کارگردان

/kArgardAn/

معنی انگلیسی:
executive, stage-mahager

لغت نامه دهخدا

کارگردان. [ گ َ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) کسی که کارها را روبراه میکند. مدیر. سرکار: رجل ٌ قلب ، مردی کارگردان. ( محمودبن عمر ربنجنی ). || در تداول امروز بکسی گویند که نمایشنامه ها را به روی صحنه می آورد: کارگردان سینما و تآتر و تبلیغات. || ج ، کارگردانان : کارگردانان مجلس.

فرهنگ فارسی

کسی که کاری رااداره میکند، کسی که اسباب کارعدهای رافراهم کندوترتیب کار آنهارابدهد
کسی که کارها را روبراه میکند مدیر
( صفت ) ۱ - کسی که کار ها را روبراه کند آنکه کاری را اداره کند مدیر . ۲ - آنکه قولش در افراد مجلس انجمن یا حزبی موثر است متولی : کار گردانان مجلس . ۳ - کسی که نمایشنامه ها را بروی صحنه آورد کار گردانان تاتر کار گردانان فیلم ...

فرهنگ معین

(گَ ) (اِ. ) ۱ - کسی که انجام کارها را اداره می کند. ۲ - کسی که بازیگران را راهنمایی می کند و نمایشنامه ها را به روی صحنه می آورد.

فرهنگ عمید

١. (سینما ) آن که فیلمی را تهیه کرده و آن را بر صحنه می آورد.
۲. آن که کاری یا جایی را اداره می کند.

فرهنگستان زبان و ادب

{director} [سینما و تلویزیون] شخصی که رهبری گروه تولید فیلم را بر عهده دارد و معمولاً فکر نهفته در فیلم و شکل نهایی اثر از اوست

دانشنامه آزاد فارسی

کارگردان (director )
کسی که در تئاتر، سینما یا تلویزیون هدایت تمرین های بازیگران را برعهده دارد و جنبه های دیگرِ تولید اثر را هماهنگ می کند. در دوره های آغازین تاریخ تئاتر، تمرین های اجرای نمایش را نمایش نامه نویس، بازیگر نقش اوّل و یا متن رسان هدایت می کرد. از اواخر قرن ۱۹، نقش کارگردان در هماهنگ سازی اجرا با طراحی صحنه، و تدارک روشی سبک شناختانه برای بازیگران اهمیت بسیار یافت. کارگردان باید بتواند از متن تئاتری، نمایشی پدید آورد. در سینما نیز کارگردان را می توان «مؤلف» فیلم برشمرد.

مترادف ها

director (اسم)
مدیر، رئیس، متصدی، فرنشین، کارگردان، هدایت کننده، اداره کننده

فارسی به عربی

مدیر

پیشنهاد کاربران

عالم؛ فلم نیست که إنسان کارگردانش باشد!
عوامل
کارگردان یعنی کسی که هدایت میکند و کار را میگرداند
ریس، اداره کردن، روبراه کردن، هدایت بازیگران به سوی ایفای نقش. . .
Director =کارگردان
سازنده فیلم

بپرس