گاز

/gAz/

مترادف گاز: دندان، نیش، کلبتین، گازانبر، علف، بخار

برابر پارسی: گارس، تورک

معنی انگلیسی:
fume, gas, vapor, bite, biting, nip, snap, tooth, gauze

لغت نامه دهخدا

گاز. ( فرانسوی ، اِ ) فرانسوی مأخوذ از نام غزه موضعی در سوریه که پارچه مذکور در ذیل بدان منسوب است. جامه سخت نازک و لطیف و تابدار، بافته شده از پشم و ابریشم و غیره.

گاز. ( اِ ) به هندی علف را گاز خوانند و بسیار باشد که پارسیان سین را به زا بدل کنند خواه از لغت خود، خواه از لغت دیگر، بلکه در عربی نیز اینگونه تبدیل آمده و این در اصل هندی گهاس است به های مخلوط التلفظ. چون تلفظ این ها درغیر هندی دشوار است آن «ها» را حذف کردند. ( آنندراج ) ( غیاث ). و به زبان هندی گاس خوانند. ( جهانگیری ).
چو پیله ز برگ خزان خورد گاز
همه تن شد انگشت و قی کرد باز.
نظامی.
|| علف چاروا. ( برهان ).

گاز. ( فرانسوی ، اِ ) بخار. دم . جسمی هوایی که حجم و شکل معینی ندارد. صفت ممیزه آن خاصیت انبساط دائمی است. اگر به مایعی گرما بدهیم بتدریج انرژی و دامنه حرکت ذرات آن افزایش میباید. اگر انرژی بیش از میزان تأثیر نیروی ربایش ذرات مجاور باشد ملکولها ممکن است از منطقه خویش خارج شوند. فرض کنیم چنین ذره ای در سطح آزاد مایع باشد بمجرد خروج از مدار خویش از مایع خارج میشود و دیگر تحت تأثیر ربایش ملکولهای مجاور نیست. چنین ذره ای که دارای انرژی و سرعت آغازی است و تحت تأثیر نیرویی نمیباشد آزادانه به حرکت خود ادامه میدهد تا هنگامی که به مانعی برخورد کند ( جدار ظرف یا ذره دیگر ) و در نتیجه این برخوردامتداد و سرعتش تغییر یابد ولی در هر حال همچنان دارای حرکت است. اگر بتدریج به مایعی گرما دهیم ممکن است تمام ملکولها بطریقی که گفته شد بتدریج از سطح آزاد مایع خارج شوند و بالنتیجه مایع به بخار تبدیل یابد، آنگاه جسم در حالت موسوم به حالت گازی است. ملکولها آزادانه حرکت میکنند و در اثر برخورد به یکدیگر و یا برخورد به جدار ظرف پیوسته مسیر آنها تغییر میکند و بالنتیجه در تمام فضای موجود منتشر میشوند. چنین جسمی را گاز یا بخار مینامند. ( فیزیک ترمودینامیک تألیف دکتر ا. روشن ج 1 صص 80 - 81 ). سوختهای گازی :
1 - استیلن - از جمله گازهایی که برای تولید دمای زیاد به کار میرود گاز استلین است.
برای تهیه استلین آهک و زغال را در کوره حرارت میدهند. فعل و انفعال شیمیائی ذیل انجام میگیرد:
CO + CaC2 = 3C + CaO
کربور دوکلسیم که حاصل میشود آب را تجزیه میکند و استلین تولید میشود:بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پارچه ای نازک و لطیف و تابدار که در شهر غزه ساخته میشده . ۲ - امروزه بپارچ. نازک تور مانند درشت باف که برای پانسمان بکار برند اطلاق میشود .
دهی از شهرستان جیرفت

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) ۱ - تور نازک و لطیف که برای بستن زخم به کار می رود. ۲ - پدالی که در جلوی اتومبیل و در پیش پای راننده قرار دارد و با فشار دادن بر آن بنزین بیشتری به کاربراتور می رسد و اتومبیل سرعت بیشتری می گیرد.
(اِ. ) ۱ - قیچی ، قیچی آهن بری . ۲ - ابزاری آهنی مانند انبر که با آن میخ را از جایی که در آن فرو رفته است بیرون می کشند. ۳ - دندان .
(اِ. ) علف ، علف چاروا.
(اِ. ) گاژ، گاه .
[ فر. ] (اِ. ) بخار، ماده ای بی شکل ، سیُال و قابل گسترش .

