پیشنهادهای ایمان (٥٦٦)
یکی از روش های وصله کردن میلگرد بتن مسلح ( وصله پوششی یا lap splics )
برداشتن، کندن، جدا کردن
بیحال کردن، آرام کردن، بیهوش کردن
بیخودی، بی جهت، بیهوده
گواهی عدم اعتراض
خیلی خوب، به طور کامل every business need to know its target audiences inside and out هر کسب و کاری باید مخاطبان هدفش را به طور کامل بشناسد
دقیقا، صریحا، به طور قطع، عملا، در حقیقت، بدون شک، مطمئنا، به طور حتم
در متون غیرتخصصی، مترادف با tone، به معنی لحن، طرز بیان. End your negotiations on a good note مذاکرات خود را با لحن مناسبی به پایان برسانید
ثبت کردن، وارد کردن ( مثلا وارد کردن شروط به قرارداد )
استراحتگاه حیوان
anytime you feel alone, remind yourself that first and foremost allah is with you هر وقت احساس تنهای کردی، به خودت یادآوری کن که قبل از هر چیز ( در د ...
خبر یا مسئله ای را مورد واشکافی و تجزیه و تحلیل قرار دادن
women usually don't take the initiative when talking to opposite sex. موقع صحبت با جنس مخالف، معمولا زنان پیشقدم نمیشوند.
در متون اقتصادی و بازاریابی، معنی فروش هم میده: contribution margin یعنی حاشیه فروش
the conflagration will probably spread to critical areas, I hope firefighters come arrive by then احتمالا آتش سوزی به مناطق حیاتی کشیده خواهد شد. امی ...
ثبت شرکت جدید
شفاف، معین، مشخص، واضح و دقیق، مثلا well defined strategy یعنی استراتژی ای که تمام جوانبش بررسی شده باشه و بدون ابهام و ایراد باشه.
گذاشتن گوشی تلفن، قطع کردن تلفن، خاتمه دادن به تماس
morning person آدمی که صبح ها بیشتر انرژی داره و صبح ها را بیشتر دوس داره night person آدمی که شبها بیشترین انرژی را داره
side effects عوارض جانبی
تقریبا با as you wish هم معنیه یعنی هرطور میلته، هرطور راحتی
deep state دولت در سایه، دولت مخفی
در مکالمات روزمره و غیررسمی به معنی بیرون کردن the boss booted that girl out of the company, that's why she is unemployed now رئیس اون دختره را از ش ...
دست نیافتن، نائل نشدن، کم آمدن، ناکام ماندن
پیچک
وارد میدان شدن، پا به عرصه گذاشتن
جمع آوری اطلاعات یا وسایل یا پول و غیره از جاهای مختلف و انتقال آنها به یک نقطه یا منطقه ( متمرکزسازی ) we managed to funnel funds and materials f ...
غیرمسئولانه، سهل انگارانه
sales professionals کارشناسان فروش ( کارشناسان تیم فروش )
فرم اظهارنامه شرکت
Hassan and Husaisn are the chiefs of the youth of Paradise امام حسن و امام حسین، سید جوانان اهل بهشت هستند
کنارهم چیدن واحدهای بنایی ( سنگ، آجر و غیره ) به صورت یک الگوی منظم برای افزایش مقاومت و بهبود ظاهر و نمای ساختمان. اگه از آجر استفاده بشه، bond معن ...
انحلال ( شرکت )
when I was child, I used to get a lot out of watching cartoons. وقتی بچه بودم، از تماشای کارتون خیلی لذت می بردم. I got a lot out of this book چیز ...
خورندگی، تخریب
مخفف development به معنی توسعه
سبز زیتونی
نقطه تحول، نقطه دگرگونی، در آستانه مثال: She is on the cusp of being super star او در آستانه سوپر استار شدن است.
به معنای محل فروشه، ولی دو مفهوم را میرسونه: 1 - محل عرضه کالا ( فروشگاه های خرده فروشی ) جهت فروش 2 - محل پرداخت هزینه کالا ( پایانه فروش یا پیش صند ...
معنی لغوی: باقی گذاشتن پول روی میز معنی اصطلاحی: فرصت پول درآوردن را از دست دادن، به پول یا درآمد کم بسنده کردن و راضی شدن، پولی که میتونی دربیاری را ...
I am beginning to get second thought about taking chemical drugs داره نظرم درمورد مصرف داروهای شیمیایی عوض میشه.
مخفف عبارت tender loving care به معنای مراقبت همراه با عشق، مراقبت دلسوزانه، مراقبت از سر دلسوزی، مراقبت از سر عشق و محبت، مراقبت عاشقانه،
در انتهای پایان نامه، یا انتهای ایمیل یا نامه استفاده میشه به معنی با آرزوی بهترینها
نزدیک از نظر مکانی یا زمانی Ramadan is around the corner ماه رمضان نزدیک است If you're not okay, I know a good doctor that his office is around the ...
I've got a favor to ask you. can you help me with doing the dishes? by all means یه خواهشی ازت دارم. میتونی توی شستن ظرفها بهم کمک کنی؟ با کمال میل ...
چرند، مضحک، مزخرف، چرت، مسخره مثال: what do you think the government should spend more money on ? in my opinion, the goverment should spend more mo ...
عبارت take a gander at هم معنا با take a look at یا look at یا glance at هستش یعنی نگاه انداختن به take a gander at that black cat یعنی به آن گربه س ...
دست خودته، با خودته، خودت مسئولش هستی، به خودت ربط داره، به خودت بستگی داره
بسیار خسته، بی نهایت خسته
در امان، بخشیده شده، مورد عفو و بخشش قرار گرفته، مستثنی، معاف