تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

کسی که شغلش مبله کردن و طبق مد روز کردن خانه هایی است که قرار است به فروش بروند. این کارها برای این منظور انجام میشه که خانه جذابیت داشته باشد و موقع ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

آکنده، پر ، انباشته، مملو، غرق در،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مجزا، منفک، غیرمتحد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

در متون رسمی به معنی در مثال: new employees need to register with social security authority کارمندان جدید باید در سازمان تامین اجتماعی ثبت نام کنند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اداره، کنترل و نظارت کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

ضوابط و شرایط

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

1 - تقریبا، حدودا 2 - بستن قرارداد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

وقتی کسی بابت موضوعی ناراحته، گریه میکنه، یا عصبانی و هیجان زده شده، میگیم احساساتت را کنترل کن، به اعصابت مسلط باش، و عبارت هایی از این دست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

در بحث مخابرات و امواج رادیویی، یعنی پارازیت انداختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

درمورد وجه نقد: غیرتقلبی، اصل، معتبر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

برپایی، برپا کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سکوی نفت ( سازه بسیار بزرگی که دور از ساحل احداث میشه ) . مترادف با offshore platform و oil platform است.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

در متون مهندسی عمران: جداکننده، حایل، آب بند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

گشادی، فراخی، باز بودن. در سازه های فولادی، استفاده از فولاداین امکان رو ایجاد میکنه که فضاهای داخلی بدون ستون و بزرگی ایجاد کنیم. در این زمینه، از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

با کمال احترام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ترتیب اثر دادن، اجرا کردن، پیاده کردن، انجام دادن، به اجرا در آوردن، عملی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

معنی تحت اللفظی: جیب عمیق معنی مفهومی و اصطلاحی: منبع مالی سرشار، سرمایه هنگفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

معادل واژه job هستش. با این تفاوت که Job حالت غیررسمی داره، ولی vacancy حالت رسمی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Image of brand محبوبیت برند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

غیر سمج، تغییرپذیر، قابل تغییر، کسی که سمج نباشه flexible هستش یعنی موقع مذاکره میشه نظرشو عوض کرد.

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٤

when my kids make a noise in a annoying way, I go out of my mind وقتی بچه هام به طرز آزاردهنده ای سروصدا میکنند، دیوونه میشم!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در متون تجاری و اقتصادی، به معنی بستن معامله و قرارداد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

در بحث املاک، میتونه به معنی فهرست ملک های در دست فروش یا خرید یا اجاره باشه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بالا بردن، افزایش دادن، تحریک کردن، انگیزاندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

وقتی یه جایی یه لطفی در حق کسی انجام میدی، اون فرد یه جای دیگه یه لطفی در حقت انجام میده، و بهت میگه بی حساب شدیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در حال کار، در حال اجرا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مثلا وقتی گفته میشه it is all about myself یعنی مهم خودمم. مثال دیگه: these days it's all about money and being rich معنی : این روزا پول و پولدار بو ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به طور یکپارچه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

دو منظوره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

رگه هایی که در روکش های چوب وجود داره: cherry veneer straight grains یعنی رگه های مستقیم روکش چوب گیلاس. همون خط های مستقیمی که روی روکش چوب دیده میش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در مکالمات روزمره و فیلم و سریال ممکنه با IDed یا I. D زیر مواجه بشید. ID یا I. D مخفف identify هستش که دو حرف اول اون را به صورت خلاصه در مکالمات غ ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد

it's Ramadan. don't pass up this great opportunity for purging در ماه رمضان هستیم. این فرصت عالی برای تطهیرسازی را از دست نده.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

1 - مخفف not applicable یعنی نامربوط، نامناسب، غیرکاربردی: مثلا قسمت وضعیت نظام وظیفه در فرم استخدامی، برای زنان NA محسوب میشه. 2 - مخفف not availab ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ترجمه درست اینه: چه کاره ای؟ برنامت چیه؟ مثلا میخوایم امشب بریم استخر، زنگ می زنیم به دوستمون تا ببینیم اونم سرش خلوته که باهامون امشب بیاد استخر: ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

در نقش اسم، به آدم خنگ و احمق میگند در نقش صفت، یعنی خیلی عالی، توپ، ناب، معرکه چه در نقش اسم و چه در نقش صفت، به صورت informal هستند مثال: you shou ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کنار کشیدن، جا زدن، میدون را خالی کردن ( میدون جنگ، مبارزه، مسابقه و . . . ) ، جیم شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

طرح جانمایی ساختمان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

چسباندن چیزی به دیوار ( بیشتر برای آگهی به کار میره ) - چسباندن آگهی به دیوار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

from nowhere ناگهانی، یهویی، بی خبر و غیرمنتظره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

put/push/send/drive someone over the edge وقتی کسی یا چیزی یا شرایطی باعث بشه شما تحملت تموم بشه، به تنگنا برسی و کنترلت را از دست بدی، از این عبارات ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اولا، اول اینکه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

لحاظ کردن، مد نظر قرار دادن، به حساب آوردن، دخالت دادن، دخیل دانستن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دوستان توجه کنید که try out به معنی امتحان کردن هستش، ولی tryout یعنی مسابقه انتخابی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به معنی برگرداندن، پس دادن، برگشت دادن. my friend handed back my book las week. دوستم هفته پیش کتابم را پس داد ( برگرداند )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خوشایند، بچسب در مقابل ناخوشایند و نچسب such a unwelcome person you are چه آدم نچسبی هستی! such a welcome place چه جای بچسبی ( چه جای خوشایندی، چه ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٨

my father used to turn a blind eye to my bad performance on exams when I was child. بچه که بودم، پدرم عملکرد بد مرا در امتحانات نادیده میگرفت ( واکن ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

چربیدن، بیشتر بودن مثال: its advantages outweight the challenges مزایای آن بر معایبش می چربد، مزایایش بیشتر از معایبش است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

1 - تغییر قاب عکس با و قاب گرفتن ( عکس همان عکس است، فقط قابش عوض شده ) 2 - تغییر در طرز بیان عقاید و افکار، برنامه ها، نقشه ها. نقشه و برنامه یا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

اولویت اول، مهمتر از هر چیز

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٩

some TV programs get me bored to death. برخی از برنامه های تلویزیون مرا تاحد مرگ خسته میکنند ( عبارت های معادل: مرا شدیدا خسته میکنند، شدیدا حوصله ا ...