نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep your hair on: آرام باش ( معمولا با حالت دستور گفت ...
١ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a face: نشون بدی که چیزی رو دوست نداری با ن ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leave a sour taste in one's mouth: داشتن یک خاطره ناخوشایند از چیزی ، ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bat an eye: not bat an eye هیچ واکنشی ندادن ، ت ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
think better of: تغییر نظر دادن
٢ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep your head: آرام ماندن مخصوصا در شرایط سخت یا خ ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have one's work cut out for one: روبرو شدن با یک کار سخت
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put one's finger on: تشخیص دادن یا به یاد آوردن به طور ک ...
٥ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be on the breadline: خیلی فقیر بودن breadline صفی هست که ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have seen better days: قدیمی شده و به خوبی کار نمی کنه ، د ...
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
not have a minute to call one's out: خیلی مشغول بودنto be very busy
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
red tape: قوانین و سندهایی که غیر لازم به نظر ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
join forces with: با کسی کار کردن
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
see the light: اعتقادات دینی خود را عوض کردن
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
up to one's ears in: به طور زیادی سرت شلوغ باشه با چیزی، ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a lot of time for: قدردان بودن و احترام قائل شدن برای ...
٩ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put a brave face on: وانمود کنی که درباره چیزی خوشحالی و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hard cash: Money in form of cash or notes , no ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have egg on ones face: احساس حماقت یا شرمساری کردن به خاطر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
not have a leg to stand on: چیزی نداره که بتونه باهاش از ادعاش ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pull rank on: استفاده کردن از قدرتی که موقعیتش به ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
long winded: خیلی طولانی و خسته کننده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put ideas into one's head: باعث بشی یکی بخواد کاری رو انجام بد ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
raise a few eyebrows: سوپرایز و شوکه کردن مردم My best fr ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pluck something out of the air: گفتن یا انتخاب کردن چیزی به طور تصا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
all ears: خیلی مشتاق بودن برای شنیدن چیزی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
heart to heart: یک مکالمه جدی با کسی داشتن و آشکارا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chase one's tail: کار زیادی انجام میدم ولی همش بی فای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
firsthand: مستقیم یا از تجربه یا دانش خودتون
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a dog's breakfast: خیلی کثیف، نامرتب، چیزی که خیلی بد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a killing: پول زیادی رو به راحتی به دست بیاری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dead end job: کاری که آینده خوبی ندارد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
by the back door: از روشی اومده که درست یا رسمی نیست، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bare one's heart: احساساتی را ( با کسی ) در میان گذاش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
how long is a piece of string: در جواب سوال هایی به کار میره که تو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leave without a backward glance: رفتن از مکانی بدون هیچ پشیمونی و اح ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
minefield: موقعیتی که مشکلات و خطرات مخفی داره
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take one's breath away: باعث بشه یکی احساس اشتیاق، یجورایی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go up in the world: گرفتن یک موقعیت اجتماعی بهتر یا پول ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
see the light: یک دفعه ای متوجه چیزی شدن یا قبول ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take the bit between your teeth: شروع کردن کاری به طور مصمم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get one's back up: ( عامیانه ) 1 - عصبانی کردن ، آزار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pay through the nose: پرداخت کردن مقدار زیادی پول
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give up as a bad job: متوقف کردن چیزی به خاطر اینکه احساس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
not ring true: احساس می کنم حرفی که زد دروغ بود، د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put out feelers: پرسیدن غیر رسمی، با مردم به صورت غی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
buzzer beater: اگر بازیکن توپ را قبل از صدای زنگ ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand out like a sore thumb: متفاوت از هرچیز دیگه دیده میشه در م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pay the price: تجربه کردن نتایج ناخوشایند چیزی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the nick of time: در آخرین لحظه ممکن قبل از تموم شدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand out a mile: فهمیدنش خیلی آسونه ، واضحه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lay one's cards on the table: صادقانه به کسی گفتن در مورد اینکه ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go downhill: قبلا خوب بوده ولی دیگه نیست، افت کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
off the beaten track: یک مکان دورافتاده و کمتر شناخته شده ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
at a crossroads: در یک لحظه سرنوشت ساز در تاریخ، در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at a crossroads: در یک لحظه سرنوشت ساز در تاریخ، در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get from a to b: سفر کردن بین دو مکان
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put on the map: باعث معروف شدن یک مکان شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put on the map: باعث معروف شدن یک مکان شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hit the road: ترک کردن جایی، شروع کردن سفر، رفتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come home: Come home to somebody: کاملا فهمیدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
burn the candle at both ends: دیر خوابیدن و زود بیدار شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put someone in the picture: توضیح دادن موقعیت به کسی، مطلع کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep someone in the picture: کسی رو مطلع کردن یا اطلاعات بروز رو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take a leaf out of someone's book: انجام دادن یک کاری که بقیه می کنند ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the air: همه می تونستن حسش کنند، همه جا
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
up in the air: نا معلوم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
breath of fresh air: یه چیز جدید، هیجان انگیز تر ، متفاو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come back down to earth: یک چیزی که شما رو یهویی به واقعیت ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come back down to earth with a bang: یک چیزی که شما رو یهویی به واقعیت ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bite the dust: شکست خوردن، مردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
is living on another planet: آنها هیچ آگاهی در مورد جهان واقعی ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
over the moon: خیلی خوشحال بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
find out how the land lies: فهمیدن اینکه موقعیت قبل از اینکه که ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
upper crust: متعلق بودن به سطح اجتماعی خیلی بالا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the dark: به شما چیزهای مهمی که بقیه می دانند ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in your element: شما در یک موقعیت خوشحال و راحت هستی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in one's element: شخصی در یک موقعیت خوشحال و راحت هست ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shake like a leaf: لرزیدن به خاطر ترس یا نگرانی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rock the boat: یه چیزی بگی یا انجام بدی که باعث ای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
steer clear of: دوری کردن از چیزی یا کسی به خاطر ای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put one's oar in: پیوستن به بحث وقتی دیگر شرکت کنندگا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show the ropes: راه و چاه را به کسی نشان دادن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show the ropes: به یکی نشون بدی چطوری یک کار یا فعا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
clear the decks: برای انجام کاری آماده شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clear the decks: برای انجام کاری آماده شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
back seat driver: یک کسی که توی وسیله نقلیه می شینه و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put the brakes on: کند یا متوقف کردن انجام کاری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tick over: به کار کردن ادامه میده ولی پیشرفت ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get one's wires crossed: یک سو تفاهم بین شما و کسی وجود دارد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
backpedaling: شروع کردن به گفتن برعکس چیزی که قبل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the pipeline: داره در موردش بحث میشه، آماده شده و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at one's fingertips: 1 - کاملاً آشنا بودن به، کاملاً وار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep one's fingers crossed: آرزو کردن برای خوش شانسی یا موفقیت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put one's finger on: تشخیص دادن یا به یاد آوردن به طور ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
got one's fingers burned: رنج کشیدن از یک چیز ناخوشایند یا یک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stand out like a sore thumb: متفاوت از هرچیز دیگه دیده میشه در م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a rule of tumb: یک قانون کلی که در بیشتر چیزها درست ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
turn one's hand to: تلاش کردن برای انجام دادن کاری، شرو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
change hands: فروخته شدن به یک صاحب جدید
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
try one's hand at something: برای اولین بار امتحان کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
try one's hand at: برای اولین بار امتحان کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to hand: در دسترس، نزدیک
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give a hand: کمک کردن ( مثلا برای جابجا کردن چیز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand on one's own two feet: روی پای خود وایستادن، مستقل بودن، م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
find one's feet: عادت کردن به چیزی، احساس کنی می تون ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
find one's feet: عادت کردن به چیزی، احساس کنی می تون ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
under one's feet: تو دست و پای کسی بودن ، کارهای کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
under my feet: تو دست و پام هستن ، کارهامو مختل می ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
land on one's feet: خیلی خوش شانس یا موفق بودن در یک شر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall on one's feet: خیلی خوش شانس یا موفق بودن در یک شر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
follow in someone's footsteps: همون کاری رو انجام بدی که دیگران ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a bone to pick with someone: تو یک کاری انجام دادی که منو آزار د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a bone of contention: علت اختلاف، مایه ی نفاق، موضوع دعوا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a chip on shoulder: مردم رو برای یک چیز منفی که براش ات ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a chip on shoulder: اهل کشمکش و مرافعه، همیشه ناراضی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a shoulder to cry on: همدردی یا حمایت در زمانی که دردسری ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep at arm's length: حفظ کردن فاصله با شخصی ، دوری کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
not have a leg to stand on: چیزی نداره که بتونه باهاش از ادعاش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep your head: آرام ، با ثبات ، معقول و خونسرد بود ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lose one's head: کنترلتو از دست بدی یا وحشت کنی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bang one's head against a brick wall: از کسی بخوای کاری رو انجام بده که ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
put ideas into one's head: باعث بشی یکی بخواد کاری رو انجام بد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get your head around: کاملا قبول کردن یا فهمیدن چیزی ( غی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
off the top of one's head: بدون فکر کردن طولانی درمورد چیزی یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bite one's head off: با عصبانیت حرف زدن با کسی ، به کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep one's head down: تا جایی که ممکنه کم تر حرف بزنی تا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put a brave face on: خودتو خوشحال تر ، راحت تر یا قوی تر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take something at its face value: چیزی رو همینجوری که به نظر میرسه قب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the face of it: باتوجه به ظاهر چیزی ، در نگاه اول ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make a clean breast of: اعتراف کردن به کار اشتباه خود ، گفت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a pain in the neck: خیلی آزاردهنده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ram something down one's throat: کسی مجبورت می کنه که به نظرش گوش بد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
couldn't believe his eyes: نمی تونست چیزی رو که می بینه باور ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the blink: شروع کردن به خراب شدن و بد شدن بخاط ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blink of an eye: در یک چشم بهم زدن ، خیلی سریع ، در ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in one's mind's eye: در خیال کسی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
all ears: خیلی مشتاق بودن برای شنیدن چیزی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
one's lips are sealed: راز نگهدار بودن، به کسی نگفتن راز
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
my lips are sealed: راز نگهدار بودن، به کسی نگفتن راز
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
by word of mouth: به طور مستقیم از کسی شنیدن، با حرف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
by word of mouth: به طور مستقیم از کسی شنیدن، با حرف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
get up someone's nose: آزار دادن یا عصبانی کردن کسی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get up someone's nose: آزار دادن یا عصبانی کردن کسی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the teeth of: برخلاف
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
grit one's teeth: قبول کردن موقعیت و باعزم بهش رسیدگی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
foam at the mouth: خیلی عصبانی بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
open one's heart: به اشتراک گذاشتن عمیق ترین احساسات
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a change of heart: عوض کردن نظرتون یا روشی که احساس می ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
break one's heart: کسی رو خیلی ناراحت کردن ( معمولا کس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a man after my own heart: شما تحسین می کنیدشون به خاطر اینکه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
take to heart: یک چیز ( معمولا انتقادی ) رو جدی بگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pick someone's brains: اطلاعات یا توصیه خواستن از کسی که ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a mind of it's own: ( برای ماشین ) اونجوری که میخوای کا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a mind of one's own: داشتن شخصیت یا توانایی فکر کردن یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
blood and guts: ( غیر رسمی ) ( برای فیلم ) خیلی پر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blood and guts: ( غیر رسمی ) ( برای فیلم ) خیلی پر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
like getting blood from a stone: انجام دادن اون کار خیلی سخت یا غیر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be on someone's back: ( غیر رسمی ) به طور مدوام از کسی بخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the back burner: کم تر اهمیت دادن به چیزی ، کم تر رو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fall off the back of a lorry: اجناس دزدیده شده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bend over backwards: خیلی زیاد تلاش کردن برای خشنود کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
to cut a long story short: به طور خلاصه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to cut a long story short: به طور خلاصه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go to great lengths: خیلی زیاد تلاش کردن ، خیلی کار کردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
go to any length: انجام دادن هرکاری که لازم باشه برای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
go to any lengths: انجام دادن هرکاری که لازم باشه برای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go a long way: خیلی موفق شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out of line: نامناسب، کاری که نباید انجام داده م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
along the lines of: مشابه به
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw a line under something: تصمیم بگیری که چیزی تموم شده و شما ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw a line under something: تموم کردن چیزی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
catch in the act: دیدن یا فهمیدن اتفاقی هنگامیکه دارن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
balancing act: سعی کردن برای رفتار کردن یکسان با د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
clean up one's act: متوقف کردن انجام دادن کاری که مردم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clean up one's act: متوقف کردن انجام دادن کاری که مردم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hive of activity: یک مکان خیلی شلوغ با مردمی که همیشه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out of action: به صورت عادی کار نکردن ( شاید بخاطر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be back in action: دوباره به کار برگشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
a piece of the action: شرکت کردن در یک کار موفق و سودآور
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
go one better: کار بیشتری انجام دادن یا چیز بهتری ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand in good stead: به درد خوردن، به کار آمدن در آینده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the best of both worlds: سود بردن از دوچیز متفاوت به طور همز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
for the best: خوبه برخلاف این که اولش ممکنه بد به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut the ground from under one's feet: کاری کنی که نظرهای اونها کم تاثیر ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cut the ground from under one's feet: کاری کنی که نظرهای اونها کم تاثیر ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut the ground from under one: کاری کنی که نظرهای اونها کم تاثیر ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cut the ground from under: کاری کنی که نظرهای اونها کم تاثیر ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stand one's ground: نپذیرفتن عوض کردن نظر و رفتار
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
give ground: عوض کردن نظر خود یا قبول کردن موقعی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
shift one's ground: عوض کردن نظر و استدلال ، تغییر نگرش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get off the ground: خوب و موفق شروع شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
thin on the ground: تعداد کمی از آن در یک منطقه هست
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
suit down to the ground: کاملا ایده آل بودن برای کسی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
suit down to the ground: کاملا ایده آل بودن برای کسی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
go to ground: مخفی شدن از کسی یا چیزی ، ظاهر نشدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
as free as a bird: خیلی آزاد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
like something the cat brought in: ژولیده و کثیف ، نامرتب
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as slippery as an eel: حیله گر و غیر قابل اعتماد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
as cunning as a fox: خیلی زیرک ، مکار و حیله گر
١ سال پیش