کنار امدن


معنی انگلیسی:
compromise, to come to terms

فرهنگ فارسی

( کنار آمدن ) ( مصدر ) کنار آمدن با کسی . با او ساختن با وی موافقت کردن اختلافات فی مابین را حل کردن .

فرهنگ معین

( کنار آمدن ) ( ~ . مَ دَ ) (مص ل . ) سازش کردن ، به تفاهم رسیدن .

پیشنهاد کاربران

معنی اصطلاح - > کج دار و مریز / کج دارومریز کردن
[ برای انجام کاری / کنار آمدن با کسی ] با احتیاط و مدارا رفتار کردن
مثال:
- بچه ها در سن بلوغ حالت های عجیبی پیدا می کنن، باید باهاشون کج دارومریز کرد تا این دوره بگذره.
مشکل نداشتن
Get away with
پذیرش ، انطباق ، سازگاری
سازش
cope with
Get Along
You should get along with his friend
سازگاری، همزیستی

بپرس