اسم دختر فارسی با حرف ن

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

نرگس/narges/

نام نوعی گل خوش بو، به مجاز چشم معشوق، ( از یونانی )، ( در گیاهی ) گل زینتی با گلبرگ های سفید یا زر ...


دختر

فارسی، یونانی

طبیعت، گل
نسرین/nasrin/

گل زرد یا سفید خوشه ای خوش بو که یکی از گونه های نرگس است، ( به مجاز ) صورت معشوق، ( در گیاهی ) گل ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
ناهید/nāhid/

پاک، بی گناه، سیاره زهره که مظهر زیبایی و عشق است، ( در نجوم ) زهره، دومین سیاره ی منظومه ی شمسی به ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
نازنین زهرا/n.-zahrā/

ترکیب دو اسم نازنین و زهرا ( درخشنده روی و دوست داشتنی )، زهرای دوست داشتنی، زهرای عزیز و گرامی، زه ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
نازنین/nāzanin/

بسیار دوست داشتنی، با ارزش، زیبا و ظریف، عزیز و گرامی، معشوق، زیبا، ظریف، ( به مجاز ) گرانمایه، ( د ...


دختر

فارسی
نگار/negār/

نقش رنگین، تصویر، معشوق و زن زیبا روی، زیور، زینت، نقش، ( به مجاز ) معشوق زیباروی، ( در قدیم ) ( به ...


دختر

فارسی
نگین/negin/

گوهر و سنگ قیمتی که برای تزئین بر روی چیزی کار می گذارند، انگشتر نگین دار پادشاهان که به جای مهر به ...


دختر

فارسی
نیلوفر/nilufar/

پیچک، نام نوعی گل، نام یکی از جشن های ایرانیان قدیم، ( در گیاهی ) گل های سفید، کبود و زرد رنگ گیاهی ...


دختر

فارسی، سانسکریت

طبیعت، گل
نرجس/narjes/

نرگس، نام نوعی گل خوش بو، نام مادر امام زمان ( عج )، معرب از فارسی، نام همسر امام حسن عسگری ( ع ) و ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی، طبیعت، گل
نسترن/nastaran/

نام نوعی گل زیبا، ( در گیاهی ) گلی شبیه رز ولی کم پَرتر و کوچک تر از آن به رنگ های صورتی، سفید یا ز ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
نیایش/niyāyeš/

عبادت، پرستش، دعا، ستایش، دعا همراه با تضرع و زاری به درگاه خداوند، پرستش و احترام به کسی، دعا به د ...


دختر

فارسی
نازی/nāzi/

منسوب به ناز، نازدار، آن که بسیار ناز کند، پرناز، ( ناز، ی ( پسوند نسبت ) )، ( به مجاز ) زیبا


دختر

فارسی
نوشین/nušin/

شیرین، خوشایند، دلپذیر ( خواب )، شایسته ی بوسیدن، دلنشین، مطبوع، ملایم ( باد، نسیم )، گوارا، خوش گو ...


دختر

فارسی
نازنین فاطمه/n.-fāteme/

ترکیب دو اسم نازنین و فاطمه ( بسیار دوست داشتنی و رانده شده از آتش )، فاطمه ی دوست داشتنی، فاطمه ی ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
ناهیده/nāhide/

پاک، بی گناه، سیاره زهره که مظهر زیبایی و عشق است، اناهیتا، ناهید


دختر

فارسی

کهکشانی
نازیلا/nāzilā/

دختر طناز و عشوه گر، با ناز و کرشمه، با ناز


دختر

ترکی، فارسی

تاریخی و کهن
نیکا/nikā/

خوب، خوش، زیبا، ظریف، بسی نیک، چه خوب، خوشا، ( به صورت شبه جمله ) ( در قدیم ) چه خوب است، ( اَعلام ...


دختر

فارسی

طبیعت
نهال/na (e) hāl/

کودک نورُسته، درخت یا درختچه نورس که تازه نشانده شده است، ( در کشاورزی ) درخت یا درختچه ی نورس که ت ...


دختر

فارسی

طبیعت
نورا/nurā/

نورانی، درخشان، ( به مجاز ) زیبا، ( نور، ا ( پسوند نسبت ) )، نور ( عربی ) + ا ( فارسی )، مؤنث انور ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
نیوشا/niyušā/

یادگیرنده، آموزنده، شنوا، شنونده


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
نسیمه/nasime/

باد بسیار ملایم، ( در قدیم ) بوی خوش، ( نسیم، ه ( پسوند نسبت ) )


دختر

فارسی، عربی
نازنین زینب/n.-zeynab/

ترکیب دو اسم نازنین و زینب ( دوست داشتنی و زینت پدر )، زینبِ دوست داشتنی، زینبِ عزیز و گرامی، زینبِ ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
نیلا/nilā/

آبی دریا، به رنگ نیل، نیلی، ( نیل، ا ( پسوند نسبت ) ) منسوب به نیل، ت نیل، نیل ( سنسکریت ) + ا ( فا ...


دختر

فارسی، سانسکریت
نوش آفرین/nuš āfarin/

جاویدان آفریده شده، ( نوش، آفرین = آفریننده )، آفریننده خوشی و لذت، آفریننده ی شیرینی، ( به مجاز ) ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
نفس/nafas/

جان و روح، دم و لحظه، نفس، عمل دو بازدم را گویند، مایه زندگی، کسی که وجودش مانند نفس کشیدن برای زند ...


دختر، پسر

فارسی
نقره/noqre/

فلزی سفید رنگ و گران بها، ( از سغدی ) ( در شیمی ) فلزی گران بها، نرم، و سفید با جلای فلزی که در ساخ ...


دختر

فارسی
نوبر/no (w) bar/

( به مجاز ) تازه و جدید، شاداب، نو برانه، ویژگی میوه ای که در آغاز فصل خود به بازار می آید، ( در قد ...


دختر

فارسی
نازلی/nāzli/

دارای ناز و عشوه، نازنین، نازنده، دارای ناز، نازدار، ناز ( فارسی ) + لی ( ترکی ) دارای ناز و عشوه، ...


دختر

ترکی، فارسی
نارین/nārin/

منسوب به نار، آتش، ( به مجاز ) زیبارو و سرخ رنگ مثل دانه انار، ( نار، ین ( پسوند نسبت ) )، ( به مجا ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت
نیکی/niki/

خیر، احسان، خوبی، نیکوکاری، ثواب، خوب بودن، ( در قدیم ) آسایش، رفاه، ثواب اخروی، ثواب اُخروی


دختر، پسر

فارسی
نازپری/nāz pari/

آنکه مانند پری زیباست و ناز دارد، ( اَعلام ) نام دختر پادشاه خوارزم که همسر بهرام گور بود، ( در اعل ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
نرمین/narmin/

لطیف بودن، ( به مجاز ) مهربان، ( نرم، ین ( پسوند نسبت ) )، لطافت و لطیف بودن، ملایمت و خوش رفتاری د ...


دختر

فارسی
نازنین رقیه/n.-roqaye/

ترکیب دو اسم نازنین و رقیه ( بسیار دوست داشتنی و افسون )، رقیه ی دوست داشتنی، رقیه ی عزیز و گرامی، ...


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
نیکو/niku/

خوب، گران بها، درست، پسندیده، شایسته، زیبا، ( در قدیم ) دلپسند، مطبوع، ارزنده، گران، صحیح، شخص زیبا ...


دختر

فارسی
نورسته/no (w) roste/

تازه روییده، ( به مجاز ) جوان، تازه بالغ شده


دختر

فارسی

طبیعت
نیاز/niyāz/

خواهش، احتیاج، اظهار محبت، ( به مجاز ) محبوب، معشوق، حالتی که در آن برای انجام دادن کاری یا برآوردن ...


دختر

فارسی
نازآفرین/nāz āfarin/

به لطف و نرمی آفریده شده، ( به مجاز ) معشوقی که ناز بسیار کند، پدید آورنده نعمت و خوشی، ( = نازآفری ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
نوری/nuri/

منسوب به نور، روشن و درخشان، ( عربی ـ فارسی ) ( نور، ی ( پسوند نسبت ) )، مربوط به نور، ( در گیاهی ) ...


پسر، دختر

فارسی، عربی

طبیعت
ناردانه/nār dāne/

دانه ی انار، ( مجاز ) اشک خونین، دانه انار


دختر

فارسی

طبیعت
نوبهار/no (w) bahār/

آغاز فصل بهار، گل و شکوفه ی تازه روییده، ( در قدیم ) سبزه ی نو رسته، نو بهار ( از سنسکریت ) ( در قد ...


دختر

فارسی

طبیعت
نیکتا/niktā/

خوب، نیکو، مانند نیک، ( نیک، تا = نظیر، مانند، لنگه )، نظیر نیک، بسان نیک، ( نیک + تا = نظیر


دختر

فارسی
نوا/navā/

ناله، نغمه، وسایل زندگی، روزی، یکی از مقام های اصل موسیقی، صدای موسیقیایی، ( در موسیقی ایرانی ) یکی ...


دختر

فارسی
نجما/najmā/

منسوب به نجم، ( مجاز ) زیبا و درخشان مثل ستاره، ( عربی ـ فارسی ) ( نجم = نام سوره ی پنجاه و سوم از ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی
نیلیا/niliyā/

به رنگ نیلی، منسوب به نیلی، ( نیلی، ا ( پسوند نسبت ) )، ( سنسکریت ـ فارسی ) ( نیلی + ا ( پسوند نسبت ...


دختر

فارسی، سانسکریت
نوشاد/nušād/

نام شهری که زیبارویان آن معروف بوده اند، ( به مجاز ) جوان نورسته ی شاداب، ( اَعلام ) نام شهر یا موض ...


پسر، دختر

فارسی
نارگل/nār gol/

گل انار، ( گلنار )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
نجوا/najvā/

سخن آهسته، صحبت کردن با صدای آرام، صحبت کردن با یکدیگر معمولاً با صدای آهسته به قصد این که کسی آن ر ...


دختر

فارسی، عربی
نویده/na(o)vide/

ناله کرده زاری کرده، ( نوید، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نوید


دختر

فارسی
نازنین مریم/n.-maryam/

ترکیب دو اسم نازنین و مریم ( بسیار دوست داشتنی و زن پارسا )، مریم دوست داشتنی، مریم عزیز و گرامی، م ...


دختر

فارسی، عبری
نکیسا/nakisā/

نام موسیقیدان مشهور در زمان خسرو پرویز پادشاه ساسانی، ( = نگیسا ) ( اَعلام ) [قرن میلادی] نام یکی ا ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نیلسا/nilsā/

شبیه به نیل، مثل نیل، ( سنسکریت ـ فارسی ) ( نیل، سا ( پسوند شباهت ) )، ر نیل


دختر

فارسی
نازنین معصومه/n.-masume/

ترکیب دو اسم نازنین و معصومه ( بسیار دوست داشتنی و بی گناه )، از نام های مرکب، نازنین و معصومه


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
نقشین/naqšin/

دارای نقش، نقش دار


دختر

فارسی، عربی
نازیتا/nāzitā/

همانند ناز و کرشمه، ( به مجاز ) زیبا، ( نازی، تا = نظیر، مانند، لنگه )، نظیر و مانند نازی، لنگه ی ن ...


دختر

فارسی
نازلار/nāzlār/

زیبایی ها و قشنگی ها، ( به مجاز ) دختری که زیباست و ناز دارد، ( ناز، لار = پسوند جمع در ترکی )، ناز ...


دختر

ترکی، فارسی
نوشا/nušā/

نیوشا، شنوا، شنونده، شیرین، زندگی، ( به مجاز ) یادگیرنده و آموزنده، ( نوش، ا ( پسوند با معنی فاعلی ...


