تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

job openings فرصت های شغلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Los Angeles police says that If you don't want to get mugged, don't wear high - end car and don't wear flashy jewelry پلیس لس آنجلس میگه اگه میخواید ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

can you keep your mouth shut ؟ میتونی دهنتو قفل نگه داری؟ نخود توی دهنت می خیسه؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

وقتی مطلب یا حرفی که موی لای درزش نره، rock solid هستش. متقن و موثق، تردید ناپذیر، قابل اعتماد a rock solid argument یک استدلال متقن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شلوار لی چاک دار در قسمت های مختلف به ویژه در قسمت زانو و بالای زانو یعنی قسمت thigh . این جور شلوارها سه چهار ساله که مد شده و معمولا روشنفکرها از ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

سنگ کابینت آشپزخانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

با مفهوم هویت ( هویت سازمانی ) هم به کار میره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای اعداد ترتیبی هم به کار میره: مثلا 25# یعنی بیست و پنجمین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

روستاها مردم روستا هم معنی میده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

محرمانه و حساس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

remember Allah in times of ease, and Allah will remember you in times of difficulties در زمان آسایش و راحتی خدا را یاد کن، تا خدا در زمان مشکلات تو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

I'm gonna hit the sack میرم بکپم ( میرم کپه کنم )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

سختی، سفتی، یکدندگی، سماجت، کله شقی، انعطاف ناپذیری، پافشاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تحت هر شرایطی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

معادل Last Judgment و Judgment Day روز قیامت، روز جزا، روز قضاوت، روز رستاخیز، داوری نهایی، روز حساب

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

به طور متفاوت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

از این بدتر وقتی است که، مشکل وقتی پیچیده میشود که. ( در ترجمه، از واژه تازه هم میشه استفاده کرد ) مثال: we won't be able to go for a trip this week ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

ترجمه لغوی: کسی که در خط مقدم حضور داره. مفهوم: در مبحث بازاریابی و فروش، به کارمندی گفته میشه که مستقیما با مشتری سر و کار داره یا مستقیما درگیر تول ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

قابل قبول، کافی، مناسب، شایسته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مترادف survive we survived the fire we rode out the fire از آتش سوزی جان سالم به در بردیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

قابل حصول، قابل دستیابی در دسترس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

افتخارآمیزترین غرورانگیزترین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مردی که فکر میکنه از نظر دخترها جذابه و با آدمهای مختلف رابطه جنسی داره و رمانتیک و عاشق پیشه هست. مرد دخترباز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

I want to feature my brother on my channel میخوام برادرم رو توی کانالم معرفی کنم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

عامل، دست اندرکار مثلا theater practitioners یعنی عوامل تئاتر یا دست اندرکاران تئاتر ( بازیگر، طراح صحنه، تهیه کننده، کارگردان و غیره )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مرتکب گناه و خطا و اشتباه شدن

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

وصل شدن برق، آمدن برق we didn't have power last for three days due to storm, then it came back on به خاطر طوفان، سه روز برق نداشتیم سپس برق آمد ( بر ...

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

he is through with being a lawyer and now he like getting involved with farming او وکیل بودن را کنار گذاشت ( وکالت را رها کرد ) و حالا دوست دارد که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به کمک عبارت partial to something میتونید علاقه شدیدتون نسبت به چیزی رو بیان کنید. مثال: I am partial to bananas

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

اصول، مبانی chemistry basics مبانی شیمی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

شانس، فرصت، احتمال we can give everyone a shot at survival میتونیم به همه فرصتی برای بقا بدیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

زمینی که روی آن ساختمان ساخته می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

انگلیسی زبانها در مکالمات روزمره و خودمونی، بعضا به چیزهای ناخوشایند میگند bitch opiates are a bitch, destroy human مواد مخدر چیزای خیلی بدی هستند، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به معنی مواد مخدر هم به کار میره مثال: help me survived this illness and I will give your fix کمکم کنه از این وضعیت نجات پیدا کنم من هم بهت مواد میر ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

مورد اجتناب و خودداری واقع شده، متروک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

داش مشتی، پایه، بامعرفت، با مرام، باجنبه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

we can't live up to your ideals ما نمیتونیم ایده آل های شما را برآورده کنیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

در متون مرتبط با آشپزی، اگه مثلا سیب زمینی یا پیاز رو به صورت قطعات درشت و نامنظم و بدون الگوی خاصی خرد کنیم و اونها رو ریز ریز نکنیم، از عبارت rough ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

در نقش اسم: چرت و پرت، مزخرف، هذیان did you believe this crap that he said چرت و پرتی که اون گفت را باور کردی؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

انحلال و تصفیه ( شرکت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

از نظر من in my opinion in my view

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

I don't give a damn about you پشیزی برات ارزش قائل نیستم

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

weren't you to go away? yes i were, but weatherman remarks talked me out of it مگر تو قرار نبود مسافرت بروی؟ چرا قرار بود، ولی حرفهای گزارشگر هواشنا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

عوامل، دست اندرکاران مثلا theater practitioners یعنی عوامل تئاتر یا دست اندرکاران تئاتر ( بازیگر، طراح صحنه، تهیه کننده، کارگردان و غیره )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

رشد و شکوفایی، توسعه، پیشرفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 - زیر گرفتن 2 - توضیح مختصر دادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

دافع، دفع کننده، غیرجذاب، مشوش کننده، دستپاچه کننده، آزاردهنده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

بدون فوت وقت، عاجلا، بلافاصله

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

دقیق، جامع و کامل، موشکافانه a painstaking analysis یک تحلیل جامع و کامل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

در واقع به مفهوم دفترچه راهنمای تیم فروش هستش. یعنی شیوه نامه اجرایی مخصوص تیم فروش