پیشنهادهای ایمان (٥٦٦)
توی زبان انگلیسی سه دسته واژگان داریم که زشت و نامطلوب و غیرقابل قبول محسوب میشه: 1 - واژگان مرتبط با توالت ( مثل گوه و غیره ) 2 - واژگانی که فحش م ...
از کاه کوه ساختن، قضیه ای را بزرگ کردن، بزرگ جلوه دادن، مبالغه کردن، چیزی را گنده کردن. my father always blow things out of proportion پدرم همیشه از ...
دست به دست کردن، دست به دست رساندن،
تحت تملک، تحت مالکیت، تحت اختیار
قاطع، محکم، جدی و تاثیرگذار
تشویق کردن به انجام کاری، متقاعد کردن به انجام کاری، قبولاندن به انجام کاری how could you talk yourself into cheating on the exam? چطور به خودت قبول ...
در ابتدا، در اصل ( برای اولین بار )
در صورتی که با in بیاد معنی متمرکز شدن میده. Honing in a missile is honing in on its target موشکی که روی هدفش قفل کرده ( متمرکز شده ) یا میشه اینطو ...
what else do you eat? that's it for now دیگه چی میل دارید؟ فعلا همین ( فعلا چیز دیگه ای میل نداریم )
zahra! are you married ? No, I'm not. to be honest, seven years ago, i wanted to marry someone rich, sociable and charming named Sina. but there was ...
hear me out کامل به حرفام گوش بده ( منظور اینه که مثلا وسط حرفم نپر، یا مثلا وسط حرفم ول نکن برو و . . . )
بنگاه کاریابی، موسسه کاریابی
در بازاریابی به مفهوم �سر زبانها افتادن� است.
1 - همکاری، مشارکت، دخالت 2 - استنباط، استنتاج، مفهوم
هر چی شد، شد! هر چه بادا باد! هرچه پیش آید خوش است، هر چه پیش آید خوش آید
محیط اطراف
unforeseen درسته، نه unforseen دیگران را به اشتباه نندازید
چیزی که به رایگان داده میشود مثل بلیط رایگان تئاتر یا هر رویداد دیگر، یا مثلا دادن نمونه محصول در یک فروشگاه به صورت رایگان. معمولا برای تبلیغ محصول ...
در این عبارت، به جای come میتوان از boil استفاده کرد که در نهایت مفهوم مشابهی را میرساند.
به تصویر کشیدن، نشان دادن
1 - خریدن تعداد زیادی از چیزی 2 - سرمایه گذاری مالی در یک کسب و کار 3 - باور داشتن یک ایده، مفهوم یا سیستم و حمایت از آن
کیفیت یابی، کیفیت سنجی، سنجش کیفیت، کیفیت را تعیین کردن
قبول کردن پیشنهاد she tooke me up on the offer of going on a trip to Italy together. او پیشنهاد من را قبول کرد که باهمدیگر به ایتالیا سفر کنیم.
در علم فروش، به مجموعه ابزارهای تکنولوژیک گفته میشود که تیم فروش از آنها برای افزایش بهره وری و تصمیم گیری برای خرید مشتری و انجام کارهای تکراری روزم ...
batter = خمیر قنادی dough = خمیر نانوایی
پهنه آب
به جز، به غیر از، علاوه بر، مازاد بر، you need approval from government bodies other than social security authority lisence شماعلاوه بر مجوز سازمان ...
شخصی سازی شده،
احتمال دارد که، احتمال میرود که
فرد استخدام شده
یکی از معانی اون مربوط به وبسایتی میشه که وقتی واردش میشید، فهرستی از وبسایت های دیگه در اون قرار داره. مثلا اگه وارد وبسایت رسمی امارت دبی بشید، فهر ...
he always called my friend's name rudely. next time is the last straw. او همیشه اسم دوستم را با بی ادبی صدا میزد. دفعه بعدی، دفعه آخر است ( یعنی دفع ...
شما میخوای بری یه کسب و کاری برای خودت بزنی. می بینی توی به حوزه کامپیوتر علاقه داری. به ذهنت میرسه که یه فروشگاه تجهیزات و قطعات جانبی رایانه بزنی. ...
در برخی متون میشه از واژه قبلی به عنوان معادل استفاده کرد مثال: historical data یعنی داده های قبلی توجه: historic با historical فرق میکنه. اشتباه نگی ...
کاهش دادن، تضعیف کردن، به زمین زدن یا به زمین انداختن، پایین آوردن، ناامید کردن
در این صورت بدین صورت بدین ترتیب بدین نحو این شکلی این جوری این مدلی
overlooked صفت هست به معنای چشم پوشی شده، نادیده گرفته شده، مغفول مانده، مورد غفلت واقع شده، مورد بی توجهی واقع شده. مثال: a few overlooked fault یع ...
ترجمه تحت اللفظی: مایل اضافی را بروید ( مایل اضافی را بپیمایید ) ترجمه اصطلاحی و مفهومی: سنگ تمام بگذارید. my friend goes extra mile to help me دوس ...
in a while هم معنی after a while هستش. هر دو به معنی چند لحظه دیگه، چند لحظه بعد I am going to go out in a while قصد دارم چند لحظه دیگه برم بیرون ( چ ...
در بریتیش به اساسنامه میگند articles of association و در آمریکا میگند charter البته charter بیشتر برای سازمان های غیرشرکتی به کار میره مثلا برای دان ...
Ministry یعنی وزارتخانه، ولی department یعنی اداره.
عموم مردم
در صورتی که با عبارت affiliate website برخورد کردید، اصطلاحا به معنای وبسایت تبلیغ کننده ( وبسایت معرف یا همکار فروش ) است.
1 - وقتی در شرایطی باشی که ادامه دادن در اون شرایط برات سخت باشه، یا برات سودی نداشته باشه، اگه خودتو از این شرایط بیاری بیرون، از عبارت walk away اس ...
کمیت سنجی سنجش کمیت تعیین مقدار تعیین کمیت
یکهویی، ناغافلی، ناگهان everything was out. I was opening the door when all of a sudden a horrible black cat jumped onto me. همه جا تاریک بود. داشتم ...
عبور کردن، رد شدن، پشت سر گذاشتن
last week I ran into my chemistry teacher in the bookshop. I hadn't seen him in ages. he knew me right away and called me by my first name. هفته پیش ...
در برخی متون، به عنوان قید برای تاکید به کار میره و معنی �هرگز� یا �هیچوقت� میده. after you, we just can't breathe بعد از تو، ما هرگز نمیتوانیم نفس ...
don't bottled up your feelings, try to get them off your chest احساساتت را توی خودت نگه ندار. بریزشون بریز.