ترجمههای learner (١٥٣)
آنها باید از تلاش برای بهره برداری از این فاجعه خجالت بکشند
شرکت ما هزینه های این ریسک جدید را تهیه یا فراهم می کند .
فونداسیون یا پی ریزی ضعیف باعث نشست خانه شد
این خطر وجود داره بعلت خشکسالی خیلی از خونه ها نشست کنند
خونه های این منطقه در معرض نشست هستند
هرگز کاری را که امروز می تونید انجام بدید به فردا موکول نکنید
حتی اگه نسل اول کشتی برای این کار کند باشه فاتحه دفاع خونده است
در صورتیکه نسل اول کشتی برای این کار کند باشه فاتحه دفاع خونده است
وقتی معتادین به کوکائین به دام افتاده اند ترک آنها سخت است
پیشنهاد شما عملی نیست . شدنی نیست .
اول از همه , پردازش دسته ای غیرممکنه . یعنی پردازش فقط آنلاینه یا برخطه .
کارگران کارخانه با افزونگی یا زیادتی روبرو شدند.
برای فردا چک حقوق ممکنه به برگه اخراج تبدیل بشه . یعنی سیاست کاری hire and fire استخدام کن و اخراج کن . یعنی فقط کارفرما تصمیم گیرنده است و بقول معرو ...
ادوارد بصورت خطرناکی شخصیتی دمدمی بود
او خلق و خوی نسبتا دمدمی داشت و زندگی باهاش نمی تونست آسون باشه
احتمال اینکه سبدمالی اوراق بهادار بی ثبات تر ضرر بیشتری بده از سبدمالی تشکیل شده از اوراق بهادار با ثبات تر
گفتگوی هشیارانه آنها کار ارزشمند و جدی صلیب سرخ را به همه حاضرین فهماند. Bring home فهماندن - شیرفهم کردن
سال آخری ها با عجله وارد شدند و در گرفتن صندلی های ردیف جلو پیش دستی کردند .
مردم محلی زمین را حصار کشیدند تا در مقابل سایر مدعیان پیش دستی کنند
بهتره پیش دستی کنید تا مخالفان را از مناقصه دور نگهدارید
بدون نیاز عشق بورزید تا به رنج پیشی بگیرید . ( اگر بخاطر رفع نیازهامون با کسی دوستی نکنیم از رنج اجتناب کرده ایم )
با اجازه سناتور محترم باید بگم نتیجه گیری او کاملا اشتباهه
افراد تازه استخدام مورد ارزیابی مهارت قرار گرفتند
همه کاندیداها در مدت مناظره تلویزیونی مورد ارزیابی قرار گرفتند .
در برگشت به دفترش با سرهنگ تماس گرفت
هیچکدام از ما نمی دونستیم که گرک بخاطر سرقت ماشینها زندان بوده .
وقتی سید زندانی بود زنش با مرد دیگه ای فرار کرد
اگه مراقب نباشی دوباره زندانی میشی
وقتی کارهای زیادی برای انجام دادن دارید زمان زود میگذره . Time fly fast:زمان زود می گذره
جاه طلبی برای یه سرباز عیب و برای یه شاهزاده فضیلته
Confronts her با او روبرو میشه
Wicked : اینجا به معنی ماهرانه ، con trick : نیرنگ محرمانه
Long since مدتهاست . خیلی وقته.
: cable tv :Cable : تلویزیون کابلی
پدر مدتهاست خودش را از هر چیز ارزشمند محروم کرده است .
او به ضرر سلامتیش تا دیر وقت بیدار میمونه
بجای invented اصلاح شود Invited : دعوت کردن
Hit a snag : به مشکل برخوردن
بعضی از درمانگران آفریقایی علی بیماری را جادوگران می دانند که باعث طرد اجتماعی آنها می شود . مثل تخم مرغ شکستن ما برای نظرخوردن که عمه طرد میشه .
مسافران می بایست یکساعت قبل از ترک هواپیما در فرودگاه حضور داشته باشند .
دست و صورتت را بشور ، لباسهات را عوض کن و به خانواده همسر آینده ات سلام کن
خریداران کالاهای ارزان را در حراجی ربودند