پیشنهادهای ایمان (٥٦٦)
job openings فرصت های شغلی
Los Angeles police says that If you don't want to get mugged, don't wear high - end car and don't wear flashy jewelry پلیس لس آنجلس میگه اگه میخواید ...
can you keep your mouth shut ؟ میتونی دهنتو قفل نگه داری؟ نخود توی دهنت می خیسه؟
وقتی مطلب یا حرفی که موی لای درزش نره، rock solid هستش. متقن و موثق، تردید ناپذیر، قابل اعتماد a rock solid argument یک استدلال متقن
شلوار لی چاک دار در قسمت های مختلف به ویژه در قسمت زانو و بالای زانو یعنی قسمت thigh . این جور شلوارها سه چهار ساله که مد شده و معمولا روشنفکرها از ...
سنگ کابینت آشپزخانه
با مفهوم هویت ( هویت سازمانی ) هم به کار میره
برای اعداد ترتیبی هم به کار میره: مثلا 25# یعنی بیست و پنجمین
روستاها مردم روستا هم معنی میده
محرمانه و حساس
remember Allah in times of ease, and Allah will remember you in times of difficulties در زمان آسایش و راحتی خدا را یاد کن، تا خدا در زمان مشکلات تو ...
I'm gonna hit the sack میرم بکپم ( میرم کپه کنم )
سختی، سفتی، یکدندگی، سماجت، کله شقی، انعطاف ناپذیری، پافشاری
تحت هر شرایطی
معادل Last Judgment و Judgment Day روز قیامت، روز جزا، روز قضاوت، روز رستاخیز، داوری نهایی، روز حساب
به طور متفاوت
از این بدتر وقتی است که، مشکل وقتی پیچیده میشود که. ( در ترجمه، از واژه تازه هم میشه استفاده کرد ) مثال: we won't be able to go for a trip this week ...
ترجمه لغوی: کسی که در خط مقدم حضور داره. مفهوم: در مبحث بازاریابی و فروش، به کارمندی گفته میشه که مستقیما با مشتری سر و کار داره یا مستقیما درگیر تول ...
قابل قبول، کافی، مناسب، شایسته
مترادف survive we survived the fire we rode out the fire از آتش سوزی جان سالم به در بردیم
قابل حصول، قابل دستیابی در دسترس
افتخارآمیزترین غرورانگیزترین
مردی که فکر میکنه از نظر دخترها جذابه و با آدمهای مختلف رابطه جنسی داره و رمانتیک و عاشق پیشه هست. مرد دخترباز
I want to feature my brother on my channel میخوام برادرم رو توی کانالم معرفی کنم
عامل، دست اندرکار مثلا theater practitioners یعنی عوامل تئاتر یا دست اندرکاران تئاتر ( بازیگر، طراح صحنه، تهیه کننده، کارگردان و غیره )
مرتکب گناه و خطا و اشتباه شدن
وصل شدن برق، آمدن برق we didn't have power last for three days due to storm, then it came back on به خاطر طوفان، سه روز برق نداشتیم سپس برق آمد ( بر ...
he is through with being a lawyer and now he like getting involved with farming او وکیل بودن را کنار گذاشت ( وکالت را رها کرد ) و حالا دوست دارد که ...
به کمک عبارت partial to something میتونید علاقه شدیدتون نسبت به چیزی رو بیان کنید. مثال: I am partial to bananas
اصول، مبانی chemistry basics مبانی شیمی
شانس، فرصت، احتمال we can give everyone a shot at survival میتونیم به همه فرصتی برای بقا بدیم
زمینی که روی آن ساختمان ساخته می شود
انگلیسی زبانها در مکالمات روزمره و خودمونی، بعضا به چیزهای ناخوشایند میگند bitch opiates are a bitch, destroy human مواد مخدر چیزای خیلی بدی هستند، ...
به معنی مواد مخدر هم به کار میره مثال: help me survived this illness and I will give your fix کمکم کنه از این وضعیت نجات پیدا کنم من هم بهت مواد میر ...
مورد اجتناب و خودداری واقع شده، متروک
داش مشتی، پایه، بامعرفت، با مرام، باجنبه
we can't live up to your ideals ما نمیتونیم ایده آل های شما را برآورده کنیم
در متون مرتبط با آشپزی، اگه مثلا سیب زمینی یا پیاز رو به صورت قطعات درشت و نامنظم و بدون الگوی خاصی خرد کنیم و اونها رو ریز ریز نکنیم، از عبارت rough ...
در نقش اسم: چرت و پرت، مزخرف، هذیان did you believe this crap that he said چرت و پرتی که اون گفت را باور کردی؟
انحلال و تصفیه ( شرکت )
از نظر من in my opinion in my view
I don't give a damn about you پشیزی برات ارزش قائل نیستم
weren't you to go away? yes i were, but weatherman remarks talked me out of it مگر تو قرار نبود مسافرت بروی؟ چرا قرار بود، ولی حرفهای گزارشگر هواشنا ...
عوامل، دست اندرکاران مثلا theater practitioners یعنی عوامل تئاتر یا دست اندرکاران تئاتر ( بازیگر، طراح صحنه، تهیه کننده، کارگردان و غیره )
رشد و شکوفایی، توسعه، پیشرفت
1 - زیر گرفتن 2 - توضیح مختصر دادن
دافع، دفع کننده، غیرجذاب، مشوش کننده، دستپاچه کننده، آزاردهنده
بدون فوت وقت، عاجلا، بلافاصله
دقیق، جامع و کامل، موشکافانه a painstaking analysis یک تحلیل جامع و کامل
در واقع به مفهوم دفترچه راهنمای تیم فروش هستش. یعنی شیوه نامه اجرایی مخصوص تیم فروش