فرهنگ عمید

تکۀ چوب یا آهن که هنگام ترکاندن و شکافتن چوب یا تخته لای آن می گذارند، بغاز، پغاز، براز، فانه، پانه، پهانه، فهانه.
۱. فروبردن دندان در چیزی.
۲. آلتی دوشاخه که با آن میخ را از چیزی بیرون می کشند، انبر، گاز انبر: تو که در بند حرص و آز شدی / همچو زر در دهان گاز شدی (سنائی۱: ۴۴۰ ).
* گاز زدن: (مصدر متعدی ) دندان زدن، دندان به چیزی فروبردن.
* گاز گرفتن: (مصدر متعدی ) عمل فروبردن دندان در چیزی، دندان گرفتن، گاز زدن.
۱. (فیزیک ) یکی از حالت های سه گانۀ ماده که در آن مولکول ها، می توانند آزادانه حرکت کنند و حجم و شکل ثابتی ندارد، هر نوع مادۀ سیال و بی شکل که تمامی حجم ظرف را اشغال می کند و سطح آزاد ندارد.
۲. (شیمی ) [عامیانه] گاز طبیعی که به عنوان سوخت به کار می رود.
۳. [عامیانه] وسیله ای برای پخت وپز که گاز طبیعی را به گرما تبدیل می کند، اجاق گازو.
۴. پدالی در خودرو.
پارچۀ لطیف، نازک، شبیه تور، و ضد عفونی شده که برای زخم بندی به کار می رود: گاز استریل.

فرهنگستان زبان و ادب

{gas} [فیزیک] حالتی از ماده که شکل و حجم آن را ظرف دربرگیرنده اش تعیین می کند

واژه نامه بختیاریکا

گَم
گوز

دانشنامه عمومی

گاز ( به انگلیسی: Gas ) از حالت های ماده میان شش حالت ممکن ( جامد، مایع، گاز، پلاسما، چگالش بوز - انیشتین و چگال فرمیونی ) است. گاز در واقع یک مایع قابل تراکمی است که نه تنها به شکل ظرف خود در می آید؛ بلکه حجم خود را تا پر کردن آن ظرف نیز گسترش خواهد داد.
وابستگی حرکت اتم ها یا مولکول های ماده از یکدیگر در حالت گاز، بسیار کم تر از حالت های جامد یا مایع است. در این حالت از ماده، فاصله های مولکول ها از یکدیگر بسیار زیاد است و به همین دلیل، نیروهای برهم کنش مولکولی در آن، بسیار اندک هستند. همین فاصلهٔ زیاد بین ذرات است که گاز را از مایع و جامد، متمایز می کند. این جدایی باعث می شود که گاز معمولاً بی رنگ و نامرئی در نگاه انسان مشاهده گردد. یک نمونهٔ بسیار شناخته شدهٔ گاز بخار آب است.
در حالت گازی نیز مولکولها به صورت کاتوره ای ( Random ) حرکت می کنند؛ اما از آنجا که فاصلهٔ آنها از یکدیگر زیاداست تعداد برخوردهای میان آن ها بسیار کم تر از حالت های دیگر ماده است.
گازها نیز مانند مایعات و پلاسما از شاره ها هستند.
زیرشاخه ای از فیزیک که به بررسی رفتار گازها در مقیاس ماکروسکپیک می پردازد ترمودینامیک نام دارد.
گاز خالص ممکن است از اتم ساخته شده باشد ( مانند نئون ) ، یا مولکول دواتمی از یک نوع اتم ( مانند اکسیژن ) ، یا مولکول ترکیبی ساخته شده از اتم های مختلف ( مانند دی اکسید کربن ) . تعریف جزر میانگین مربّعی سرعت ذرّات گاز: براساس جرم مولی، ضریب اتمیسیته، دما و دیگر پارامترهای محیطی، سرعت ذرّات یک گاز تفاوت می کند. حتّی سرعت ذرّات یک گاز با گاز دیگر در دما و فشار برابر، برابر نیست. با تحلیل ابعادی می توان سرعتی برای ذرّات گاز در نظر گرفت که سرعت نرمال یا جذر میانگین مربّعی سرعت نامیده می شود. Vrms.
عکس گازعکس گاز

