پیشنهادهای سکینه رضائی (١٤٩)
اصطلاحی ست برای پرسیدن اینکه آیا شخصی میتونه ماشین دنده ای ر رانندگی کنه. gear stick= دنده ( ماشین )
به معنای وقایع ناگهانی یا به اصطلاح قوه قهریه یا حوادث غیرمترقبه یا فورس ماژور مثال: the loss that is occasioned by supervening events. . . خسارتی ک ...
Keep a Civil tongue به معنای جلوی زبان گرفتن Catherine Kept a Civil tongue کاترین جلوی زبانش ر گرفت.
motor� �hotel یه هتل برای افرادی که با اتومبیل مسافرت می کنن و میتونن ماشین خودشون ر در خارج از اتاقشون پارک کنن. مثال: to stay at a hotel/motel= pu ...
تعریف انگلیسی این کلمه: a process by which an organization makes a lot of big changes in a short time to improve its effectiveness فرایندیه که طی او ...
doppleganger = look - alike of someone همزاد = موجودی کاملن شبیه به هر شخص که از جنس جن و پری خلق میشه، در جایی به نام دنیای از ما بهتران به طور هم ز ...
تمام معانی ذیل، به معنای تقریبا واحد و مناسب این عبارتند: 1_ مراسم سان دیدن از رژه کشتی های نیروی دریایی 2_ گذشتن پادشاه/فرمانده/رهبر و. . . از برابر ...
واژه eery همان eerie است و با همان معنا که به معنای وهم اور، ترساننده و . . . است. درواقع eery ، انسان یا چیزی ست که ایجاد کننده احساس عجیب، مرموز و ...
میتونه این معانی ر داشته باشه: نگاه کردن به؛ زیرنظر گرفتن، توجه کردن، نظارت کردن بر . . . مثال: Okay, well, I may have noticed some tiny little 《mi ...
ترجمه آن میتواند: 《 راجع به، مربوط به و. . . و حتی - ِ یا کسره 》باشد. مثال: the partial performer will have a claim on a quantum meruit basis in re ...
طناب ها / ریسمان ها/ بند ها/ کمند ها guy ropes همان ropes است. Ropes called guy ropes. مثال: Tie guy ropes to the furniture. طناب ها را به مبلمان ...
در حقوق میتوان معادل《 مستند به فعلِ. . . یا مستند به تقصیرِ. . . . یا تحتِ کنترلِ. . . یا تَعمّدی . . . . یا دانسته. . . یا از روی عمد. . . یا عمدی. ...
به معنی فجیعه / ناگواری / مصیبت و بلاست و در جمع به معنای فجایع و مصائب و بلایاست. After the atrocities of World War II were revealed پس از آشکار ش ...
اصطلاحی کم کاربرد و تعریفی که از آن شده: ( منطبق بودن با دلیل ) اما درترجمه، عبارات ذیل، بهتر است: به وضوح یا obviously _ صدالبته، به طور قطع و مسلم ...
واژه loose به معنای شل و سست کردن، نرم و ازاد و رها کردن و. . . است. و یکی از مصادیق آزاد کردن میتونه رها شدن و فارق شدن از قید و بند عقل و قوه تعق ...
بابانوئل، سانتاکلاز، پیرمرد خیالی با ریش بلند سفید و کت قرمز مثال: On Christmas Eve, you hang up your Christmas stocking and a big Father Christmas ...
به معنای 《تا اینجایِ . . . تا این قسمتِ. . 》چیزی ست یا تا فلان بخش یا پارت در سریالها و. . . مثال: Kids, up to this point in the story. . . بچه ها، ...
هرکدوم از این معانی ذیل ر پیشنهاد میکنم: اقدام کردن، حرکت کردن، رهسپار شدن، شروع کردن، دست بکاری زدن، برخاستن، پاشدن و رفتن، روانه کردن و. . . بر ...
تمام معانی ذیل، به معنای تقریبا واحد و مناسب این عبارتند: سفر با کشتی در . . . گشت زنی در دریا دور تا دورِ. . . سفر دریایی با کشتی در حوالی. . . گ ...
tail between one's leg 《در حالی که دم در میان پاهایش بود》یه اصطلاحه و به معنی《دست از پا درازتر آمدن》یا《دست از پا درازتر برگشتن》که درواقع، کنایه از نر ...
در تعریف انگلیسی این عبارت اومده: 《used for saying that something was true in the past, but is not now》 《برای گفتن اینکه چیزی در گذشته درست بوده، اما ...
میتونه هریک از این معانی ر داشته باشه: راجح، پیشنهاد کننده، زبان یا نحوه ی بیان انشاء کننده یا تدوین گر یا نگارنده ی قرارداد / بند عقدی / شرط ضمن عقد ...
با توجه به متن، معانی متعددی پیدا میکنه؛ مثلا معنی ( با عشق ) در دادن هدیه و کادو در مناسبت ها رایجتره؛ مثال: To Bernard, Love from Annie تقدیم به ب ...
در حقوق محیط زیست، به عوارض و آثار زیست محیطی یه فعالیت نیز اطلاق میشه.
ستیزه، جنگ، مخالفت، تضاد، جدال، جدل، حرب، خصومت، دشمنی، ستیز، ضدیت، عناد، کشاکش، مجادله، محاربه، منازعه، مناقشه، نبرد، نزاع و. . . مثال: Pugnance to ...
از انجام کاری ناامید بازگشتن یه اصطلاحه و به معنی《دست از پا درازتر آمدن》یا《دست از پا درازتر برگشتن》که درواقع، کنایه از نرسیدن به هدف یا امیال و آرزوه ...
ممکنه به معنای ( pardon ، forgive و . . . ) باشه اما کاملا غیر رسمی و دوستانه. درواقع، یه جور اصطلاح عامیانه برای بخشیدنه. 《we're cool. بخشیدمت》
در حقوق، بهتر از معنای اعتراض برای این واژه، معنای 《ایراد و ایراد به صلاحیت》است. چند تا مثال: The Challenge of Impunity ایراد به معافیت از مجازات یا ...
معنی لحظه شماری کردن، براش مناسبتره؛ مثال: Every time we have to say goodbye هر بار/هر دفعه که باید خداحافظی کنیم I'm counting down until we say hel ...
conflict به معنای منازعه و مخاصمه، درگیری، اختلاف، کشمکش، رزم، جنگ، نبرد و. . . است اما armed conflict یه ترم شناخته شده است که باید برای معادل گزینی ...
گاهی به معنای بسته است. Can You Live Without is sponsored by Clouds Toilet Tissue. آیا شما می توانید بدون استفاده از بسته های دستمال توالت زندگی ...
گاهی به معنای دید و بازدید کردن، به احوالپرسی کسی رفتن و سر زدنه. مثال: I just called to say Merry Christmas من فقط بهتون سر زدم تا بگویم کریسمس مب ...
بازگشت به / به عقب رفتن / مراجعه کردن به / بازگشتن به / عطف کردن به / اعاده کردن / مراجعت کردن So, stick around. back to studio بنابراین، باما باشی ...
در حقوق به معنای اینکه《 دادگاه بالاتر، نظر دادگاه پایین تر ر نقض کنه》. متضاد آن uphold به معنی تأیید کردن و ابرام کردنه.
کفر کسی ر دراوردن، کسی ر به شدت عصبانی کردن و در کل معانی زیر: خشمگین کردن، رنجاندن، عذاب دادن، دلخور کردن، اذیت کردن، بستوه اوردن، عاجز کردن
گربه کپی کن یا گربه مقلد، ترجمه تحت اللفظی این عبارته، درواقع، این کلمه، یه اسمه و به معنای《 دهن بینی یا فردِ دهن بین》ست که به اصطلاح 《زود باوری》هم گ ...
عضو گروه پیشاهنگی دختران خردسال / دختر پیشاهنگ شش و هشت ساله/ عضو سازمان تربیتی مخصوص ( پیشاهنگی ) دختر بچه ها مثال: Oh, sarah, it’s pictures of me w ...
به معنای هم زبانی نیست؛ بلکه به معنای همدلی ست. George and Bridget were eye to eye. جورج و بریجت همدل بودند.
هریک از معانی ذیل میتونه مناسب باشه: منتهی شدن به/ انجامیدن به/بحث از چیزی بودن/ قضیه ختم شدن به/ صحبت بر سر چیزی بودن/ پای . . . در میان بودن/ نوبت ...
1_ این واژه، گاهی معنای �جهنم و درک و. . . داره. you'll catch hell شما به درک خواهید رفت. 2_ اما، گاهی هم معنای《 اشتباه، خبط، خطا، سقیم، سهو و . . ...
کلاغِ خبرچین، منبع غیر رسمی It has been learned via the grapevine that the cabinet shakeup is imminent - منابع غیر رسمی خبر میدهند که تغییر اعضای ک ...
درحقیقت، کاملترش《 contra proferentem rule 》هست که یه اصطلاحه و یه قاعده به معنای《 قاعده ی خلاف راجح 》که اصولا در حقوق قراردادها و تفسیر اونا، جایگاه ...
به معنی دور شدن از، دست کشیدن از، بی خیال چیزی/کسی شدن و. . . مثال: I never had something that I can't walk away from من هرگز چیزی نداشتم که ( نتونم ...
بدون سوء نیت یا بدون قصد تقلب یا غیر عمدی Wholly innocent misrepresentation تدلیس بدون سوء نیت
میتونه معنای خاصی هم داشته باشه. مثلا عبارت یه رز انگلیسی، یه ضرب المثله: An English Rose; A sweet, pretty girl. یعنی دختری نازنین و زیبا.
به جز معنای مذکور، معمولا در گفتار غیر رسمی و روزمره جهت خطاب به گروهی بیش از 2 نفر به کار میره. که در این صورت معنای خاصی نداره و حتی میتونیم ترجم ...
mince pie به معنای پا یا کلوچه میوه ای ست؛ که در پخت آن 2 چیز کاربرد داره:1_ pastry یا خمیر شیرینی پزی و 2_ mincemeat ؛ که دستور سنتی داره و آمیزه ای ...
درسته که به معنای مطمئن شدن و اطمینان حاصل کردنه ولی تو ترجمه، بهتره از عبارتی که ملموس تر و قابل فهمتره، استفاده کرد؛ پس من برای ترجمه این فعل، این ...
حمایتگر/ دلسوزانه/موید/مشوق it's because I'm doing a sponsored silence for the charity Pigs With No Parents. علتش این است که من برای امور خیریه خوک ...
در متون حقوقی، discharge بیشتر به معنای《 به پایان رسیدن و انفساخ》 است تا اتمام، لغو یا فسخ و. . . مثال: UNDER the doctrine of frustration a contrac ...