تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خدای درجه دوم رفیق باخوس که با گیسویی راست ایستاده گوشهای نوک تیز دو شاخ کوچک و ساقهای بز معرفی شده و یک جام ( چوبی که میوه درخت کاج بر سر آن بود و ش ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ارج، ارزش، گرامیداشت، بزرگداشت، پاسداشت، ستایش، شکوهیدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی از کاشی چهار گوش با هفت رنگ متفاوت که از پیوند آنها در کاشیکاری نقش و نگارهای زیبا پدید می آید. نام دیگر آن کاشی هفت رنگ است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

عهد و پیمان، میثاق، سوگند ، قسم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واگرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یخ ماس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دندان درندگان=یشک هزبر ار چه چیره بود روز جنگ چگونه کند جنگ بی یشک و چنگ

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پا چنگ یا باجه پنجره هایی مشبک ( بوده که از زمین فاصله داشته است. � برای ساختن این گونه پنجره از نوعی آجرهای لعابدار آبی بهره می جسته اند که بسیار شف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هاون، مهراس، جواز، کابیله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واحد پول کشور اتیوپی. عدد یک به زبان ترکی یعنی حافظه خاطره نوشته مکتوب دبیر کسی که این حافظه را بازگو میکند کسی که نوشته ها را میگوید و بازگو میکند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معطل، لنگ و معطل کسی یا چیزی شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آگِنینَگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برشنوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این واژه دیگرگون آب رام ( آو رام ) او رام, به چم یکجا شدن و ارامیدن آب است و جای گرد آمدن آب ( پندام ) است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رای کردن، اندیشیدن، به چشم کردن، تفکر کردن، نگریستن ، میل کردن ، توجه کردن، اهتمام، سیل کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درخور است، شایسته و سزاوار است، لایق و مستوجب است ز ما خود خدمتی شایسته ناید که شادروان عزت را بشاید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسب بدآموز ، اسب بدرام و حرون و سرکش

پیشنهاد
٠

روی آورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیدن، نگاه کردن، نگریستن، اندیشه کردن فرشته رشک برد بر جمال مجلس من گر التفات کند چون تو مجلس آرایی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روزی بخش، روزی ریز، روزی پاش، روزی ده، روزی رسان، دادار غیب دان و نگهدار آسمان رزاق بنده پرور و خلاق رهنما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

unhappy، cheerless

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سکوت و خاموشی و صبر پیشه کردن ، زبان به دندان گرفتن ، پرهیز از سخن گفتن، شنیدن و گوش دادن، زبان درکش ای مرد بسیار دان که فردا قلم نیست بر بی زبان گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرم و حیا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سپردن، واگذاری، تفویض

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخلبmexlab معنی ۱. ناخن پرندگان شکاری؛ چنگال. ۲. داس. مترادف برثن، چنگ، چنگال، ناخن کمینه مرغی کز باغ او بدشت شود ز چنگ باز بمنقار بر کشد مخلب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به قصد ، با انگیزه ی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکباره، یکدفعه، یهویی به شتاب، فوری، بی جهت، بیدلیل، بیخبر، بیجا، بی اندیشه،

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکور :سپاسمند، سپاسدار، سپاسگذار کنود :ناسپاس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پریشان خاطر، پراکنده دل، نا آرام، نگران، منتظر، درهم، غمگین خشمگین، غضبناک، دژم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میان موی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زهی ، فری، فریش، خنکا، افرین، خوشا

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بر خوردن . . . bar=برخوردار شدن، سود بردن بر خوردن. . . bor=پریشان و آشفته شدن، سرگردان شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرنگون

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاخ گل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رحل=گیرخ ، مقام مصحف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مانند چهارپایان، گول، کانا، احمق، ابله، نادان، عامان کالانعام را در کنج خلوت ره مده الا ببزم عاشقان خوبان شوخ شنگ را عامان کالانعام ، مردمان بیخرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چرم ساز، چرمگر، دباغ، صرام، پوستین دوز، واتگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به اندازه و درست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خویسته، خویکار، اموختار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رَهْش در زبان بختیاری، به چم زرد کمرنگ نزدیک به سپید است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غمزqamz معنی ۱. اشاره کردن با چشم و ابرو ؛ چشمک زدن؛ نازوعشوه. ۲. سخن چینی کردن ؛ فاش کردن راز کسی؛ نمامی؛ سخن چینی. ⟨ غمز کردن: ( مصدر لازم ) [قدی ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به لغت کوهپایه های تهران به چوبهای دسته بیلی گویند که از داخل بر سقف می کوبند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارای جربزه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگه داشتن افراد مشکوک به بیماری در مکانی خاص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زغند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش خوی، خوش خلق، شایسته، سزاوار، خاکی نهاد،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نبیل، ذکی، زیرک، تیز ویر، تیز بین، هوشیار، فاضل، صاحب نظر، دیده ور،