گستاخ امدن

لغت نامه دهخدا

( گستاخ آمدن ) گستاخ آمدن. [ گ ُ م َ دَ ] ( مص مرکب ) دلیر آمدن. جسور آمدن. بی پروا آمدن. || بی پروایی کردن :
آنکه گستاخ آمدند اندر زمین
استخوان کله هاشان را ببین.
مولوی.

فرهنگ فارسی

( گستاخ آمدن ) ( مصدر ) جسور بودن بی پروا بودن .

پیشنهاد کاربران

بپرس