کارازمودگی

لغت نامه دهخدا

( کارآزمودگی ) کارآزمودگی. [ زْ / زِ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) عمل کارآزموده. رجوع به کارآزموده شود.

فرهنگ فارسی

( کار آزمودگی ) عمل و کیفیت کار آزموده مجرب بودن .

فرهنگ عمید

( کارآزمودگی ) عمل کارآزموده، کارآزموده بودن: ز تدبیر پیر کهن برمگرد / که کارآزموده بُوَد سالخورد (سعدی۱: ۷۴ ).

مترادف ها

experience (اسم)
ازمایش، خبرگی، مکتب، تجربه، ورزیدگی، اروین، ازمودگی، کارازمودگی

فارسی به عربی

تجربة

پیشنهاد کاربران

بپرس