پیشنهادهای ملاقات و تلاقی لغات (١,٥٢٧)
سوخو ؛ سخت ساخته شده ، سخاوتمندانه ساخته شده مرتبط با کلمه ی زگ و زاگ و زاگرس
مجیز ؛ مجازی ، مجاز بودن ، اجازه داشتن ، جایز کردن ، جایزه دادن ، مجوز دادن ، تصدیق و تایید کردن مجیز گو ؛ تصدیق کننده و تایید کننده
غروبید ؛ گروبید ، به گور رفت ، گور و گُم شد غروبیدن ؛ گروبیدن ، به گور رفتن ، با اصطلاح رایج گور و گم شدن غرب ؛ غروب ، گروب ، گوروب ، به گور رفتن ، ...
غروبید ؛ گروبید ، به گور رفت ، گور و گُم شد غروبیدن ؛ گروبیدن ، به گور رفتن ، با اصطلاح رایج گور و گم شدن غرب ؛ غروب ، گروب ، گوروب ، به گور رفتن ، ...
غروبید ؛ گروبید ، به گور رفت ، گور و گُم شد غروبیدن ؛ گروبیدن ، به گور رفتن ، با اصطلاح رایج گور و گم شدن غرب ؛ غروب ، گروب ، گوروب ، به گور رفتن ، ...
عُزرا و عُزَیْر ؛ مفهوم این کلمه در نامگذاری ها اشاره به عَزلی بودن و تنها بودن انسان ها در عالم ماده دارد. عزرائیل ؛ معزول کننده ، به عزلت بردن ، ...
هِرکول ؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو نیم کلمه هِر و کول و یک کهن واژه از زبان و فرهنگ فارسی باستان می باشد که به زمانه ما هم رسیده و به عنوا ...
هِرکول ؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو نیم کلمه هِر و کول و یک کهن واژه از زبان و فرهنگ فارسی باستان می باشد که به زمانه ما هم رسیده و به عنوا ...
هِرکول ؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو نیم کلمه هِر و کول و یک کهن واژه از زبان و فرهنگ فارسی باستان می باشد که به زمانه ما هم رسیده و به عنوا ...
هِرکول ؛ این کلمه یک کانسپت کلامی متشکل از دو نیم کلمه هِر و کول و یک کهن واژه از زبان و فرهنگ فارسی باستان می باشد که به زمانه ما هم رسیده و به عنوا ...
هِرکو ؛ مدل ساختمان کلمه ی هرکو مرتبط با کلمه ی هرکول به معنی دارای اراده برای حرکت می باشد مانند کلمه ی مارکو و مرکل تحلیل و تشریح مبسوط و فلسفه ی ...
هِرکان ؛ مکان دارای انرژی و هُرْم و هُوْر و هایِر و هاوِر جهت ایجاد حرکت و حیات و زندگی. به لحاظ یک مفهوم مشترک مرتبط با کلمه ی هیرکان و هیرکانی با ...
هاوره ؛ هُوْره به معنی انرژی در اصطلاح رایج هُوْره آتش به معنی زبانه ی آتش. ( هاور هور هُرْم حرارت حاره و. . . ) هاوِر ؛ از این کلمه در استان خراسا ...
مِیْمْ و مِیمَنه و مِیْمَن ؛ مکان میمون و دارای مِیْمَنَت درخت مِیْمْ تحت عنوان درخت انگور از جهت پُر مایه بودن این درخت بسیار مفید برای زندگی بشر نا ...
مِیْمْ ، میمند ؛ مِیْ ماند ، مایه ی ماندگاری ، دارای مایه ، مایه دار میامی ؛ مِی مایه ، مایه مِی ، مِیْم ، مِی مایه دار ، مِیْمان ، مِیْمند ، مِیْمه ...
دَخمه دان ؛ دَخمه ی نگهداری دانه ، دخمه بان ؛ نگهبان دَخمه دان دَخْمه ؛ محل نگهداری دانه ها و غلات با ریخت دیگر آن تَخمه مرتبط با کلمه ی تُخم و ت ...
دخمه بان ؛ نگهبان دخمه دان دَخْمه ؛ محل نگهداری دانه ها و غلات با ریخت دیگر آن تَخمه مرتبط با کلمه ی تُخم و تُخمه دُخمَر ؛ اصطلاح دخمر شدن گیاهان ...
دخمه بان ؛ نگهبان دخمه دان دَخْمه ؛ محل نگهداری دانه ها و غلات با ریخت دیگر آن تَخمه مرتبط با کلمه ی تُخم و تُخمه کلمه ی دخمه با کاربری محل نگهدار ...
دُخمَر ؛ اصطلاح دخمر شدن گیاهان و بوته ها یعنی گیاه و بوته به مرحله ی تخمه دار شدن و تخم ریزی و بذرپاشی رسیده باشد. دُخمره ؛ اصطلاح دُخمره کردن زمی ...
دُخمَر ؛ اصطلاح دخمر شدن گیاهان و بوته ها یعنی گیاه و بوته به مرحله ی تخمه دار شدن و تخم ریزی و بذرپاشی رسیده باشد. دُخمره ؛ اصطلاح دُخمره کردن زمی ...
اَوِسْت ، اَوِسْتا ، اَوِسْتَن ، اَوِستان ، آوِسْتَن ، آبِسْتن ، آویزتن ، آفیزتن و. . . اَوِستا ؛ غالب و مدلِ ساختار و ساختمان این کلیدواژه که با ت ...
اَوِسْت ، اَوِسْتا ، اَوِسْتَن ، اَوِستان ، آوِسْتَن ، آبِسْتن ، آویزتن ، آفیزتن و. . . اَوِستا ؛ غالب و مدلِ ساختار و ساختمان این کلیدواژه که با ت ...
اَوِسْت ، اَوِسْتا ، اَوِسْتَن ، اَوِستان ، آوِسْتَن ، آبِسْتن ، آویزتن ، آفیزتن و. . . اَوِستا ؛ غالب و مدلِ ساختار و ساختمان این کلیدواژه که با ت ...
ناک زدن ؛ نوک زدن در اصطلاح ناک زدن موتور ماشین در علم مکانیک خودرو ناک ؛ فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در ...
دِنیز ، دِنیس ، آدُنیس ؛ دِنیس ، دِنیز ، دِنیش ، دانش ، دانایی ، دانستن ، دِنا ، دینام ، دینامیک ، داینامیک ، دایان ، دین ، تَدَیُّن ، تَمَدُن ، مدین ...
دِنیز ، دِنیس ، آدُنیس ؛ دِنیس ، دِنیز ، دِنیش ، دانش ، دانایی ، دانستن ، دِنا ، دینام ، دینامیک ، داینامیک ، دایان ، دین ، تَدَیُّن ، تَمَدُن ، مدین ...
دِنیز ، دِنیس ، آدُنیس ؛ دِنیس ، دِنیز ، دِنیش ، دانش ، دانایی ، دانستن ، دِنا ، دینام ، دینامیک ، داینامیک ، دایان ، دین ، تَدَیُّن ، تَمَدُن ، مدین ...
دِنیز ، دِنیس ، آدُنیس ؛ دِنیس ، دِنیز ، دِنیش ، دانش ، دانایی ، دانستن ، دِنا ، دینام ، دینامیک ، داینامیک ، دایان ، دین ، تَدَیُّن ، تَمَدُن ، مدین ...
فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در لابلای متن زیر تحلیل و تبیین شده است ؛ سواد ؛ به معنی قدرت از هم سَوا نمودن ...
فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در لابلای متن زیر تحلیل و تبیین شده است ؛ سواد ؛ به معنی قدرت از هم سَوا نمودن ...
فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در لابلای متن زیر تحلیل و تبیین شده است ؛ سواد ؛ به معنی قدرت از هم سَوا نمودن ...
فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در لابلای متن زیر تحلیل و تبیین شده است ؛ سواد ؛ به معنی قدرت از هم سَوا نمودن ...
وزیر ؛ این کلیدواژه در قانون قلب ها با ریخت فَسیر یک کلمه ی اصیل و یک کهن واژه در زبان فارسی می باشد که دقیقاً منشعب از کلمه ی فارس به معنی دارای فُر ...
وزیر ؛ این کلیدواژه در قانون قلب ها با ریخت فَسیر یک کلمه ی اصیل و یک کهن واژه در زبان فارسی می باشد که دقیقاً منشعب از کلمه ی فارس به معنی دارای فُر ...
