اسم پسر با حرف ی

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

یوسف/yuso (e) f/

خواهد افزود، سوره دوازدهم قرآن کریم، نام پیامبر بنی اسرائیل، به معنی «خواهد افزود»، ( اَعلام ) ) سو ...


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
یاسین/yāsin/

نام سی و ششمین سوره قرآن مجید، از اسامی حضرت رسول ( ص )، ( اَعلام ) ( یس ) سوره ی سی و ششم از قرآن ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
یدالله/yadollāh/

ترکیب دو اسم ید و الله ( دست و خدا )، دست خدا، ( به مجاز ) قدرت خداوند، ( برگرفته از قرآن کریم، آیه ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
یونس/yuno (e) s/

کبوتر، دهمین سورۀ قرآن کریم، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل، ( سریانی ) ( اَعلام ) ) سوره ی دهم از ...


پسر، دختر

عبری

مذهبی و قرآنی
یعقوب/yaequb/

نام یکی از پیامبران الهی، پسر حضرت اسحاق و پدر حضرت یوسف ( ع )، به معنی «پاشنه را می گیرد»، ( اَعلا ...


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
یاسر/yāser/

سلاخ شتر، آسان، متمایل به سوی چپ، قمارباز، شترکش که گوشت قسمت کند، چپ، طرف چپ، ( اَعلام ) نام صحابی ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
یحیی/yahyā/

زنده کننده، زندگی بخش، تعمید دهنده، نام پسر زکریا از پیامبران بنی اسرائیل، به معنی «تعمید دهنده»، ( ...


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
یزدان/yazdān/

خداوند، ایزد، ( در ادیان ) در مذاهب ثنوی، خدای خیر و نیکی، ایزد مقابلِ اهریمن، [یزدان در اصل جمع یز ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
یکتا/yektā/

یگانه، بی نظیر، بی همتا، تنها، صمیمی، یک رنگ، بی ریا، فرد، منفرد، ( در قدیم ) ( به مجاز ) جدا، بی ن ...


دختر، پسر

فارسی، کردی

تاریخی و کهن، هنری
یاشار/yāšār/

جاویدان، همیشه زنده، عمرکننده، زندگی کننده


پسر

ترکی
یاور/yāvar/

یاری دهنده، دوست، پشتیبان، حامی، کمک کننده


پسر

فارسی
یادگار/yād (e) gār/

خاطره، ماندگار، اثر، نشان، به جا مانده از کسی، آنچه از کسی یا چیزی باقی می مانَد و خاطره ی او را در ...


پسر

فارسی
یاسان/yāsān/

نام یکی از پیغمبران باستانی ایران، ( دساتیر )، از برساخته های فرقه ی آذرکیوان، ( اَعلام ) یاسان را ...


پسر

فارسی، ترکی

مذهبی و قرآنی
یونا/yunā/

نام دیگر حضرتِ یونس ( ع )، به معنی «خداوند می دهد»، [صاحب قاموس کتاب مقدس در ذیل مدخل یونس گفته است ...


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
یارالله/yārollāh/

دوست خدا


پسر

عربی
یوسف رضا/y.-rezā/

ترکیب دو اسم یوسف و رضا ( خواهد افزود و خشنود )، از نام های مرکب، یوسف و رضا


پسر

عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
یاشا/yāšā/

زنده باد، آفرین، زنده باشی، به معنی زنده باد!، آفرین!


پسر

ترکی
یارا/yārā/

توانایی، قدرت، جرأت، فرصت، جسارت، مجال، جرآت


دختر، پسر

فارسی
یمین/yamin/

توانگری، برکت و سعادت، ( در قدیم ) راست، سمت راست، در مقابلِ یسار، دست راست انسان، ( به مجاز ) دست ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
یاقوت/yāqut/

سنگی قیمتی به رنگهای سرخ، زرد، و کبود، ( معرب از فارسی یاکند )، ( در علوم زمین ) سنگِ قیمتی از ترکی ...


پسر

عربی، فارسی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
یرمیا/yarmiyā/

یهوه به زیر می اندازد، ( = ارمیا ) یرمیا یعنی «یهوه به زیر می اندازد»، ( اَعلام ) نام یکی از پیامبر ...


پسر

عبری
یوشع/yušee/

نجات می دهد، ( عبری ) ( اَعلام ) نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل ( وصی و خلیفه ی موسی ( ع ) ) از نس ...


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
یزدان مهر/y.-mehr/

ترکیب دو اسم یزدان و مهر ( خداوند و محبت )، مهرِ خدایی، نشانه ی مهر و محبت ایزدی، خداوند خورشید


پسر

فارسی
یلان/yalān/

پهلوانان، ( = یلانشان ) ( اَعلام ) نام پهلوانی تورانی که به دست بیژن ـ مبارز ایرانی ـ کشته شد


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
یاوند/yāvand/

پادشاه، ( در قدیم ) فرمان روا


پسر

فارسی
یار/yar/

مدد، مددکار


پسر

فارسی
یارسان/yarsan/

همراهی و پیروی از سلطان


پسر

کردی
یاره/yare/

یارا، قدرت


پسر

فارسی
یاسا/yasa/

قانون و حکم


پسر

اوستایی
یغما/yaqmā/

غارت، تاراج، مالی که از غارت به دست آمده است، ( اَعلام ) ) یغما قومی از نژاد ترک، که در آسیای میانه ...


