پیشنهاد‌های علیرضا حسن زاده (٤٨١)

بازدید
١,١٦٥
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به طرز وحشتناکی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

معلول handicapped

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اقدام به ، در یک فعالیت اقتصادی جدید درگیر شدن Banks are venturing into insurance. بانک ها در حال ورود به بیمه هستند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اثر بد ، نتیجه عکس ، نتیجه نامطلوب a bad effect

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

محصور در خشکی ( بدون دسترسی به دریا )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در نقش فرو رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رقابت سخت ، رقابت شدید Cutthroat competition is a type of competition in which businesses or individuals are willing to do whatever it takes to win, ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیکاری پنهان Hidden unemployment, also known as disguised unemployment, is a type of unemployment that is not reflected in official unemployment stat ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیکاری پنهان Hidden unemployment, also known as disguised unemployment, is a type of unemployment that is not reflected in official unemployment stat ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در اصلاح و بصورت طنز یعنی: سطل آشغال ( از نوع مدور کوچک که بیشتر در ادارات استفاده می شود ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کاغذ بازی درون سازمانی - مکاتبات داخلی در یک سازمان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کمک درآمد ، درآمد مازاد نسبت به درآمد اصلی Supplemental income is money that is earned in addition to your regular income. It can come from a variety ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بدهی سنگین بالا آوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

حد اعتبار مجاز ( در خصوص کارت های اعتباری که محدودیت های مبلغی دارند و در موعد های مقرر ( معمولا یک ماهه ) باید تسویه شوند. )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

بیشتر از موجودی حساب خرج کردن ( در حسابهای اعتباری بیشتر معنی میده ، یعنی شما بیشتر از موجودی تون برداشت کنید ) To run up an overdraft means to spen ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در دور باطل گیر افتادن ، دوسر باخت ، مخمصه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نخ دادن ، ارتباط برقرار کردن The phrase "make a pass" can have a few different meanings. In the context of dating or relationships, it typically mea ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

مدیر رستوران ، مسئول گارسونهای رستوران

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تیپ زدن ، خوش تیپ کردن to put on nice clothes, often to go out somewhere special

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

لباسهای خواهر یا برادر بزرگتر که به شما میرسه clothes that are passed down from older brothers or sisters to their younger siblings

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نماد مد ، استوره مد A fashion icon or fashion leader is an influential person who introduces new styles which spread throughout fashion culture and b ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مطمئن ، آرام ، دارای اعتماد به نفس She is also very confident in her own skin, which is evident in the way she carries herself

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

طبق مد روز بودن ، مدپوش بودن ، شیک پوش بودن to be very fashionable "If you want to be on trend, you should try out the latest fashions. "

پیشنهاد
١

قضاوت خوبی داشتن در چیزی ، مهارت داشتن در توجه کردن یا درک بهتر چیزی The phrase "to have an eye for" means to have a natural ability to notice or app ...

پیشنهاد
٢

همیشه بروز و مطابق مد بودن ، مد پوش بودن to wear the latest fashions

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

دو تا معنی عمده داره: ا - ثبت فاکتور در صندوق فروشگاه 2 - بدست آوردن پول زیاد از سود یا فروش To record a sale on a cash register. To make a large ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آموزش فراگیر ، جامع A well - rounded education is one that provides students with a broad range of knowledge and skills. It should not focus on just ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

The phrase "with flying colors" is an idiom that means "successfully" or "with great success. " It is often used to describe someone who has passed a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناهماهنگی ، جفت و جور نبودن ، چیدمان نامناسب A car with misaligned wheels will not drive straight. A machine with misaligned gears will not work pro ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

شیر آب که در بیرون خونه برای ابیاری یا شستشو نصب میشه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

در زمینه افکار عمومی: قالب کردن ( اندیشه یا فکر ) ، اثر گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کنترل دقیق بر روی کارکنان یک شرکت to keep strict control over staff in a company My boss runs a tight ship but she is also very fair.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

گوش بزنگ بودن To keep me on my toes = to keep me alert My boss is a real micromanager and watches everything I do. He really keeps me on my toes.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قدم چپ گذاشتن ، اشتباه کردن to make a mistake She is a tough boss and if you put a foot wrong, she will be really unhappy and probably punish you.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیان کردن نظر یا احساس خود بصورت عمومی "The students voiced out their concerns about the new school policy. " "The activist voiced out her support fo ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شوخی بدنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اطمینان خاطر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

شکایت کیفری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سگ دو زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بدستور دادگاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به همین ترتیب ، بطور مشابه The phrase "so too" means "in the same way" or "similarly".

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

این یه اصلاحه: تا آخرین نفس تلاش کردن This means to persevere until the end, or to complete a difficult task. "I know this is a tough challenge, bu ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

رکورد شکنی کردن عملکرد بسیار عالی داشتن This means to achieve great success or to do something outstanding. "Her presentation was fantastic and rea ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تبلیغات کوتاه قبل از نمایش اصلی ، پیش نمایش تبلیغاتی در زمینه تبلیغات آنلاین، تبلیغات پیش از پخش یک تبلیغ ویدیویی است که قبل از محتوای اصلی ویدیویی ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترس از دست دادن لحظه FOMO stands for "Fear Of Missing Out". It is a term used to describe the feeling of anxiety or insecurity that arises from the b ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

قرص ( مانند نان گرد یا همبرگر )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اهنگ یا ملودی که سر زبان یا ذهن می افتد و نمیتوانید به راحتی از ذهن بیرون کنید. An earworm= a melody or extract of a song that you can’t get out of ...

پیشنهاد
٥

به چیزی گرایش پیدا کردن ، به چیزی جذب شدن To gravitate towards something = to be attracted by or to move in the direction of something Recently, I f ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حس و حال انجام کاری را داشتن ، تو مود انجام کاری بودن To be in the mood for something = to feeling like doing something I like many genres of music, ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوردن یک خوراکی سبک ( میان وعده معمولا ) و با سرعت "grab a bite" means to quickly eat a small amount of food, often a snack or a light meal. It's a ...