گاز (پانسمان). گاز ( به فرانسوی: Gaze ) یک پارچهٔ نازک با بافت باز است. معمولاً از گاز پس از سترون کردن ( استریل ) برای پانسمان زخم استفاده می شود. ریشه این واژه از فارسی و اسپانیایی در کلمه حریر گرفته شده است. این پارچه های تور مانند در اتاق عمل کاربرد زیادی دارند و در ابعاد ۱۰ در ۱۰ سانتی متر یافت می شوند. از نظر شناسایی و رادیوپک بودن به دو نوع ساده و خط دار تقسیم می شوند.
برخی از گازها دارای ویژگی خاصی هستند مثلاً گاز وازلین ( به انگلیسی: vaseline gauze ) که برای پانسمان سوختگی به کار می رود و به دلیل چرب بودن به سطح زخم زیاد نمی چسبد یا گاز خط دار که در اتاق عمل به کار می رود و به دلیل داشتن یک نخ حاجب در رادیوگرافی، یافتن آن در بدن بیمار در مواردی که گاز در موضع جراحی جا می ماند ساده تر است.
عکس گاز (پانسمان)عکس گاز (پانسمان)عکس گاز (پانسمان)عکس گاز (پانسمان)عکس گاز (پانسمان)

گاز (خودروساز روسی). گاز ( به روسی: ГАЗ ) یا گورکوفسکی اتومبیلی زاود ( به معنای کارخانه خودروسازی گورکی ) شرکت خودروسازی روسی است، که در سال ۱۹۲۹ در اثر همکاری میان شرکت فورد و دولت اتحاد جماهیر شوروی با عنوان ناز آغاز بکار کرد و زیرمجموعه گروه گاز می باشد. اکنون تاجر روس اولگ دریپاسکا مالک این شرکت می باشد.
در ماه مه سال ۱۹۲۹، دولت شوروی قراردادی با شرکت فورد به امضا رساند، که در پی آن، دولت شوروی قبول کرد، که حدود ۱۳ میلیون دلار سرمایه گذاری کند و در مقابل شرکت فورد موظف به عرضه کمک های فنی، تا سال ۱۹۳۸ شد.
در پی این قرارداد شرکت خودروسازی در شهر نیژنی نووگورود با نام ناز ( نیژگورودسکی آوتوموبیلینی زاود ) تشکیل شد و تولید خود را در ۱ ژانویه ۱۹۳۲ آغاز کرد. محصولات این شرکت با نام ناز و گاهی با نام فورد به بازار عرضه می شد.
نخستین محصول شرکت گاز همان فورد مدل ای ای بود، که تحت عنوان ناز - ای به بازار رفت. همچنین همزمان با این سواری، کامیونت فورد مدل ای ای تحت عنوان ناز - ای ای به بازار رفت. از این دو محصول که از سال ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۶ در شرکت گاز تولید می شدند، حدود ۱۰۰ هزار دستگاه تولید شد.
در سال ۱۹۳۳، نام شهر محل استقرار این شرکت به افتخار ماکسیم گورکی به گورکی تغییر یافت، در نتیجه نام این شرکت نیز از ناز به گاز انتقال یافت.
عکس گاز (خودروساز روسی)عکس گاز (خودروساز روسی)عکس گاز (خودروساز روسی)عکس گاز (خودروساز روسی)عکس گاز (خودروساز روسی)عکس گاز (خودروساز روسی)

گاز (شهرستان بادکند). گاز ( به لاتین: Gaz ) یک روستا در قرقیزستان است که در استان بادکند واقع شده است. [ ۱] گاز ۱٬۶۱۵ نفر جمعیت دارد و ۲٬۰۴۸ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس گاز (شهرستان بادکند)

