عاشق چشم های بادامی یا چشم و ابروی کسی بودنعاشق چشم و ابروی کسی نبودنعاشقی پیداست از زاری دلعاشقی شیوه رندان بلاکش باشدعاقبت به خیر شدنعاقبت جوینده یابنده بودعاقبت خشم پشیمانی استعاقبت گذر پوست به دباغ خانه می افتدعاقل تا پی پل می گشت دیوانه پا برهنه از اب گذشتعاقلان دانندعاید کسی شدنعبای ملانصرالدین استعجب کشکی ساییدمعجله کار شیطان استعدو شود سبب خیر اگر خدا خواهدعذر بدتر از گناهعذر کسی را خواستنعرش را سیر می کندعرش را سیر کردنعرصه را بر کسی تنگ کردنعروس بی تنبان شدنعروس تعریفی اخرش شلخته از اب درامدعروس تعریفی گوزو از اب در اومدعروس نمی تونست برقصه می گفت اتاق کجهعروس هزار دامادعزرائیل را جواب کردنعزرائیل هم رغبت نمی کنه طرفش بیادعسس مرا بگیرعشق دنیا را کردنعشق هایی کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بودعشوه شتری غمزه خرکیعطای کسی را به لقایش بخشیدنعطایش را به لقایش بخشیدعقل سالم در بدن سالمعقل مردم به چشمشان استعقل کسی پارسنگ یا پاره سنگ برداشتن یا بردنعقل که نیست جون در عذابهعقلش پاره سنگ بر می داره یا عقلش گردهعقلش پس کله شهعلاج واقعه قبل از وقوع باید کردعلف باید به دهن بزی شیرین باشهعلف خرسعلف زیر پا سبز شدنعلف سبز شدن زیر پای کسیعلی ماند و حوضشعلی ماند یا مانده یا می ماند و حوضشعمرنعمرنات پتاسیمعمو یادگار خوابی یا بیدارعهد اقیانوس