پیشنهادهای ایمان (٥٦٦)
کسی که شغلش مبله کردن و طبق مد روز کردن خانه هایی است که قرار است به فروش بروند. این کارها برای این منظور انجام میشه که خانه جذابیت داشته باشد و موقع ...
آکنده، پر ، انباشته، مملو، غرق در،
مجزا، منفک، غیرمتحد
در متون رسمی به معنی در مثال: new employees need to register with social security authority کارمندان جدید باید در سازمان تامین اجتماعی ثبت نام کنند
اداره، کنترل و نظارت کردن
ضوابط و شرایط
1 - تقریبا، حدودا 2 - بستن قرارداد
وقتی کسی بابت موضوعی ناراحته، گریه میکنه، یا عصبانی و هیجان زده شده، میگیم احساساتت را کنترل کن، به اعصابت مسلط باش، و عبارت هایی از این دست
در بحث مخابرات و امواج رادیویی، یعنی پارازیت انداختن
درمورد وجه نقد: غیرتقلبی، اصل، معتبر
برپایی، برپا کردن
سکوی نفت ( سازه بسیار بزرگی که دور از ساحل احداث میشه ) . مترادف با offshore platform و oil platform است.
در متون مهندسی عمران: جداکننده، حایل، آب بند
گشادی، فراخی، باز بودن. در سازه های فولادی، استفاده از فولاداین امکان رو ایجاد میکنه که فضاهای داخلی بدون ستون و بزرگی ایجاد کنیم. در این زمینه، از ...
با کمال احترام
ترتیب اثر دادن، اجرا کردن، پیاده کردن، انجام دادن، به اجرا در آوردن، عملی کردن
معنی تحت اللفظی: جیب عمیق معنی مفهومی و اصطلاحی: منبع مالی سرشار، سرمایه هنگفت
معادل واژه job هستش. با این تفاوت که Job حالت غیررسمی داره، ولی vacancy حالت رسمی
Image of brand محبوبیت برند
غیر سمج، تغییرپذیر، قابل تغییر، کسی که سمج نباشه flexible هستش یعنی موقع مذاکره میشه نظرشو عوض کرد.
when my kids make a noise in a annoying way, I go out of my mind وقتی بچه هام به طرز آزاردهنده ای سروصدا میکنند، دیوونه میشم!
در متون تجاری و اقتصادی، به معنی بستن معامله و قرارداد
در بحث املاک، میتونه به معنی فهرست ملک های در دست فروش یا خرید یا اجاره باشه
بالا بردن، افزایش دادن، تحریک کردن، انگیزاندن
وقتی یه جایی یه لطفی در حق کسی انجام میدی، اون فرد یه جای دیگه یه لطفی در حقت انجام میده، و بهت میگه بی حساب شدیم
در حال کار، در حال اجرا
مثلا وقتی گفته میشه it is all about myself یعنی مهم خودمم. مثال دیگه: these days it's all about money and being rich معنی : این روزا پول و پولدار بو ...
به طور یکپارچه
دو منظوره
رگه هایی که در روکش های چوب وجود داره: cherry veneer straight grains یعنی رگه های مستقیم روکش چوب گیلاس. همون خط های مستقیمی که روی روکش چوب دیده میش ...
در مکالمات روزمره و فیلم و سریال ممکنه با IDed یا I. D زیر مواجه بشید. ID یا I. D مخفف identify هستش که دو حرف اول اون را به صورت خلاصه در مکالمات غ ...
it's Ramadan. don't pass up this great opportunity for purging در ماه رمضان هستیم. این فرصت عالی برای تطهیرسازی را از دست نده.
1 - مخفف not applicable یعنی نامربوط، نامناسب، غیرکاربردی: مثلا قسمت وضعیت نظام وظیفه در فرم استخدامی، برای زنان NA محسوب میشه. 2 - مخفف not availab ...
ترجمه درست اینه: چه کاره ای؟ برنامت چیه؟ مثلا میخوایم امشب بریم استخر، زنگ می زنیم به دوستمون تا ببینیم اونم سرش خلوته که باهامون امشب بیاد استخر: ...
در نقش اسم، به آدم خنگ و احمق میگند در نقش صفت، یعنی خیلی عالی، توپ، ناب، معرکه چه در نقش اسم و چه در نقش صفت، به صورت informal هستند مثال: you shou ...
کنار کشیدن، جا زدن، میدون را خالی کردن ( میدون جنگ، مبارزه، مسابقه و . . . ) ، جیم شدن
طرح جانمایی ساختمان
چسباندن چیزی به دیوار ( بیشتر برای آگهی به کار میره ) - چسباندن آگهی به دیوار
from nowhere ناگهانی، یهویی، بی خبر و غیرمنتظره
put/push/send/drive someone over the edge وقتی کسی یا چیزی یا شرایطی باعث بشه شما تحملت تموم بشه، به تنگنا برسی و کنترلت را از دست بدی، از این عبارات ...
اولا، اول اینکه
لحاظ کردن، مد نظر قرار دادن، به حساب آوردن، دخالت دادن، دخیل دانستن
دوستان توجه کنید که try out به معنی امتحان کردن هستش، ولی tryout یعنی مسابقه انتخابی
به معنی برگرداندن، پس دادن، برگشت دادن. my friend handed back my book las week. دوستم هفته پیش کتابم را پس داد ( برگرداند )
خوشایند، بچسب در مقابل ناخوشایند و نچسب such a unwelcome person you are چه آدم نچسبی هستی! such a welcome place چه جای بچسبی ( چه جای خوشایندی، چه ...
my father used to turn a blind eye to my bad performance on exams when I was child. بچه که بودم، پدرم عملکرد بد مرا در امتحانات نادیده میگرفت ( واکن ...
چربیدن، بیشتر بودن مثال: its advantages outweight the challenges مزایای آن بر معایبش می چربد، مزایایش بیشتر از معایبش است
1 - تغییر قاب عکس با و قاب گرفتن ( عکس همان عکس است، فقط قابش عوض شده ) 2 - تغییر در طرز بیان عقاید و افکار، برنامه ها، نقشه ها. نقشه و برنامه یا ...
اولویت اول، مهمتر از هر چیز
some TV programs get me bored to death. برخی از برنامه های تلویزیون مرا تاحد مرگ خسته میکنند ( عبارت های معادل: مرا شدیدا خسته میکنند، شدیدا حوصله ا ...