پیشنهادهای کرام (٣٧٥)
جیغیدن = جیغ زدن جیغاندن = باعث جیغیدن کسی شدن
نَذریدن = نذر کردن
رَاییدن = to vote رایَنده/رایندگان = voter ( s ) راییده = voted رَایاندن = to make s. b vote م. ث با راییدن به این رئیس جمهور، هیچ دِگَشتی ( تغیی ...
سی زدن = سیگار کشیدن. ( زبون خودمونی ) سییدن = سیگار دودیدن م . ث = من که بیستَم/۲۰ ( حالم خوبه ) ولی یه می سییَم/سی میزنم ۵۰ بِشَم. *البته تبلیغ ...
واژه چاشت ( درپهلوی بکار میرفته. امروز هم در شمال ایران بکار میره اما اگر اشتباه نکنم به چَم ناهار ) البته در جاهای دیگر با دیسه ها دیگر نیز پیدا می ...
جرقه زدن. جرقهیدن. از جرقیهدن = جرقستن ساخته شده. و مانند "خواستن = خواه/کاستن = کاه/ ( ستن - - > ه ) " از جرقهیدن به جرقستن تبدیل شده. م. ث آتش ...
قرنطینیدن
مسیحینیدن = مسیحی کردن. م. ث اگر ایران را می مسیحینیدند، الان قانون اساسی طوری دیگر نوشته می شد.
بیگاراندن = کسی را به بیگاری واداشتن. م. ث ما رو می بیگارونند، و خودشون سودِ دسترنج مارو ۲لپی میرن بالا.
بُروپَنجِرِهیدَن/بُروپَنجِرِستَن از "بُرو" ( کوتاهیده "بُرون" به اضافه "پنجره" ( در لاتین fenestra ) به علاوه "یدن" ( پسوند کارواژه ساز ) . پنجرهی ...
سطریدن = نوشتن
بُروپَنجِرِهیدَن/بُروپَنجِرِستَن از "بُرو" ( کوتاهیده "بُرون" به اضافه "پنجره" ( در لاتین fenestra ) به علاوه "یدن" ( پسوند کارواژه ساز ) . بروپنج ...
خنکیدن
انگاشتن/انگاریدن/فرضیدن. م. ث بیاید بیانگاریم/بِفَرضیم که این رویداد رخ بدهد، در آن صورت چه کاری باید بکنیم؟
فرویخیدن/یخیدن = یخ زدن فرویخاندن/یخاندن = باعث ایجاد یخ زدگی شدن
از derivare لاتین می آید ( de rivus ) به معنای ( to lead or draw off ) می شود کارواژه روییدن را همره با پسوند جدایَنده "گ" ( در کارواژه های گداختن، ...
سوتییدن = م. ث اینقدر سوتییدن هاش مسخره بود که ما روده پُر شدیم از خنده. گافیدن = م. ث بعد از این که اونطوری گافیدی تو برنامه قبلی، چطوری میتونی ب ...
( پ ) یام ( م ) خصوص = private message پِیِم ==> پیمیدن م. ث امشب بهش نَپیِم. آنلاین نیست.
زاستاری
سُخریدن = مسخره کردن م. ث با سخرِش دشمنانانت، فقط زشتی کار خود را به آن ها می نشانی.
انگاشتن/انگاریدن/فرضیدن. م. ث بیاید بیانگاریم/بِفَرضیم که این رویداد رخ بدهد، در آن صورت چه کاری باید بکنیم؟
یا مُدرن می توانیم بگوییم یا نُوین. Modern = مدرن/نوین Modernly = مدرنانه/نوینانه Modernity = مدرنگی/نوینی/نوینگی Modernize = مدرنیدن/نوینیدن Mo ...
دگریدن. تغییر پیدا گردن.
To make an oath سوگند یاد کردن.
فهرستیدن ( از ساخته های استاد ادیب سلطانی ) م. ث فهرستیدن این همه کالا ۳ روز طول می کشه
رادیدن در پهلوی "راد". Liberal = راد Liberalism = رادگرایی Liberalize = رادیدن
لذت بردن. م. ث از همصحبتی با شما لذتیدیم.
کیف بردن. م. ث می کیفم وقتی عصبانی می بینمت.
کیف دادن. م. ث بستنی خوردن تو تابستون بدجوری می کیفونه.
تُرکیدن = ترک کردن. م. ث لطفا ساختمان را هرچه سریعتر بِتَرکید مگر نه می تِرِکَد.
پَروَرتاریدن = مُرَبییدن/مربی گری کردن
واکسنیدن = vaccinate واکسنیده = vaccinated واکسنِش = vaccination واکسننده = vaccinator واکسنی/واکسنیک = vaccinal
یک دَرِّه فاصله بودن بین چیزی با چیز دیگری
طمعیدن = م. ث طمعیدن آخر و عاقبت ندارد. طمعاندن = رفیق بد، آدم رو می طمعونه تا کار نادست انجام بده.
جقیدن/جلقیدن م. ث کمتر بِجَق.
البته بازکِشوَریدَن هم شاید بشود. مثال : سال پیش، ۲ تن از آن ها را بازکشوریدند به تاجیکستان. یا : در حال حاضر، ۲ نفر از آن ها را دارند می بازکشورن ...
ذبحیدن. م. ث ذبحیدن این زبان بسته ها دور از انسانیته .
صادریدن export م. ث صادریدن نفت، فقط و فقط جیب یک سری را می پُرَد.
رَاییدن = to vote راینده/رایندگان = voter ( s ) راییده = vot رَایاندن = to make s. b vote م. ث با راییدن به این رئیس جمهور، هیچ دِگَشتی ( تغییری ...
وشکیدن = در پهلوی به چم/معنای تقسیم. م. ث باید آن را به ۳ بخش بِوِشکیم .
یا مُدرن می توانیم بگوییم یا نُوین. Modern = مدرن/نوین Modernly = مدرنانه/نوینانه Modernity = مدرنگی/نوینی/نوینگی Modernize = مدرنیدن/نوینیدن Mo ...
عَرّیدَن = م. ث : کمتر بِعَر تو گوش من. عرعریدن = م. ث : سره این عرعریدن تو بود که انداختنمون بیرون.
خجلیدن = خجالت زده شدن/خجالت کشیدن خجلاندن = باعث خجلیدن کسی شدن. شرمساریدن = شرمسار شدن شرمساراندن = شرمسار کردن
فرَگان. ( در پهلوی )
از derivare لاتین می آید ( de rivus ) به معنای ( to lead or draw off ) می شود کارواژه روییدن را همره با پسوند جدایَنده "گ" ( در کارواژه های گداختن، ...
یا مُدرن می توانیم بگوییم یا نُوین. Modern = مدرن/نوین Modernly = مدرنانه/نوینانه Modernity = مدرنگی/نوینی/نوینگی Modernize = مدرنیدن/نوینیدن Mo ...
بُرِشَکیدَن = ( بُریدن => بُرش ک = بُرشکیدن ) I nicked my chin while I was shaving. موقع اصصلاح، خودمو برشکیدم.
Signify = دالیدن Signifier = دالنده Signified = دالیده
بِرمِستَن/بِرمِهیدن = گریه کردن. م. ث اگه اینجا بِشینی و بِبرمهی کاری درست میشه؟ *جالبه بدونید که برمه در پهلوی هم وجود داشته. و الان هم در شمال ک ...
از derivare لاتین می آید ( de rivus ) به معنای ( to lead or draw off ) می شود کارواژه روییدن را همره با پسوند جدایَنده "گ" ( در کارواژه های گداختن، ...