گاز (فیلم ۱۹۸۱). گاز ( انگلیسی: Gas ) فیلمی است که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به حاوی ماندل، استرلینگ هایدن، هلن شیور و دونالد ساترلند اشاره کرد.
عکس گاز (فیلم ۱۹۸۱)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

گاز (gas)
در فیزیک، نوعی حالت ماده، مثل هوا. در گاز مولکول ها به صورت گسترده و اتفاقی در فضای خالی به حرکت درمی آیند و همۀ حجم محفظه ای را که در آن وارد شوند، با هر شکل و اندازه ای، اشغال می کنند. تعداد مولکول های موجود در هوایی به حجم یک حبۀ قند، در دمای معمولی، به حدود ۳۰ هزار میلیارد می رسد که با سرعت متوسط ۵۰۰ متر بر ثانیه (۱۸۰۰ کیلومتر در ساعت) در حرکت اند. گازها را با سرمایش به مایع تبدیل می کنند. عمل سردکردن سرعت حرکت مولکول ها را کاهش می دهد و به نیروهای جاذبۀ بین مولکول ها امکان می دهد آن ها را به همدیگر پیوند دهند.

جدول کلمات

دم

مترادف ها

bite (اسم)
نیش، گاز، گزش، گزندگی

gas (اسم)
بنزین، گاز، خود ستایی، بخار، گاز معده

fume (اسم)
گاز، بخار، دود

effervescence (اسم)
گاز، جوش، طراوت و شادی، خروش اب

effervescency (اسم)
گاز، جوش، طراوت و شادی، خروش اب

فارسی به عربی

عضة , غاز
( گاز (نوشیدنیها ) ) انفعال

پیشنهاد کاربران

فعل گاز گرفتن در پارسی میانه کازیتن یا گازیدن بوده و واژه گاز بن مضارع ان است
واژه گاز به معنای یک حالت ماده کاملا با زبان پارسی سازگاری دارد و نیازی به ساختن جایگزین های طولانی و بد اهنگ برای ان نیست
واژه گاز در معنای نیش و اسم فعل گزیدن، در واقع، اسم مصدر این فعل است. این اسم با افزودن میانوند آ به گزیدن و برداشتن علامت مصدر؛ یعنی یدن ساخته شده است.
fume
گاز gaaz
در گویش شهربابکی به تکه کوچک چوب یا فلزی که به دسته چوبی کلنگ وپتک وچکش در محل خروج دسته از کله فلزی به منظور استحکام گیرایی وسفت تر شدن آن می زنندگاز یا غاز می گویند
پارسیِ سَرِه برای واژهٔ گاز:
"بادسان"
بادگون
بادَگ
کی شود بینم زبان در گاز اندیشیدنش
گاز خود پیداست اینکه از گزیدن امده
گاز ( Gas ) :[ اصطلاح ارز دیجیتال] معیاری در شبکه اتریوم برای تعیین توان پردازشی لازم برای تکمیل یک تراکنش است. این معیار به هزینه ای که برای تراکنش به ماینرها پیشنهاد می شود مربوط است. عملیات جزئی ۳ تا ۱۰ گاز هزینه دارد اما یک تراکنش کامل ۲۱ هزار گاز هزینه خواهد داشت.
: گاز ابزاری بوده است همانند" دو کارد" برای بریدن زر و سیم. به گمان ، " گاز" ریختی است از "گز" بُن اکنون از گزیدن .
( ( برو خوب رویان گشادند راز
مگر که اژدها را سرآید به گاز‏ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 314. )

به گاز بردن چیزی: بریدن آن با قیچی و مقراض ، مانند بریدن سر شمع .
لب گل را به گاز برده سمن
ارغوان را زبان بریده چمن
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 505 )
گاز
دَفت : یا تَفت وَشم یا بُخاری که در اثر گرما پدید می آید
واژه های برگرفته از باد : واد ، وادینه ، واس ، واش ، واشم ، وَشم ، بَشم ، بادینه
گاز
بادینه ، واد ، واس ، وَشم ، بَشم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس