چراغانی پارسالچراغی که به خانه رواست به مسجد حرام استچراندرچار گفتنچرتش پاره شدهچس کلاس نزارچسان فسانچشته خورچشم بسته غیب گفتنچشم بسته غیب می گویدچشم چشم را نمی بیندچشم حسود کورچشم دیدن کسی را نداردچشم دیدن کسی را نداشتنچشم زدنچشم ها را درویش کردنچشم هایش البالو گیلاس می چینهچشم هم چشمیچشم و همچشمی کردنچشم ودل سیرچشم ودل سیر استچشم وگوش بستهچشم وگوش کسی از چیزی پر بودن یا شدنچشم وگوشی کسی باز بودنچشم کسی اب نخوردنچشمت را درویش کنچشمت روز بد نبیندچشمش هزار کار می کنه که ابروش نمی دونهچشمها چهار تا شدنچلاسیدنچلغوزچمچارهچمنتمچنته خالی شدنچند کلمه هم از مادر عروس بشنوچندمرده حلاج بودنچنگی به دل نمی زندچنیمچه علی خواجه چه خواجه علیچه کشکی چه پشمیچهار چشم نگاه کردنچهار دیواری اختیاریچهار میخه کردنچهارچشمی یا چارچشمی کسی یا چیزی را پاییدنچهارشنبه یکی پول گم می کنه یکی پیدا می کنهچهارنعل تاختنچو دخلت نیست خرج اهسته تر کنچوب به یا توی استین کسی کردنچوب توی کون یا ماتحت کسی کردنچوب چیزی را خوردنچوب خدا صدا نداره اگر زنه دوا ندارد