اسم پسر فارسی با حرف ز

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

زمان/zamān/

روزگار، وقت، هنگام، جریانی پیوسته، غیر قابل انقطاع، رونده، و بی آغاز و بی انجام که در طی آن، حوادثی ...


پسر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
زهیر/zohayr/

درخت پر شکوفه، از شخصیتهای شاهنامه، شکوفه دار و درخت پر شکوفه، ( اَعلام ) ) نام یکی از شهدای کربلا، ...


پسر

عربی، فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
زال/zāl/

سفید مو، نام پهلوان افسانه ای ایران، از شخصیت های شاهنامه، ( = زر ) سفید موی، ( اَعلام ) پسر سام و ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زریر/zarir/

تیز خاطر، سبک روح، از شخصیت های شاهنامه، نام گیاهی ( اسپرک )، ( در اوستا ) به معنی زرین بر و زرین ج ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زاگرس/zāgros/

نام رشته کوهی که از مغرب ایران تا شرق ترکیه و شمال عراق ادامه دارد، ( اَعلام ) نام رشته کوهی که از ...


پسر

فارسی

طبیعت
زرتشت/zartošt/

نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی، دارنده ی شتر زرد، زردشت، ( اَعلام ) پیامبر ایران باس ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی

مذهبی و قرآنی
زردشت/zardošt/

نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی، زرتشت، ( اَعلام ) ) زردشت نام بخشی از رودخانه ی دِهو ...


پسر

فارسی

مذهبی و قرآنی
زرار/zo(a)rār/

تیزفهم، سبک روح، ( اَعلام ) ( زَرار ) پدر بابک و نیای اردشیر بابکان است


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زیرک/zirak/

باهوش، هوشیار، جلد، از شخصیتهای شاهنامه، نام سالار موبدان درگاه ضحاک


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زوشا/zušā/

زیبا، نیکو، دلربا، ( اوستایی، زوش/zus/ )، از ریشه اوستایی زوش/zus/، نام نیای منوچهر پادشاه پیشدادی


دختر، پسر

اوستایی، فارسی
زاوش/zāvoš/

از خدایان یونانیان قدیم، نام ستاره ی مشتری، زاوش، مشتری، به قولی از کلمه ی یونانی زوس zeus ( خدای ب ...


پسر

یونانی، فارسی

تاریخی و کهن
زائان/zaan/

نام سر سلسله زادنیان یکی از قبایل معروف قزوین


پسر

فارسی
زادان فر

یکی از القاب خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
زادمن/zadman/

آزادمنش


پسر

فارسی
زاویش/zavish/

نام نیای مادری زرتشت


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زرداده/zardadeh/

نام پهلوانی ایرانی و عموزاده گرشاسپ پهلوان نامدار


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زروانمهر

مرکب از زروان ( نام ایزدی ) + مهر ( خورشید )


پسر

فارسی
زروند/zarvand/

دارنده ی زر و طلا، صاحب زر


پسر

فارسی
زاد مهر/zād mehr/

نام یکی از نوازندگان ایرانی، ( زاد = آزاد، مهر )، ( اَعلام ) یکی از خنیاگران، سرایندگان و نوازندگان ...


پسر

فارسی
زادان/zādān/

منسوب به آزاد، آزاد و آزاده، ( زاد = آزاد، ان ( پسوند نسبت ) )، ( اَعلام ) سرسلسله ی زادنیان در عصر ...


پسر

فارسی
زلفعلی

زلف ( فارسی ) + علی ( عربی ) مرکب از زلف ( گیسو، موی بلند ) + علی


پسر

فارسی، عربی
زویین/zuein/

زوپین


پسر

فارسی
زاب/zab/

زو، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند طهماسب و از نسل فریدون پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زادان فرخ

نام رئیس نگهبانان در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
زادبه/zad-beh/

آزادبه


پسر

فارسی
زادفرخ/zād farrox/

فرخ زاد، از شخصیتهای شاهنامه، ( اَعلام ) نام یکی از ایرانیان اصیل ( باستان ) است و نیز نام میرآخورِ ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زادک

نام روستایی در نزدیکی قوچان


دختر، پسر

فارسی
زاور/zāve (a) r/

دلیری و یارایی، جرئت، ظاهراً از برخاسته های فرقه آذر کیوان است و معنای متعددی برای آن آورده اند از ...


پسر

فارسی، کردی
زراتشت

زرتشت، دارنده شتر زرد، نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی


پسر

فارسی
زراسپ/zarasp/

( در اعلام ) نام پسر طوس بن نوذر است و او داماد کیکاووس بوده، از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری ایران ...


پسر

فارسی
زردهشت

زرتشت، دارنده شتر زرد، نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی


پسر

فارسی
زرنگار/zar negār/

دارای نقش هایی از طلا، آنچه در آن زر به کار رفته است


پسر

فارسی
زرنوش/zar nuš/

زر و طلای جاوید، ( زر، نوش = جاوید، جاویدان )، ( اَعلام ) نام شهری که دارا آن را بنا کرده است، ( زر ...


پسر، دختر

فارسی
زروان داد

مرکب از زروان ( نام ایزدی ) + داد ( داده )، نام یکی از پسران مهرنرسی، وزیر بهرام گور پادشاه ساسانی، ...


پسر

فارسی
زریاب/zar yāb/

یابنده ی زر، زر، آب زر، زرباف، به تعبیری یابنده ی زر، ( اَعلام ) علی ابن نافع، زریاب: [قرن هجری] مو ...


پسر

فارسی
زنگو/zango/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی، همچنین نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زوپین/zopin/

نام پسر کاووس پادشاه کیانی


پسر

فارسی
زیبامحمد

زیبا ( فارسی ) + محمد ( عربی )، مرکب از زیبا + محمد ( نام پیامبر اسلام ( ص )، نام روستایی در نزدیکی ...


پسر

فارسی، عربی
زیناوند/zinavand/

مسلح، لقب تهمورث پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی
زاد

فرزند، پسر، نام یکی از فرمانداران در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی، به صورت پسوند و پیشوند همراه با ...


پسر

فارسی
زرنشان/zar-neshan/

زرنگار، نوعی صنعت در طلاکاری


پسر

فارسی
زوبین/zubin/

نوعی نیزه ی کوچک با سر دو شاخه و نوک تیز، نام پسر پیران و نام پسر کاووس


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زادسرو

آزادسرو


پسر

فارسی
زادشم/zadashm/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه تورانی در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی ایران وجد افرسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زامیاد/zāmyād/

رامیاد، نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی در قدیم، به معنی زمین، ( اَعلام ) ( در آیین زرتشتی ) فرش ...


پسر

فارسی
زانوس

نام یکی از دو شعبه بزرگ رود چالوس


دختر، پسر

فارسی
زراوه/zarave/

نام پهلوانی ایرانی


پسر

فارسی
زرداشت

زرتشت، دارنده شتر زرد، نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی


پسر

فارسی
زرمهر/zar mehr/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر سوفر، ( اَعلام ) ) نام سوخرای ( سوفرای )، وی از تخمه ی ( نژاد ) کارن ( ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زروان/zarvān/

ایزدِ زمانِ بی پایان، ( اوستایی، zrvan )، در اوستا به معنی«زمان» و از آن فرشته ی زمانه ی بی کرانه ا ...


پسر

فارسی، عربی، اوستایی
زرین کلاه

زرین تاج


پسر

فارسی
زریون/zaryon/

زرگون، به رنگ زر، طلایی، سبز و خرم


پسر

فارسی
زمران/zamaran/

نام پسر ابراهیم ( ع )


پسر

فارسی

مذهبی و قرآنی
زنگه/zanga/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی پسر شاوران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زو

از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند طهماسب و از نسل فریدون پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی
زواره/zavare/

زنده، دارای زندگی، از شخصیت های شاهنامه، نام برادر رستم پهلوان شاهنامه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زیا

زنده


پسر

فارسی
زیار/ziyar/

نام نیای آل زیار، سلسله ای از پادشاهان و امرای ایرانی نژاد در گرگان


پسر

فارسی

تاریخی و کهن



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر فارسیاسم دختر فارسی