پیشنهادهای کرام (٣٧٥)
طوطییدن = طوطی وار حرف کسی را تکرار کردن. آن ها فقط بلدند بطوطیند. غیر از طوطییدن کار دیگه ایی بلد نیستند.
زجهیدن
Philosophy = فلسفه Philosopher = فیلسوف، فلسفنده، فلسفگَر. Philosophize = فلسفیدن Philosophizing = فلسفیدن، فلسفان ( مانند خندان ) Philosophization ...
پرتاب کردن. پرتابیدن. ساخته شده از پرتابیدن. یافتن= یابیدن/تافتن = تابیدن/کوفتن = کوبیدن/شتافتن = شتابیدن/فریفتن = فریبیدن/ ( فتن - - > ب ) این ...
نیازیدن/ نیاز داشتن/ مانند : سوختن و سوزیدن = نیاختن و نیازیدن م. ث در صحرا، چیزی که آنها می نیاختند آب بود.
فراهَمیدَن
To prevent. م. ث باید بِجُلوگیریم از پَخشِش کرونا در سطح کشور .
فعل/کارواژه آن = بُروجَعبیدَن ( از کوتاه شده "بُرون = بیرون" و جعبه ) م. ث سِپهر، من دارم الان وسایل خونه ام رو می جعبَم ( داخل جعبه می گذارم ) . خو ...
فعل/کارواژه آن پاسخیدن = پاسخ دادن. م. ث اگر بتوانید درست بپاسخید، به مرحله بعدی می روید.
بیخدا/خداناباور/
در پهلوی "راد". Liberal = راد Liberalism = رادگرایی
یا مُدرن می توانیم بگوییم یا نُوین. Modern = مدرن/نوین Modernly = مدرنانه/نوینانه Modernity = مدرنگی/نوینی/نوینگی Modernize = مدرنیدن/نوینیدن Mo ...
جقیدن/جلقیدن م. ث کمتر بِجَق
سکس داشتن/سکس کردن
Philosophy = فلسفه Philosopher = فیلسوف، فلسفنده، فلسفگَر. Philosophize = فلسفیدن Philosophizing = فلسفیدن، فلسفان ( مانند خندان ) Philosophization ...
به نظرم همساز بهتره زیرا سازگار را برای adaptable بکار می برند. Compatible = همساز Compatibly = همسازانه Compatibility = همسازیی Compatibilize = هم ...
به گمونم همون "بیا بریم یه طوطی دارم روپایی میزنه" خودمون استش.
بجای این واژه می شه گفت امیدوارم/امیدوارم که بشه
هنرمندی که وابسته و غلام - حلقه - به - گوش دولت باشه.
Absorb = جذبیدن Absorbing = جذبیدن، جذبان جذبان مانند خندان. Absorbingly = جذبانانه Absorbed = جذبیده Absorbedly = جذبیدِهانه Absorber = جذبنده Abso ...
به نظرم همساز بهتره زیرا سازگار را برای adaptable بکار می برند. Compatible = همساز Compatibly = همسازانه Compatibility = همسازیی Compatibilize = هم ...
Philosophy = فلسفه Philosopher = فیلسوف، فلسفنده، فلسفگَر. Philosophize = فلسفیدن Philosophizing = فلسفیدن، فلسفان ( مانند خندان ) Philosophization ...
همسنجیدن = compare از ( هم ) و ( سنجیدن ) به معنی "۲ چیز را با هم سنجیدن ) دگرسنجیدن = contrast از ( دگر ) و ( سنجیدن ) به معنی "دگرسانی/تفاوت ۲ چی ...
سکسیدن. م. ث سکسیدن این حیوان ها شوربختانه به زاییدن توله های جدید نیانجامید.
جَقیدن = م. ث این که جَقیدن چشم را کور می کند اشتباه است.