کر دادن

لغت نامه دهخدا

کر دادن. [ ک ُ دَ ] ( مص مرکب ) در آب کر تطهیر کردن. شستن متنجسی با آب کر. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

در آب کر تطهیر کردن . شستن متنجسی با آب کر

پیشنهاد کاربران

تطهیر کردن دست یا بدن بعد از نجاست.
صاحب دکان رفت به دقت دستش را لب جوی آب کر داد.
"سگ ولگرد" اثر صادق هدایت

بپرس