پسر، دختر

ترکی
یاحا/yaha/

زنده کننده


پسر

عربی
یادا/yada/

نشان


پسر

فارسی، آشوری
یاراد/yarad/

بیافرین


پسر

ترکی
یاراش/yarash/

زیبا


پسر

ترکی
یاران/yārān/

دوستان، رفیقان، هم دستان، هم کاران، همراهان، هم نشینان


پسر

فارسی
یارتا/yarta/

همتای یار، همچون یار


پسر

فارسی
یاردا/yarda/

یار مادر


پسر

فارسی
یاردل/yar del/

یار دل و جان


پسر

فارسی
یارسا/yarsa/

مانند یار


پسر

فارسی
یارسام/yar sam/

یار آتش


پسر

فارسی
یارقین/yarghin/

خورشید و نور


پسر

ترکی
یارمحمد

یار ( فارسی ) + محمد ( عربی ) یار و یاور محمد ( ص )


پسر

فارسی، عربی
یارمس/yarmas/

یار بزرگ


پسر

فارسی
یارنیک/yarnik/

یار خوب


پسر

فارسی
یازا/yaza/

خواهان، متمایل


پسر

فارسی
یاسام/yasam/

قاعده، قانون، سازه


پسر

ترکی
یاشال/yashal/

سالخورده


پسر

ترکی
یاشام/yasham/

عمر و زندگی


پسر

ترکی
یاشین/yashin/

آذرخش


پسر

ترکی
یالان/yalan/

دروغ


پسر

ترکی
یاماچ/yamach/

شجاع


پسر

ترکی
یحیی محمد/y.-mohammd/

ترکیب دو اسم یحیی و محمد ( تعمید دهنده، ستوده )، از نام های مرکب، یحیی و محمّد


پسر

عربی، عبری
یزدگرد/yazdgerd/

افریده خداوند، به معنی آفریده ی یزدان، یا ایزد آفریده است، ( اَعلام ) یزدگرد: نام سه تن از شاهان سا ...


پسر

فارسی
یزدیار

نام پدر دستور بهمنیار از موبدان کرمان در زمان یزدگرد پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
یشتار/yaštār/

پرستنده، نمازگزار


پسر

فارسی
یلسان/yalsan/

مانند پهلوان


پسر

فارسی
یمین الدین

آن که به منزله دست راست دین است


پسر

عربی
یمین الله/yaminollāh/

مایه ی برکت، مایه ی برکت و سعادتمندی خدایی


پسر

عربی
یهودا/yahoda/

حمد، نام پسر یعقوب ( ع )


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
یوتام/yotam/

خدا کامل است


پسر

عبری
یوحنا/yohanna/

انعام توفیقی خداوند، نام یکی از اجداد مسیح، نام یکی از حواریون مسیح ( س )


پسر

عبری
یورام

خداوند بر من است


پسر

عبری
یوزارسیف/yozarsif/

یوسف


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی
یوسف محمد/y.-mohammad/

ترکیب دو اسم یوسف و محمد ( خواهد افزود و ستوده )، از نام های مرکب، یوسف و محمّد


پسر

عربی، عبری
یوشا/yousha/

سپیده دم


پسر

سانسکریت
یوشیتا/yoshita/

نام پهلوانی از خاندان فریان


پسر

اوستایی
یولداش/yoldash/

دوست


پسر

ترکی
یوناس/yunas/

عبریِ یونس به معنای کبوتر


پسر

عبری

پرنده
یارعلی

یار ( فارسی ) + علی ( عربی ) یار و یاور علی ( ع )


پسر

فارسی، عربی
یارور/yarvar/

یاریگر، یاور


پسر

فارسی
یالمان/yalman/

قله کوه


پسر

ترکی
یاوان/yavan/

نام چهارمین پسر یافث که به عبارتی دیگر نوه پسری نوح پیامبر بود


پسر

عبری
یزداد/yaz dād/

خداداد، ( اَعلام ) پسر خسرو انوشیروان و پدرِ مهان دخت که مادر فیروز ساسانی بوده است، نام پسر انوشیر ...


پسر

فارسی
یزدان آفرید

آفریده خداوند


پسر

فارسی
یزدان بخت

نام رئیس مانویه در زمان مأمون خلیفه عباسی


پسر

فارسی
یزدان داد/y.-dād/

خداداد، عدل الهی، ( اَعلام ) نام پسر شاپور سیستانی، یکی از دستیارانِ ابومنصور المعمری در جمع آوری ش ...


پسر، دختر

فارسی
یزدانیار/y.-yār/

خدا یار اوست، کسی که خداوند یار و یاور اوست، ( اَعلام ) نام یکی از مشاهیر صوفیه در قرن هجری، [ابوبک ...


پسر

فارسی
یزدجرد/yazdjerd/

افریده خداوند، ( معربِ یزدگرد )، یزدگرد


پسر

عربی، فارسی
یلان سینه

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران ایرانی در زمان هرمز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
ینال/yanāl/

سردار، رئیس به ویژه سردار ترک نژاد، غلام، برده


پسر

ترکی
یوهان/uhan/

خاورشناس و پزشک آلمانی


پسر

لاتین



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر