اسم دختر با حرف و

زیبا، والا مقام و مورد توجه، خوشگل ( زن )، دارای قدر و منزلت نزد مردم

مؤنث وحید، یگانه، یکتا، بی نظیر، ( عربی ) ( مؤنث وحید )، وحید

پیدا، هویدا، ظاهر، آشکار، یابنده، جوینده، پیدا و هویدا و ظاهر

حاکم، پادشاه، سلطان، ( مؤنث والی ) ( در قدیم ) حاکم و پادشاه و سلطان ( زن )، مؤنث والی

فرزانگی، دانایی، خردمندی، بخردی، فرزانگی بخردی دانایی

نیکو روی، زیبا، دارای قدر و منزلت و محبوبیت نزد مردم، ( عربی )، خوشگل، وجیهه

زهره، ناهید، رب النوع عشق در نزد یونانی ها، ( فرانسوی:venus )، ( در میتولوژی ) [اسطوره شناسی] ونوس ...

نخستین شماره، یکتا، جزیی از کل، بی همتا، ( مؤنث واحد )

( به مجاز ) عروس زیبا، دختری که عروس شده، [وَیو ( در سنسکریت ) = عروس و ( در اوستایی ) = ازدواج کرد ...

رنگارنگ، روشن و آشکار، بینا، [از ریشه ی «وین»/vin/ به آرش دیدن در فرس هخامنشی «وئین» و در زند «ویتن ...

بنفشه، ( در طبری ) ( = بنفشه )، در گویش مازندران گل بنفشه

دانش و فرهنگ، یابنده، برخوردار

دارای نشان زیبایی، زیبا، ( مؤنثِ وسیم ) زنِ زیبا و نیک روی، مؤنث وسیم

سرگشته از عشق، عاشق بی قرار، شیفته و مفتون، حیران، سرگشته، مبهوت، ( در حالت قیدی ) در حال شیفتگی، ( ...

نام روستایی در نزدیکی رشت، ( اَعلام ) نام دهی در خشکِ بیجارِ خمام در استان گیلان

همراهی، همکاری، اتحاد، ( در قدیم ) موافقت، سازگاری

بیدار، هشیار

منسوب به ونوس، زهره، ( ونوس، ا ( پسوند نسبت ) )

سرسبزی

گل سرخ ظریف

سلامتی

دریاچه وان، از سمبلهای تاریخ ارامنه

هدیه با شکوه خداوند، ( عربی ) ملایم، آهسته ( نسیم )

نهال، جوانه

فرشته طوفان

تنها و یکتا، ( وتر = تنها، طاق، یکتا، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به وتر

زمان استراحت کوتاه، زمان استراحت کوتاة ( نگارش کردی

یکی یکدانه

نام مجموعه کتابهای چهارگانه هندوان، به کسر واو، نام مجموعه کتابهای چهارگانه هندوان که به زبان سانسک ...

آفریده گل

مرکب از ورد ( گل ) + آور ( آورنده )

گلِ سرخ، ( = گل وَرد )

درخشش، برق، برق ( نگارش کردی

نسیم و یا باد بهاری

برگ نیل یا رنگی شبیه نیل، ماده رنگی ای که از نوعی گیاه به دست می اید

خواستن ( نگارش کردی

افشان، کاشتن، تکان شدید ( نگارش کردی

بلندترین رود اروپا

با وقار، با وقار ( نگارش کردی

نام شهری در ایتالیا

منسوب به ونوش و بنفشه، [ونوش ( در مازندرانی ) = بنفشه، ا ( پسوند نسبت ) ]

آفریده خوب

آفریننده خوب یا خوبی

بهنوش، مرکب از به ( بهتر یا خوب ) + نوش ( عسل )

فصل بهار، فصل بهار ( نگارش کردی

خوبروی

بانوی اردیبهشتی

دانش، آگاهی

گل بنفشه

نام نوعی ساز زهی از خانواده ویولن

گل بنفشه در زبان فرانسوی

زندگی

گل، هم ریشه با

گلی سرخ رنگ که همیشه روی به آفتاب دارد

کوچک، ریز‏نقش، ریز‏نقش ( نگارش کردی

نام نوعی پرنده، قمری، پرنده ای که به فارسی آن را مرغ الاهی می گویند، کبوتر صحرایی

کبوتر، نام درختی کوچک و معروف، کبوتر ماده ی خاکستری رنگ، فاخته، ( در تصوف ) نفس کلیه را که قلب عالم ...

خوب است، خوب است ( نگارش کردی

مکانی که گل زرد بسیار داشته باشد، مکانیکةگل زرد بسیار داشتة باشد ( نگارش کردی

خانم

گل بنفشه، گل بنفشه ( نگارش کردی

دلربا، محبت، علاقة، عشق ( نگارش کردی

نام پهلوان و سپهداری در منظومه ویس و رامین

عکس، تصویر، سبد میوه چینی، مانند، مثل، ( اعلام ) نام روستایی در کردستان

عروس

منطقه ی آبادی که در میان کویر قرار دارد، ( معرب از قبطی )، ( در جغرافیا ) مکانی سرسبز و پر آب و گیا ...

آرزو، حاجت