تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیمودن طی کردن سپری کردن طومار کردن پیچیدن تا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناسازگار، نا همسان، نا همگون، پادواژه، در برابر، روبرو، همیستار، واژگون، خلاف آمد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پاده، گله، خیل ، فسیله، ایلخی، گروه، دسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درنه ،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این آمیزش افزون بر حاصل مصدری ، اسم مرکب به چم ، ساجد ، خدمتکار ، بنده و هوادار هم هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلاف گروسیدن #دوری کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لاپه ، نوعی �سقف کاذب که اسکلت آن چوبی است. � کاربرد این اصطلاح در مورد سقفهای تیر و چوب به کار گرفته می شد. برای ایجاد توفال نخست درودگران تیرهایی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نورگیر در معماری ایران نامهای متفاوتی دارد. این سازه در بناهای گنبدی به صورت روزنی در میانه طاقها بروز می کند: �سوراخی که معمولا در کمر گنبد مساجد و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رهایی وآرامش و آسایش و راحت و قرار و سکون امن وپناه یافتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همسو با ، در راستای

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آغازگاه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

�خشین� که در بندهشن امده است و به کردی �شین�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیک تبار ، عالی نسب، نیک گهر، نجیب،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنهkanne کنه را در چراغ کرد سبک پس در او کرد اندکی روغن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانه دولت و سعادت و اقبال، دولت منزل، دولتخانه، سرای سلطنتی، قصر ، بارگاه، کوشک

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تحصل گرایی ، ازمون گرایی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منافق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حَیِّز؛ جا و مکان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

والار نامی است خیالی در کتابِ اربابِ حلقه ها نوشته ی ( تالکین ) برای چهارده موجود روحانی قدرتمندی که پس از خلق جهان، با گرفتن شکل فیزیکی به آن هبوط ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همپراش،

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لغزیدن و سر خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نزدیک، پیش، برابر، مقابل، روبرو، در توانایی، دراختیار، درحیطه، زیر نظر، در برابر، عتید، مهیا، اماده، استطاعت ، بضاعت، مکنت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فروکش کردن ، ارام گرفتن، اسکان ، توقف، اقامت، جایگیری، بنه نهادن ، منزل کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مطیع و بفرمان شدن، تسلیم شدن سر بر خط کسی نهادن، مطیع اوامر کسی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چلبčalab معنی ۱. از آلات موسیقی به شکل دو تخته فلز محدب و دایره مانند که با دست بر هم می زنند؛ سنج: ◻︎ چشمهٴ روشن نبیند دیده از گرد سپاه / بانگ تندر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکدلی، یکرنگی، پاکی اندیشه، صفای باطن، ساده دلی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هرجا ، به هر سو چو از کاخ آمدی بیرون به صحرا کجا چشم افکنی دیبای شاهی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کف دست=هبک کف یا حباب =رغوه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جامد، خامد، مرده، ساکن، ساکت، بی تپش وتکان و جنبش، بی اثر، خسته ، بی رمق ، بی نا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب جاری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به لبه سنگی حوضها، خصوصا حوض مسجدها گفته می شود که نمازگزاران هنگام وضو پای خود را برای �مستح� روی آن می گذارند. استاد پیرنیا درباره پاشویه داخلی و خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میلاویه ، شاگردانه میلاو منی ای فغ و استاد توام من پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه می لاو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نغوله چون مه مهربان من تاب دهد نغوله را در خم عقربش نگر زهره مه نقاب من

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کژیابی، بدیابی، کژشناسی، بدشناسی. کژ پنداری، دریافت نادرست، دژ اگاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در فکر فرو رفتن ، اندیشناک شدن مگس پیشِ شوریده دل پر نزد که او چون مگس دست بر سر نزد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامحرمی کردن، بی حرمتی، افشا گری، گستاخی، بیشرمی ، رسوایی، گذر از حد معین، برداشتن مانع وحجاب نو آوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پل، کرپی، قنطره، دهله، مِعبَر، خدک، در دجله که مرغابی از اندیشه نرفتی کشتی رود اکنون که تتر جسر بریده ست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گناردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست برد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شوی=بریان، کباب، بلال

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناب �نا آب ، بی آب �واژه ای اوستایی است از اناپا که اپا همان اب است و �آن�ناییده ( منفی ) اش کرده است .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلوت و تنهایی گزیدن، دوری و پرهیز از امال دنیوی گوشه گرفتم ز خلق و فایده ای نیست گوشۀ چشمت بلای گوشه نشین است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جسارت ، جرات، شجاعت، پردلی و. . . بی توجهی ، بی ملاحظگی، بی اعتنایی، بی احتیاطی، خطر کردن، بی قید و بندی ،

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نگه داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماهر، مجرب، ازموده، کاردان، استاد کار، صاحب فن، تکنسین، کارشناس، حرفه ایی، زبردست، چابک و چالاک، چیره دست،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لبه ی بام یا بالکن که معمولا از چوب بوده و با یک تیرک چوبی و کاهگل کشیده می شده است

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنام یا عایق کاری در معماری قدیم ایران دارای گونه هایی بوده است. برای نمونه یکی از نوعهای آنها دو پوسته کردن بنای یخچالها بوده است: �دیوار یخچالها دو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دورنوردی ( به انگلیسی: Teleportation ) یا تلپورت ( تلپورتیشن ) یا طی الارض ( مسلمانان ) مفهومی است که به جابه جایی ماده بین دو نقطه بدون پیمودن متداو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون محافظ و نگاه دار و چشم انتظار