کله معلق

/kallemo~allaq/

معنی انگلیسی:
cartwheel, dive, somersault

لغت نامه دهخدا

کله معلق. [ ک َل ْ ل َ / ل ِ م ُ ع َل ْ ل َ ] ( اِ مرکب ) در تداول عامه ، معلق با سر. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کله معلق زدن شود. || حَباجُعَل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به حباجعل شود.

فرهنگ فارسی

معلق با سر

فرهنگ معین

( ~ . مُ عَ لَ )(ص مر. ) (عا. ) سرنگون ، واژگون .

پیشنهاد کاربران

بپرس