گیرنده

/girande/

معنی انگلیسی:
consignee, grabber, gripper, receiver, live, receptor, recipient, payee, receiving, gripping, attractive, heady, snappish, mean

لغت نامه دهخدا

گیرنده. [ رَ دَ / دِ ] ( نف ) نعت فاعلی از گرفتن.اخذکننده و دریافت کننده. ( ناظم الاطباء ). ستاننده.
- خون گیرنده ؛ که خونریز را به کیفر کشاند. که انتقام مقتول را از قاتل بستاند :
گر بود دست من از دامن قاتل کوتاه
خون گیرنده من دست درازی دارد.
صائب.
|| عامل ومحصل و مستخرج مالیات. اخذکننده مالیات و خراج و جز آن :
شمعشد در درد حسنت پای بست شمعدان
شرط باشد کنده بر پا عامل گیرنده را.
اشرف ( از چراغ هدایت ).
چراغ هدایت در معنی این کلمه گوید: بمعنی قید شده تا زر از او بتحصیل کنند و در بعضی از جاها به معنی به زور کسی را قید کردن برای گرفتن زر باشد. || گزنده. قاپنده. که بگزد. ( سگ ) جارح. جارحه. ( یادداشت به خط مؤلف ). || شکارگیر. شکاری. ( یادداشت به خط مؤلف ).
- گیرنده مرغ ؛ مرغ شکاری. مرغ گیرنده :
دلم گشت از این مرغ گیرنده تنگ
که مرغان چو نخجیر بود او پلنگ.
فردوسی.
- گیرنده باز ؛ باز شکاری :
به روزی که رای شکار آیدت
چو گیرنده بازان به کار آیدت.
فردوسی.
|| گزنده. گَس : هم زاک وهم مازو را مژه تند و گیرنده است. ( جامع الحکمتین ص 169 ). || چسبناک. چسبنده :
از گل تیره سراپایش گیرنده چو قیر
وز درختان گشن چون شب تاریک سیاه.
فرخی.
و این خشاب ( چهارچوبی عظیم بر هیأت منجنیق در خلیج فارس برای راهنمایی کشتیها ) را بعضی گویند که بازرگانی بزرگ ساخته است و بعضی گفتند که پادشاهی ساخته است و غرض از آن دو چیز بوده است یکی در آن حدود که آن است ( خشاب ) خاکی گیرنده است و دریا تنک چنانکه اگر کشتی بزرگ به آنجا رسد بر زمین نشیند و کس نتواند خلاص کردن... ( سفرنامه ناصرخسرو چ 3 دبیرسیاقی ص 162 ). || برآینده. مستجاب شونده. نفرین یا دعا که مستجاب شود. ( از یادداشت مؤلف ). || که روشن تواند شد. که افروخته تواند شد. || که تواند افروخت. ( یادداشت به خط مؤلف ). که فروزان تواند ساخت. ( یادداشت به خط مؤلف ). || جذب کننده. جاذب. که جذب کند بیننده یا شنونده را چون : چشمی گیرنده یا آوازی گیرنده. ( یادداشت به خط مؤلف ). || ممسک و بخیل. ( یادداشت به خط مؤلف ). || در اصطلاح ستاره شناسان کاسف را گویند چنانکه قمر، کاسف شمس باشد : گیرنده او [ آفتاب ] قمر است. ( التفهیم بیرونی ص 217 ). || ( اِ ) دستگاه گیرنده تلگراف. آن آلت رادیو که گیرد، مقابل دستگاه دهنده و فرستنده. ( یادداشت به خط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - اخذ کننده دریافت دارنده . ۲ - محصل مالیات عامل خراج . ۳ - گزنده جارح : سگ گیرنده . ۴ - تند ( طعم ) حاد : و این معنی را طبیعیان هیچ وجهی نیافتند جز آنک گفتند هم زاگ و هم مازو را مژ. تند و گیرنده است . ۵ - جذاب فریبنده : نگهگ حوصله پرداز دل حور و ملک چشم گیرای تو گیرنده تر از حق نمک . ( گل کشتی ) ۶ - موثر . ۷ - چسبناک چسبنده . ۸ - مستجاب شونده ( دعا ) بر آینده . ۹ - آنچه که روشن شود مشتعل شونده . ۱٠ - موجب کسوف کاسف : گیرند. او ( آفتاب ) قمر است . ۱۱ - دستگاه گیرنده . یا دستگاه گیرنده . دستگاهی در تلگراف که اصوات را ضبط کند مقابل دستگاه فرستنده .

فرهنگ عمید

۱. کسی که چیزی را می گیرد.
۲. گیرا و گیرنده.
۳. [مجاز] جذاب، رباینده، دلربا.
۴. (برق ) دستگاهی که امواج را دریافت و به صوت یا تصویر تبدیل می کند.

فرهنگستان زبان و ادب

{consignee} [حمل ونقل دریایی] شخص حقیقی یا حقوقی که کالا را در مقصد از شرکت باربری تحویل می گیرد
{receiver} [رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] افزاره ای که داده های ارسال شده را دریافت و پس از پردازش و بهسازی به کاربر ارائه می کند

واژه نامه بختیاریکا

اِستووا ( استونا )
گرّا

دانشنامه عمومی

گیرنده (بیوشیمی). در بیوشیمی، گیرنده یا رِسِپتور ( به انگلیسی: Receptor ) به یک مولکول پروتئینی گفته می شود که بر سطح یا در عرض غشای پلاسمایی سلول یا درون سیتوپلاسم جاسازی شده است تا نشانه های مولکولی متحرک ( لیگاند ) به آن ها بچسبند. مولکولی که به گیرنده می چسبد لیگاند نام دارد و ممکن است یک پپتید، هورمون، یک دارو یا یک سم باشد و وقتی که اتصال انجام شود و گیرنده با آن تطبیق کند، گیرنده تغییر شکل داده و باعث شروع یک زنجیره پاسخ ها توسط سلول می شود.
گیرنده ها پیام های خارج سلولی را دریافت کرده و اثر این پیام ها یا خود پیام را به درون سلول منتقل می کنند ضمن اینکه به صورت اختصاصی عمل می کنند به این معنا که هر لیگاند، گیرندهٔ مخصوص به خود را دارد.
( پس از ترکیب ) کمپلکس لیگاندگیرنده ↔ لیگاند + گیرنده ( پیش از ترکیب )
بعبارت دیگر، اگر در رابطه بالا L نماینده لیگاند و R نماینده گیرنده باشد، رابطه به صورت L + R   ⇌   L ⋅ R تعریف می شود.
نگرش و مطالعه اثر گیرنده های سلولی و ترکیب آن ها با لیگاندها از آنجا که برای دانش دارو شناسی ( فارماکولوژی ) در شناخت اثر داروها مهم می نمود، با روش های کریستالوگرافی ایکس، اینترفرومتری لیزری و همچنین شبیه سازی کامپیوتری به اجرا درآمد.
گیرنده ها بسته به کارشان در جاهای مختلف سلول قرار دارند، مثلاً نوعی از آن ها بر سطح سلول و غشای آن قرار دارند ولی هیچ ارتباطی با درون سلول ندارند ( گیرنده های پیرامونی یا پریفرال ) و برخی از گیرنده ها درون یاخته ای و درون هسته ای هستند. بنابر اثری که در ترکیب با لیگاندها ایجاد می کنند و جای قرار گرفتن آنها، به گروه های زیر تقسیم می گردند:
• بر روی غشای سلولی:گیرنده های هورمون های پپتیدی یا پلی پپتیدی و پیام رسانهای عصبی ( نوروترانسمیتر ) بروی غشای پلاسمایی قرار دارد و خود بر دو نوع هستند:
• متابوتروپیک: که به وسیلهٔ تحریک عمل می کنند و به طور عمده از جی پروتئین برای انتقال پیام استفاده می کنند.
• یونوتروپیک: که به طور مستقیم در انتقال یونها بین سلول و ماتریس برون یاخته ای نقش دارند.
یک گیرنده سلولی در پیوند با لیگاندهای مختلف، ممکن است پاسخ یکسانی ارائه ندهد. پاسخ گیرنده به لیگاند به نوع لیگاند بستگی دارد.
• لیگاند آگونیست: که با اتصال به گیرنده ایجاد بالاترین پاسخ بیولوژیک را موجب می شود. بیشتر لیگاندهای طبیعی بدن آگونیست هستند. نوعی آگونیست با پاسخ ضعیفتر در گیرنده نیز وجود دارد که به آگونیست ناقص معروف است.
• لیگاند آنتاگونیست: با آنکه شکل و نوع یک لیگاند آگونیست را دارد و بر گیرنده می نشیند، اما پاسخی را در سلول به دنبال نخواهد داشت و به اصطلاح بلاک کننده گیرنده است ( بعنوان مثال بلاک کننده بتا ) و در عین حال بعلت اشغال جایگاه در گیرنده، لیگاندهای آگونیست قادر به ترکیب با این گیرنده نخواهند بود.
عکس گیرنده (بیوشیمی)عکس گیرنده (بیوشیمی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

receiver (اسم)
پذیرنده، گیرنده، خریدار مال دزدی، دریافت کننده، دستگاه گیرنده، متصدی دریافت

receptor (اسم)
وان حمام، گیرنده، دستگاه گیرنده، پذیرایی کننده، ستاره مساعد

holder (اسم)
سه پایه، بست، گیرنده، نگاه دارنده، دارنده، اشغال کننده

catcher (اسم)
گیرنده، بدست اورنده

recipient (اسم)
گیرنده، دریافت کننده، وصول کننده

grantee (اسم)
گیرنده، صاحب امتیاز، انتقال گیرنده

getter (اسم)
گیرنده، یابنده، دریافت کننده

payee (اسم)
گیرنده، دریافت کننده وجه

mesmeric (صفت)
جاذب، گیرنده، مربوط به خواب مصنوعی، در حالت خواب مغناطیسی

striking (صفت)
زننده، خیلی خوب، موثر، برجسته، گیرنده، قابل توجه

prehensile (صفت)
درک کننده، قابض، گیرنده، گیر کننده، دارای استعداد هنری، مخصوص گرفتن و چیدن برگ

catchy (صفت)
جاذب، گیرنده

fetching (صفت)
جذاب، دلربا، گیرنده

فارسی به عربی

جذاب , جلب , ضرب , مدفوع له , مستلم , ممنوح

پیشنهاد کاربران

کلمه ی "گیرنده " با تلفظ /girande / از دو بخش تشکیل
می شود :گیر نده
1️⃣ "گیر " ، بن مضارع مصدر "گرفتن " هست ؛ [. . . را گیر یعنی
. . . را دریافت کن ]
2️⃣ - نده :موقعی که پسوند " - نده" به "گیر "می چسبد ؛⬅️
...
[مشاهده متن کامل]

بن مضارع "گیر "تبدیل به صفت فاعلی" گیرنده " می شود.
👈چیزی یا کسی که . . . رامی گیرد یا دریافت می کند ؛👉

!Don't pick on me
کسی یاچیزی که میگیرد دریافت کننده
Do not pick me on

بپرس