تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

طوطییدن = طوطی وار حرف کسی را تکرار کردن. آن ها فقط بلدند بطوطیند. غیر از طوطییدن کار دیگه ایی بلد نیستند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

زجهیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Philosophy = فلسفه Philosopher = فیلسوف، فلسفنده، فلسفگَر. Philosophize = فلسفیدن Philosophizing = فلسفیدن، فلسفان ( مانند خندان ) Philosophization ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پرتاب کردن. پرتابیدن. ساخته شده از پرتابیدن. یافتن= یابیدن/تافتن = تابیدن/کوفتن = کوبیدن/شتافتن = شتابیدن/فریفتن = فریبیدن/ ( فتن - - > ب ) این ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

نیازیدن/ نیاز داشتن/ مانند : سوختن و سوزیدن = نیاختن و نیازیدن م. ث در صحرا، چیزی که آنها می نیاختند آب بود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

فراهَمیدَن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

To prevent. م. ث باید بِجُلوگیریم از پَخشِش کرونا در سطح کشور .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فعل/کارواژه آن = بُروجَعبیدَن ( از کوتاه شده "بُرون = بیرون" و جعبه ) م. ث سِپهر، من دارم الان وسایل خونه ام رو می جعبَم ( داخل جعبه می گذارم ) . خو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

فعل/کارواژه آن پاسخیدن = پاسخ دادن. م. ث اگر بتوانید درست بپاسخید، به مرحله بعدی می روید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بیخدا/خداناباور/

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در پهلوی "راد". Liberal = راد Liberalism = رادگرایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

یا مُدرن می توانیم بگوییم یا نُوین. Modern = مدرن/نوین Modernly = مدرنانه/نوینانه Modernity = مدرنگی/نوینی/نوینگی Modernize = مدرنیدن/نوینیدن Mo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

جقیدن/جلقیدن م. ث کمتر بِجَق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

سکس داشتن/سکس کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Philosophy = فلسفه Philosopher = فیلسوف، فلسفنده، فلسفگَر. Philosophize = فلسفیدن Philosophizing = فلسفیدن، فلسفان ( مانند خندان ) Philosophization ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نظرم همساز بهتره زیرا سازگار را برای adaptable بکار می برند. Compatible = همساز Compatibly = همسازانه Compatibility = همسازیی Compatibilize = هم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به گمونم همون "بیا بریم یه طوطی دارم روپایی میزنه" خودمون استش.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

بجای این واژه می شه گفت امیدوارم/امیدوارم که بشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

هنرمندی که وابسته و غلام - حلقه - به - گوش دولت باشه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٣

Absorb = جذبیدن Absorbing = جذبیدن، جذبان جذبان مانند خندان. Absorbingly = جذبانانه Absorbed = جذبیده Absorbedly = جذبیدِهانه Absorber = جذبنده Abso ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به نظرم همساز بهتره زیرا سازگار را برای adaptable بکار می برند. Compatible = همساز Compatibly = همسازانه Compatibility = همسازیی Compatibilize = هم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Philosophy = فلسفه Philosopher = فیلسوف، فلسفنده، فلسفگَر. Philosophize = فلسفیدن Philosophizing = فلسفیدن، فلسفان ( مانند خندان ) Philosophization ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

همسنجیدن = compare از ( هم ) و ( سنجیدن ) به معنی "۲ چیز را با هم سنجیدن ) دگرسنجیدن = contrast از ( دگر ) و ( سنجیدن ) به معنی "دگرسانی/تفاوت ۲ چی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

سکسیدن. م. ث سکسیدن این حیوان ها شوربختانه به زاییدن توله های جدید نیانجامید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٥

جَقیدن = م. ث این که جَقیدن چشم را کور می کند اشتباه است.