تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محاسباتی Related to calculation E. G= An accountant is someone who does calculative works حسابدار کسی است که کارهای محاسباتی را انجام می دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Unfriendly, cold: synonyms Definition:not friendly or kind and happy بی احساس، سرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدیریت زمان Spending time wisely

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Mine worker , a person who works in mine

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخفف mustache سریال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پارکینگ طبقاتی_ پارکینگ چند طبقه A large car park that has several floors

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Synonyms:slide, settle difficulties Definition: solve a problem in a friendship, etc. حل کردن مشکلات/اختافات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با حالت دست کم گرفتن He was talking about his brother underestimatingly اون داشت با دست کم گرفتن درمورد برادرش حرف می زد

٢