasted** just over an hour. 2. We hoped the sunny weather would **last** all weekend. 3. The concer ...

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

مستقیم برو جلو ( یک عبارت کاربرد در آدرس دادن ) که بیشتر در انگلیسی آمریکایی کاربرد دارد ، معادل این عبارت در انگلیسی بریتانیایی: Go straight on

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

مستقیم برو ( اصطلاحی برای آدرس دادن ) این عبارت بیشتر در انگلیسی بریتانیایی کاربرد دارد و معادل این عبارت در انگلیسی آمریکایی : Go straight ahead

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

برپا کردن ، ساختن، بنا کردن E. g : 1. I **put up** a tent in the backyard for our camping trip. 2. They are planning to **put up** a new building ...

تاریخ
١ هفته پیش
دیدگاه
٠

در میان گذاشتن چیزی با کسی، در جریان گذاشتن E. g. : 1. **"I'll run the plan by my manager before implementing it. "** - This means that the speaker ...

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
٢ روز پیش
متن
Her administrative assistant arranged the meeting for next week.
دیدگاه
٠

معاون اجرایی ( اداری ) او، جلسه را برای هفته آینده ترتیب داد.

تاریخ
٤ روز پیش
متن
His goal is to become a musician and play in a top orchestra.
دیدگاه
٠

هدف او این است که یک نوازنده شود و در یک ارکستر درجه یک ( سطح بالا ) بنوازند.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
I'll go and take a look right away.
دیدگاه
٠

من میرم و فورا یه نگاه میندازم

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
The book had a terrible ending.
دیدگاه
٠

کتاب پایان خیلی بدی داشت.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
I have only a faint image of my father.
دیدگاه
٠

من فقط یک تصور ( تصویر ) ضعیفی ( کم رنگی ) از پدرم دارم.

جدیدترین پرسش‌ها

٢ رأی
تیک ٢ پاسخ
١١٠ بازدید

معنی perform a movement چیست ؟ 

٢ ماه پیش

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.