کاتولیک تر از پاپکاچی به از هیچیکار از محکم کاری عیب نمی کندکار بجای باریک رسیدنکار به جای یا جاهای باریک رسیدن یا کشیدنکار بیخ پیدا کردنکار حضرت فیلکار حضرت فیل بودنکار دست خود دادنکار دست خود یا کسی دادنکار را باید داد دست کاردانکار را که کرد انکه تمام کردکار نشد نداردکار نیکو کردن از پر کردن استکار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر می خواهد و مرد کهنکار و بارش چاق بودنکار یک شاهی صنار نیستکار یکبار اتفاق می افتدکارد بزنی خونش در نمی ایدکارد به استخوان رسیدنکارد به استخوان کسی رسیدنکارش چیه بوق می زنه بخیه به اب دوغ می زنهکارها نیکو شود اما به صبرکاری بکن بهر ثواب نه سیخ بسوزد نه کبابکاری کرد کارستانکاری که چشم می کنه ابرو نمی کنهکاسبکاسبی کاه سابی استکاسه از اش گرمترکاسه ای زیر نیم کاسه استکاسه ای زیر نیم کاسه بودنکاسه جایی رود که باز اید قدحکاسه چه کنم در دست داشتنکاسه داغ تر از اشکاسه همان کاسه است و اش همان اشکاسه و کوزه را سرکسی شکستنکاسه و کوزه کسی را بهم زدنکاسه کوزه را به هم زدنکاسه کوزه ها سر کسی شکستنکاسه کوزه ها یا کاسه کوزه ی چیزی را سر کسی شکستنکاسه ی داغ تر یا گرم تر از اشکاسه ی صبر کسی لب ریزشدنکاش پاهایم شکسته بودکاش دوقلو بودیکاشف به عمل امدنکافر همه را به کیش خود پنداردکاهگل لقد نمی کنمکاکتوسکبادهی چیزی را کشیدنکبوتر با کبوتر باز با باز