وزیر ؛ این کلیدواژه در قانون قلب ها با ریخت فَسیر یک کلمه ی اصیل و یک کهن واژه در زبان فارسی می باشد که دقیقاً منشعب از کلمه ی فارس به معنی دارای فُر ...
وزیر ؛ این کلیدواژه در قانون قلب ها با ریخت فَسیر یک کلمه ی اصیل و یک کهن واژه در زبان فارسی می باشد که دقیقاً منشعب از کلمه ی فارس به معنی دارای فُر ...
بِروسک ؛ در گویش زبان کردی کرمانجی در خراسان شمالی به رعد و برق بِروسک گفته می شود که از این کلیدواژه در کشور عزیزمان ایران به عنوان یک نام تجاری برا ...
بِروس ؛ با ریخت های دیگر آن پِروس و بروز و پریز منشعب از کلمه ی پارس و فارس مرتبط با کلماتی از قبیل بروسلی و بُرزو و مبارزه و بذر و . . . درک بهتر ...
بِروس ؛ با ریخت های دیگر آن پِروس و بروز و پریز منشعب از کلمه ی پارس و فارس مرتبط با کلماتی از قبیل بروسلی و بُرزو و مبارزه و بذر و . . . درک بهتر ...
بِروس ؛ با ریخت های دیگر آن پِروس و بروز و پریز منشعب از کلمه ی پارس و فارس مرتبط با کلماتی از قبیل بروسلی و بُرزو و مبارزه و بذر و . . . درک بهتر ...
فَسَوَّی ؛ فَ ، سَوَّی ؛ سپس سَوا نمود و موزون ساخت از کلمه ی سوا شدن و ایجاد تساوی و تزاوی و توازن با کلمه ی فَسَوّی در قرآن آیه ی ثُمَّ کانَ عَلَ ...
فَسَوَّی ؛ فَ ، سَوَّی ؛ سپس سَوا نمود و موزون ساخت از کلمه ی سوا شدن و ایجاد تساوی و تزاوی و توازن با کلمه ی فَسَوّی در قرآن آیه ی ثُمَّ کانَ عَلَ ...
وعده ؛ تحلیل و تبیین مفهوم نهفته در صندوقچه ی اسرارآمیز این کلیدواژه و تفاوت آن با کلمه ی وعید در متن زیر توضیح داده شده است ؛ تَعَدّی ؛ این کلمه ک ...
جلباب ؛ جِل ، جیل ، جُل ، جال ، جَوال به معنی دربرگیرنده و پوشاننده مرتبط با مفهوم کلمه ی اَجَل توضیح کامل در مورد محتوای کلمه ی جِلباب در متن زیر ت ...
سه اصطلاح در مورد کلمه ی شِلار با سه موقعیت کاربردی مختلف مرتبط با مفهوم پوشش و حِفاظ وجود دارد. اصطلاح شلوار شِلاردار و اصطلاح دامن شِلاردار و اصط ...
جلباب ؛ جِل ، جیل ، جُل ، جال ، جَوال به معنی دربرگیرنده و پوشاننده مرتبط با مفهوم کلمه ی اَجَل توضیح کامل در مورد محتوای کلمه ی جِلباب در متن زیر ت ...
وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ ﴿١﴾ وَ مَا أَدْرَاکَ مَا الطَّارِقُ ﴿٢﴾ النَّجْمُ الثَّاقِبُ ﴿٣﴾. طارق ؛ این کلمه یک کلمه ی چند وجهی به لحاظ وجود مفاهیم ...
باشماق ؛ استفاده و کاربرد این کلمه برای کفش از جهت پوشش برای پا می باشد. یعنی کلمه ی ( پاپوش یا پوش پا ) ریخت فارسی شده ی این کلمه می باشد. و حتی ...
باشماق ؛ استفاده و کاربرد این کلمه برای کفش از جهت پوشش برای پا می باشد. یعنی کلمه ی ( پاپوش یا پوش پا ) ریخت فارسی شده ی این کلمه می باشد. و حتی ...
پشم ؛ پوشاننده و پوشش دهنده تفسیر و تحلیل کاملتر در متن زیر تبیین شده است ؛ باشماق ؛ استفاده و کاربرد این کلمه برای کفش از جهت پوشش برای پا می با ...