دختر

فارسی
نوران/nurān/

منسوب به نور، روشن، درخشان، ( به مجاز ) زیباروی، ( نور، ان ( پسوند نسبت ) )، ( عربی ـ فارسی ) ( نور ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت
نارینا/nārinā/

منسوب به نارین، آتش، ( به مجاز ) زیبارو و سرخ رنگ مثل دانه انار، ( نارین، ا ( پسوند نسبت ) )، ( عرب ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت
نوژان/nužān/

فریاد، صدا و بانگ بلند، غرّان ( رود و سیل )، نام رودخانه ای، رود ( رودخانه ی ) با بانک و سهم، غران ...


دختر

فارسی

طبیعت
نلی/neli/

صورت دیگر اسم نیلی، رنگ آبی سیر، لاجوردی، صورت دیگر نیلی، ص نیلی


دختر

فارسی، سانسکریت
نوژین/nužin/

( به مجاز ) زیبا، سرسبز و با طراوت، زندگی تازه، ( نوژ = نوز = نوعی کاج، ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب ...


دختر

فارسی
نستر/nastar/

نام نوعی گل، نسترن، نام راهبی همزمان با انوشیروان پادشاه ساسانی


دختر

فارسی

طبیعت، گل
نازنین نرگس/n.-narges/

ترکیب دو اسم نازنین و نرگس ( با ارزش و گلی خوشبو )، نرگس دوست داشتنی، نرگس عزیز و گرامی، نرگس زیبا ...


دختر

فارسی

گل
نها/nehā/

آبگینه، شیشه، ( به مجاز ) زیبا


دختر

فارسی
نژلا/nažlā/

حوری زیبا چشم، ( = نَجلا )، نَجلا


دختر

فارسی

مذهبی و قرآنی
نوژا/nužā/

( به مجاز ) زیبا، سرسبز و با طراوت، ( نوژ = نوز = نوعی کاج، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نوژ


دختر

فارسی

طبیعت
نسرین دخت/n.-dokht/

دختر نسرین وش، نام گل، زیباروی، ( نسرین، دخت = دختر )، ( به مجاز ) زیباروی و با طراوت


دختر

فارسی

گل
نگاه/negāh/

نظر، دید، تماشا، عمل نگریستن، چشم، ( به صورت شبه جمله ) ( در گفتگو ) نگاه کنید، نگاه کن


دختر

فارسی
نیتا/nitā/

بی مانند، بدون همتا، یگانه، [نی = نه ( به صورت شبه جمله ) ( در قدیم ) نیست، نبود، تا = لنگه، مثل، م ...


دختر

فارسی
نیکناز/nik nāz/

افنخار کننده به نیکی، عشوه گری، دارای عشوه گری و زیبایی خوب، ویژگی دختری که زیبا و خوب است، افتخار ...


دختر

فارسی
نسیما/nasimā/

منسوب به نسیم، باد ملایم، بوی خوش، ( نسیم، ا ( پسوند نسبت ) )، و نسیم


دختر

فارسی، عربی

طبیعت
نیر اعظم/n.-aezam/

زیبا و تابناک، ( عربی )، ( به مجاز ) خورشید


دختر

فارسی
نازنین کوثر/n.-ko(w)sar/

ترکیب دو اسم نازنین و کوثر ( با ارزش و بخشنده )، از نام های مرکب، نازنین و کوثر


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
نسار/nasār/

جایی که آفتاب کمتر به آن بتابد، سایه، ( = نسا )، سایبانی که از چوب و خاشاک ساخته شده باشد، ( در لهج ...


دختر

فارسی
نگین زهرا/n.-zahrā/

ترکیب دو اسم نگین و زهرا ( گوهر و نیکو )، از نام های مرکب ی نگین و زهرا


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
نعیما/naeimā/

تخلص نعمت سمرقندی شاعر قرن یازدهم، ( نعیم، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نعیم، ن نعیم، ( عربی ـ فارس ...


دختر، پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
نگارین/negārin/

زیبا، آراسته، مزین، آرایش شده، حنا بسته، ( به مجاز ) دلنشین، دل آویز، ( به مجاز ) معشوق زیباروی


دختر

فارسی
ناردین/nārdin/

گیسو، زلف، ( در گیاهی ) گل خوشه ای بلند، به هم فشرده، و معطر به رنگ های قرمز، آبی، سفید و زرد، ( در ...


دختر

فارسی

طبیعت
نوگل/no(w)gol/

گلی که تازه شکفته شده است، دختر جوان، ( به مجاز ) نوجوان، به ویژه دختر نوجوان


دختر

فارسی

گل
نگاره/negāre/

نقش، شکل، تصویر


دختر

فارسی
نورانگیز/nur angiz/

زیبا و تابان، ( نور، انگیز = جزء پسین به معنی انگیزنده )، نورانگیزنده


دختر

فارسی، عربی
نی لو/nilu/

شبیه به نیل، ( نیل، او /u، / ( پسوند شباهت ) )، مثل نیل، / نیل


دختر

فارسی، سانسکریت
نلیسا/nelisā/

شبیه به نِلی، ( نِلی، سا ( پسوند شباهت ) )، مانند نِلی


دختر

فارسی
نورسا/nursā/

شبیه به نور، روشن و درخشان، ( نور، سا ( پسوند شباهت ) )، مثل نور، ( به مجاز ) زیبارو، ( در قدیم ) ر ...


دختر

فارسی، عربی
نوریا/nuriyā/

روشن و درخشان، زیبارو، ( نوری، الف ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نور ( نوری )، مربوط به نور ( نوری )


دختر

فارسی، عربی
نازین/nāzin/

نازی، ( = نازی )


دختر

فارسی
نفیسا/nafisā/

منسوب به نفیس، گران بها، قیمتی، ( نفیس، ا ( پسوند نسبت ) )، ( در قدیم ) ارجمند و گرامی، ( عربی ـ فا ...


دختر

فارسی، عربی
نیلگون/nilgun/

لاجوردی، آبی، ( نیل، گون ( پسوند شباهت ) )، نیلی نیلی، ( سنسکریت ـ فارسی ) ( نیل + گون ( پسوند شباه ...


دختر

فارسی، سانسکریت
نارون/nārvan/

درخت انار، ناربن، انار، ن، ک، ( در گیاهی ) گروهی از گیاهان درختی برگ ریز زینتی یا جنگلی خودرو که می ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
نارون 2/nārvan/

نام نوعی درخت، ( در گیاهی )، گروهی از گیاهان درختی برگ ریز زینتی یا جنگلی خودرو که میوه ی فندقه ی ب ...


دختر

فارسی

طبیعت
نیلی/nili/

منسوب به نیل، رنگ آبی سیر، لاجوردی، ( نیل، ی ( پسوند نسبت ) )، دارای چنین رنگی، د نیل


دختر

فارسی، سانسکریت
نورهان/no (w) rahān/

سوغات، تحفه، ارمغان


دختر، پسر

فارسی
نیکسا/n.-sā/

شبیه به نیک، ( به مجاز ) خوب و نیکو، ( نیک، سا ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی
نمونه/ne(o,a)mune/

مقدارکمی ازچیزی، مقدار یا تعداد کم از چیزی یا از مجموعه ای که نشان دهنده ی ویژگی های آن چیز یا آن م ...


دختر

فارسی
ناژین/nāžin/

نارون، شجرة البق، پشه غال، ا نارون، درخت نارون


دختر

فارسی
نیکیا/nikiyā/

خوبی، احسان، ( نیکی، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نیکی


دختر

فارسی
نیلرام/nilrām/

نام فرشته نگهبان برف و باران و تگرگ، نام فرشته ای که پرورنده و رب النوع برف و باران و تگرگ است


دختر

فارسی
نیسا/neysā/

شبیه به نی، زیبا، دلپذیر و دلنشین، ( نی= نام گیاهی، ساز بادی، نیشکر، نیزار، سا ( پسوند شباهت ) )، ه ...


دختر

فارسی
نیکیتا/niki tā/

خوب، نیکو، ( = نیکتا )


دختر

فارسی
نیک دخت/n.-dokht/

دختر نیک، دختر خوب، ( نیک، دخت = دختر )، نیکو، صالح و شایسته، دختر خوب و نیکو


دختر

فارسی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر فارسیاسم دختر فارسی